خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
مراسم گراميداشت فروغ فرخزاد، عصر و شامگاه گذشته (از ساعت 17 تا 20:30) با حضور حدود 140 نفر از دوستان و دوستداران وي، با سخنراني جمعي از شاعران، پژوهشگران و هنرمندان، در انتشارات جام (تهران) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، در اين مراسم ”پوران فرخزاد” در سخناني گفت: از اينكه هستم و ميتوانم به ياد فروغ مراسمي برگزار كنيم، خوشحالم. كساني كه سالهاي گذشته نيز در بزرگداشت فروغ شركت كرده بودند ميدانند كه من هر سال فرياد زدهام و امسال هم ميزنم كه چرا سانسور در اين مملكت هست؟ چرا اجازه نميدهيد كه كتابهاي فروغ منتشر شود؟ به چه دليل؟ آيا فقط به به دليل زن بودن فروغ است؟
وي افزود: اگر تاريخ ادبيات را ورق بزنيم ميبينيم كه همه شاعران مرد حق داشتهاند به ويژگيهاي خود در شعر اشاره كنند و فقط ما زنها گناه داريم و نميتوانيم از خصوصياتمان حرف بزنيم.
در ادامه ”غلامحسين سالمي” كه اجراي برنامه را برعهده داشت، گفت: يكي از زيباترين مرثيههايي كه براي فروغ گفته شده و از زيباترين مرثيهها در زبان فارسي است، مرثيهاي است كه شاعر ملي ايران، ”احمد شاملو”، مرد هميشه جاويد شعر ايران گفته است.
ضياءالدين جاويد نيز بهعنوان كسي كه هنگام سرايش اين شعر حضور داشته است، گفت: در زندگي ”شاملو” سه شعر وي مستقما براي كسي سروده و تقديم شده است؛ برخلاف برخي ديگر از شعرهايش كه در زماني سروده و در زماني ديگر به كسي تقديم شده است. شعر مرثيهي ”فروغ” يكي از اين سه شعر است.
يكي از فرزندان شاملو هم كه براي خواندن اين مرثيه حاضر شده بود، در سخناني اظهار داشت: در گذشتههاي دور پارسيان پيش از اسلام پيوسته تولدها را گرامي ميداشتهاند، پيشكوستهايي مثل ”هدايت” ، ”نيما” و ”شاملو” چهرههايي پرفروغند و پيشنهادم اين است كه بيشتر به اين سالگردها توجه شود. البته تصميم با شماست.
”كاميار عابدي” نيز در سخناني با اشاره به تاريخچه سنت و تجدد در شعر و ادبيات ايران، گفت: سنت در غرب سابقهاي طولاني دارد؛ اما در كشور ما سابقهاي ندارد. ”فروغ فرخزاد” ، ”سيمين بهباني” و ”پروين اعتصامي” هر يك به شكلي به سنت و تجدد در شعر خود پرداختهاند. ”پروين” ، شاعري است كه در درون سنت به تجدد ميانديشد و ”سيمين” ، شاعري كه در درون تجدد به سنت ميانديشد. در حقيقت، اين دو، دوروي يك سكه هستند.
عابدي افزود: ”فروغ” در اين ميان از آغاز كسي بوده كه در درون زندگي به فرهنگ مدرن فكر ميكرده است و جدال سنت و تجدد با سرعت حيرتآوري در آثار اوليهاش پيداست؛ تا به طرف تولدي ديگر ميرود.
وي ادامه داد: ”فروغ” از مدرنترين شاعران عصر ماست و امسال 40 سال است كه از چاپ «تولدي ديگر» او، از مدرنترين كتابهاي ادبيات فارسي، ميگذرد.
”آيدين آغداشلو” نيز كه قرار بود سخنران دوم مراسم باشد و ساعت 18:30 در جمع حاضر شد، بيان داشت: در دهه 40 اين امكان را داشتم كه در سالهاي آخر عمر مدتي كوتاه معاشر و در زير سايه او باشم.
آغداشو از ”فرخزاد” بهعنوان يك اسطوره نام برد و تاكيد كرد: او در دوران زندگي خود توانست به اسطوره تبديل شود. از عمدهترين اعتباراتش اين بود كه همچنان كه ميزيست، همچنان فكر ميكرد و هيچگونه جدايي بين اين دو نبود. او نه اهل غلو بود و نه اهل پنهانكاري و ذرهاي از آنچه بود جدا نشد.
وي يادآور شد: از ”فروغ فرخزاد” بسيار آموختم و همه جا از طبع بلند و نجابت هميشگياش سخن گفتهام و مبادا بر ما كه بر حسب زمانه از آنچه او بوده عدول كنيم و چيز ديگري بگوييم. اسطورهزدايي نه امري ماندگار است، نه مؤثر و نه نافذ. هم اين است كه هنرمند خود را به اين حد اسطورهيي برساند.
