این روزها سالگرد اعتراضات آبان ۹۸ است؛ اعتراضاتی که پس از افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین آغاز شد، اما به همان محدود نماند و به بزرگترین جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تا آن زمان تبدیل شد. این اعتراضات بسیاری از واقعیتها را در ایران تغییر داد
مراد ویسی - ایران اینترنشنال
مهمترین ویژگی اعتراضات آبان ۹۸ این بود که رویکرد سرنگونیطلبی و براندازی را در میان مردم معترض تثبیت کرد.
اگر اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۷۸ و جنبش سبز در سال ۸۸ در چارچوب اصلاحطلبانه تعریف میشدند، از سال ۹۶ مسیر تغییر کرد و مردم دیگر بهدنبال اصلاحات نبودند؛ آنها مطالبه سرنگونی نظام را مطرح کردند.
اعتراضات آبان ۹۸ این خواسته را بهعنوان مطالبه اکثریت تثبیت کرد. به همین دلیل، شعارهای اصلی اعتراضات نیز براندازانه شد.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم اعتراضات ۹۸، تمرکز شعارها بر شخص خامنهای بود. مردم مشکل را در اصل نظام میدیدند و خامنهای را نماد آن میدانستند. هرچه اعتراضات گستردهتر میشد، شعارها علیه خامنهای شدت بیشتری میگرفت.
در سالهای قبل نیز شعارهایی علیه خامنهای وجود داشت، اما از اعتراضات ۹۶ به بعد، این شعارها همزمان با مطالبه سرنگونی افزایش یافت و در اعتراضات ۹۸ به اوج رسید.
تمرکز اعتراضات بر خامنهای و اصل نظام موجب شد که معترضان با آگاهی کامل به شکستن قداست مصنوعی او دست بزنند.
این روند بعدها در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز ادامه یافت و شعارهای بسیار تند علیه خامنهای در دانشگاه شریف و دیگر نقاط سر داده شد.
دانشجویان نخبه با آگاهی سیاسی، بهطور مستقیم و با الفاظ شدید علیه رهبر جمهوری اسلامی شعار میدادند. این کار نهتنها قداست مصنوعی او را شکست، بلکه سطح شعارها را به مرحلهای جدید رساند.
یکی از دلایل شدت گرفتن این شعارها، خشونت و سرکوب مداومی بود که حکومت از سال ۸۸ به بعد نشان داده بود.
اعتراضات آبان ۹۸ از همان روز نخست با شلیک مستقیم اسلحه جنگی مواجه شد. این نشاندهنده ترس شدید نظام از سقوط بود، نه قدرت یا اقتدار آن.
اولین کشته اعتراضات همان شب در سیرجان کرمان بود: جواد نظری فتحآبادی، کارگر کابینتساز و از خانوادههای قربانیان جنگ ایران و عراق، با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان خود را از دست داد.
این اقدام نشان داد حتی این خانوادهها نیز از شر نظام در امان نیستند.
سرکوب در این مقیاس، آن را به تنها اعتراض بزرگی تبدیل کرد که سطح سرکوب و میزان کشتهشدگان به حدی بود که مردم از آن با عنوان «کشتار آبان» یاد میکنند.
نمونهای از این خشونت، کشتار مردم ماهشهر با دوشکا بود که به فاجعه «نیزارهای ماهشهر» مشهور شد.
اما حتی با این سرکوب گسترده، مردم ایران مقاومت کردند و جسارت خود را افزایش دادند. همزمان با تشدید سرکوب، اعتراضات گستردهتر و مطالبات مردم جسورانهتر شد. شعارهایی مانند «نترسید نترسید» نشانه همین شجاعت فزاینده است.
از سال ۸۸ به بعد، اعتراضات وجه دیگری هم یافت: مردم سیاست خارجی نظام را زیر سوال بردند. شعار معروف «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» نمونهای از این تغییر نگرش بود.
مردم مشاهده کردند که بودجه کشور برای حمایت از گروههای نیابتی هزینه میشود، در حالی که نیازهای داخلی مانند توزیع شیر مدارس بهدلیل آنچه «کمبود بودجه» اعلام شده، بر زمین مانده است.
این تضاد، خشم و اعتراض مردم را افزایش داده و موجب شده شعار «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکا است» شکل بگیرد.
در اعتراضات ۹۸، برای اولین بار، حکومت دچار کمبود نیروی سرکوب شد. سطح گسترده اعتراضات در سراسر کشور باعث شد دیگر امکان انتقال نیرو از شهری به شهر دیگر وجود نداشته باشد.
این نشاندهنده یک روند بازگشتناپذیر بود: اعتراضات ایران دیگر محدود به چند شهر نبود، بلکه کشوری، گسترده و فراگیر شده بود.
مسئولیت کشتار آبان ۹۸، علاوه بر خامنهای و سپاه، بر عهده حسن روحانی نیز بود که در آن زمان رییسجمهور و رییس شورای عالی امنیت ملی بود.
او بهعنوان مقام مافوق وزارت کشور و استانداران، در تصمیمات مربوط به سرکوب مستقیم مردم نقش داشت.
توهین او به مردم با جمله «من هم صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین خبردار شدم»، پس از کشته شدن جوانان، نشانه بیتفاوتی و بیمسئولیتی او بود.
کشتار آبان ۹۸ در مجموع آغاز پایان خامنهای و نظام بود، زیرا مردم را در سرنگونی نظام راسخ و مصمم کرد.

