آغداشلو بلافاصله پس از انجام سخنراني خود جلسه را ترك كرد. به گزارش ايسنا، محمد شمس لنگرودي، ديگر حاضر در جلسه هم در گفتههايي، اظهار داشت: براي هنر، خلاقيت، استعداد و صميمت هنرمند با خودش لازم است. شعر سرودن مثل سوتزدن نيست، مثل ويلن زدن است. بايد آموخت؛ اما خيليها اين هر سه را داشتهاند، ولي چطور ميشود كه يكي ”فروغ” ميشود و يكي ”اخوان ثالث”؟
وي متذكر شد: شخصا ”اخوان” را يكي از قلههاي شعر فارسي ميدانم و حرف من كمبها كردن ”اخوان” نيست، فقط طرح مشكل است. اينكه چه عواملي سبب ميشود كه بعد از مدتي شعرهاي ”اخوان” پاسخگوي نيازهاي عاطفي ما نيست. البته شايد يك زمان ديگر باشد؛ اما ”فروغ” همچنان ادامه دارد. او مثل ”هدايت” به تمام معنا مدرن بود. ”فروغ” را مقايسه كنيد با ”پروين” كه از اولين كساني بود كه در مدرسه آمريكاييها درس خواند و درباره دفاع از آزادي زنان سخنراني كرد؛ اما بالاخره مدرن شد، چون او شعرهايش همه از كتاب بود؛ نه از زندگي كه هيچگونه خلاقيت انساني در آن نيست و به همين معنا اصلا مدرن نيست. اما ”فروغ” خيلي عجيب است؛ حتا شعرهايي كه خودش هم قبول نداشت، مدرن بود.
لنگرودي افزود: در شعر ”فروغ” فرد، مشخص است. درحاليكه شعر ”شاملو” گونهاي عرفاني ـ مذهبي دارد و درباره فرد معيني است. نميخواهم انكار كنم ”شاملو” را يا بگويم طرفدار هستم، چون بعدا ميروند و ميگويند فلاني فلان حرف را زد. براي همين است كه درباره هنر بهويژه صحبت كردن كار سادهاي نيست. ارزش فروغ به مدرن بودن اوست و جالب اينجاست تنها شاعري است كه مجموعه آثارش يك دوره كامل تاريخ ادبيات ماست.
به گزارش خبرنگار ايسنا، ”محمدعلي سپانلو” هم كه قرار بود نخستين سخنران مراسم باشد و همزمان با آغداشلو به محل برگزاري برنامه آمد، در سخناني، با اشاره به برخي خاطرات خود دربارهي آشنايي با ”فروغ فرخزاد”، اظهار داشت: حرف گفتني نيست، حرفهاي گفتني زده شده و هر چه بگويم تكرار است. مهم اينكه از اين به بعد بايد با شعر او زندگي كنيم.
وي سپس شعري از خود را درباره ويتنام كه در آخرين روزهاي حيات فرخزاد ابتدا براي او خوانده بوده است، براي حاضران خواند.
”جواد مجابي” ديگر سخنران برنامه بود كه با اشاره به وجود تصور آخرالزماني در زندگي مردم ايران، عنوان كرد: شايد فقط شعر ما است كه در دوران اخير توانسته عليه ابتذال فرهنگي برخيزد و مقاومت كند و چهره عصياني خود را در شعر شاعران نشان دهد. ”نيما”، ”شاملو” و ”فروغ” عليه اين فضاي سنتي سركوبگر قيامتانديش مرگانديش مبارزه كردهاند، نه فقط با عشق؛ بلكه با فهم جديدي كه از دنيا داشتهاند و به گمانم فروغ اگرچه در شعرش نشانههاي آخرالزماني را ميبينيم، ولي به مدد عشق و عصيان توانسته بر آن غلبه كنند و خود را نجات دهد و چراغي فراروي ما باشد.
”عمران صلاحي” نيز در سخنان كوتاهي، به موضوع طنز در شعرهاي ”فروغ فرخزاد” به ويژه ”اي ايران! اي مرز پرگهر!” او و نيز پيدايش نخستين شعرهاي طنز در قالب شعر نو در آثار خود ”نيما يوشج” اشاره كرد.
در حاشيه مراسم:
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، در اين مراسم، علاوه بر سخنرانان يادشده، شاعران، نويسندگان، پژوهشگران و هنرمنداني چون: ”محمود معتقدي” ، ”عنايت سميعي” ، ”پري زنگنه” ، ”كيومرث منشيزاده” ، ”اكبر آزاد” ، ”محمدرضا گودرزي” و ”حسين صفاريدوست” نيز حضور داشتند.
در فواصل برنامه قطعات موسيقي با استفاده از شعرهايي از ”فروغ فرخزاد” اجرا شد.
احمد پوري ـ مترجم ـ شعري از ”فرخزاد” را به زبانهاي فارسي، تركي و انگليسي براي حاضران خواند.
ليذا غبار ـ مدير اداره دفتر قانون اساسي كشور افغانستان ـ نيز دقايقي درباره فروغ صحبت كرد.
او گفت: فروغ هميشه زنده، فقط ايراني نيست؛ بلكه براي همه فارسيزبانان است و براي همه عزيز.
هاينبال الخاص ـ نقاش ـ هم گفت: ميخواهم به پوران عزيز يك هديه بدهم و آن نمايشگاهي است كه از فروغ به تصوير كشيدهام.
غلامحسين سالمي، قبل و بعد از سخنراني سپانلو، گفت: براي شخص من نفس كشيدن در فضايي كه مجابي، پوري و سپانلو هستند، واقعا مايه افتخار است. اين را بدون هيچ تعارفي ميگويم، براي من وجود سپانلو هميشه عزيز بوده و هست. فراموش نكنيد كه سپانلو نخستين كسي است كه درباره رزمندگان فلسطيني شعر گفته كه از ماندگارترين شعرهاست و يكي از ميهنيترين شعرها را با نام «نام تمام مردگان يحيي است» را براي جنگ نابرابر و ناعادلانه و تحميل شده به ما را سروده است.
سالمي همچنين درباره پري زنگنه كه در جمع حضور داشت، گفت: آرزو ميكنم همواره چكاوكي كه در حنجره ايشان هست، همواره سالم بماند و بخواند.