جمعه 1 اسفند 1382

براي عماد خراساني كه درآستانه 83 سالگي در گذشت، ايلنا

تهران-خبرگزاري كار ايران
عمادلدين حسن برقعي(مبرقعي) در سال 1300 در نخستين سال قرن 14 ه . ق به دنيا آمد و تا پايان عمر نسبتا طولاني اش همواره شاعر ماند. شاعري كه مشي و مرام ديگر گونه او نشان از وارستگي هاي روح شاعرانه وي داشت.
عماد خراساني كه در ابتدا« شاهين» و پس از مدتي« عماد» تخلص كرد در آغاز مانند ايرج ميرزا, به خاطر شاعر بودن پدرش, سيد محمد تقي متين دفتر، كمي دچار درد سربود.
عماد نه تنها بهتر از پدر شعر مي گفت بلكه زيباتر از او آواز مي خواند، و البته اين دومي را خيلي جدي نمي گرفت. فقط در جلسات خصوصي, دوستان شاعر, وقتي كه از او مي خواستند« دمي» بگيرد و يك« دهن» بخواند او با شرم ذاتي اش در يكي از گوشه هاي دستگاه موسيقي ايراني ابياتي را زمزمه مي كرد و البته تسلطي هم در اين زمينه داشت.
اكنون نه تنها عماد رفته است, بلكه اغلب كساني كه در نشست هاي شبانه, براي عماد « شعر نو» مي خواندند و به غزل هاي اوگوش مي كردند, چشم در خاك فروبسته اند؛ مهدي اخوان ثالث ، سهراب سپهري ، فروغ فرحزاد ، و...
عماد 31 ساله بود كه مشهد را ترك كرد و براي هميشه به تهران آمد و اين وضعيت جديد به او اين امكان را داد كه علي رغم انزواي فطري و وارستگي ذاتي اش در محفل برخي از دوستان شاعرش به تجربه هاي نوگرايانه آن ها گوش بسپارد. اما او هرگز به فكر آزمون اين تجربه نو نيفتاد. عمادخراساني كه 8 ماه پس از اولين و آخرين ازدواجش با مرگ همسر, بي آن كه فرزندي داشته باشد ، تنها شد, ديگر بار هرگز ازدواج نكرد.
عماد خراساني بازمانده اي بود از واپسين نسل شاعران كلاسيك فارسي و يكي از آخرين غزل سرايان فارسي كه در كوران نوآوري در شعر معاصر و به موازات انواع آونگارديسم ادبي، به قالب هاي كلاسيك به ويژه غزل و فادار ماند و خود را به عنوان غزل سرايي ارجمند به ثبت رسانيد.
ضمن اين كه تسلط او به« لحن» و« زبان» طنز در شعر كلاسيك, او را به عنوان شاعري طنز پرداز مطرح كرد و اين هم شباهت ديگر وي به ايرج است ، كما اين كه او در آثارش بارها از ايرج به استادي و بزرگي ياد كرده است.
عماد اگرچه كم سال تر از كساني چون ملك الشعراي بهار و پروين اعتصامي بود امافي الواقع او را بايد حلقه واسط واپسين نسل شاعران كهن سرا و عصر تجدد ادبي در نسل هاي بعد دانست.
از توان شاعري او همين بس كه از 9 سالگي سرودن غزل هايي استوار را آغاز كرد. از اين رو برخي از شاعران و منتقدان ادبي آن دوره مانند؛ پروين و بهار، او را درست مثل ايرج متهم مي كردند كه شعر پدرش را به نام خود مي خواند و عماد هم در يكي از محافل ادبي آن دوره, در حضور جمع, به بديهه سرايي آزموده شد تا اين اتهام را از او بردارند. درست به همان شكل كه ايرج ميرزا به همان اتهام در يكي از مجالس امير نظام گروسي، آزمون بديهه سرايي را براي برائت از اتهام « شعر دزدي» با موفقيت گذراند.
عماد در مثنوي هاي خود به قول اخوان ثالث« ايرج وار» است. گواين كه او شيفتگي خود را به ايرج آشكارا اظهار مي كند. با اين تفاوت كه برخلاف ايرج كه هرگز غزل خوبي نسرود ، عماد در غزل بسيار سربلند شد. به اين معنا كه در غزل, نه تنها ايرج و هم عصرا نش را پشت سرنهاد بلكه با پرشي بلند, چند صد سال به گذشته باز گشت و خود را در ذوق ورزي و بلاغت, مستقيما به حافظ پيوند داد.
آن چه درباره عماد و ايرج گفتني است اين كه اگرچه در زمان ايرج تجدد ادبي, در همان حدودي بود كه سراينده « عارف نامه» به آن مي پرداخت, اما در زمان عماد نهضت نوآوري و نوجويي بسيار فراتر رفته بود و عماد به اين موضوع وقعي نمي نهاد.
در عين حال بايد اذعان داشت كه« نو» بودن را حد اقل در؛ نحوه انتخاب واژگان ، وزن ها ي عروضي، رويكرد به مسايل اجتماعي و نظاير آن مي توان در اشعار عماد جست.
ضمن اين كه رمانتسيم در خور غزل سرايي را به عينه مي توان در شعرهاي عماد ديد و از آن ميان شايد اشاره به مطلع يكي از غزل هايش كافي است. آن جا كه مي گويد:
گرچه مستيم و خرابيم چو شب هاي دگر
بازكن ساقي مجلس سرميناي دگر....
واپسين سخن درباره عماد كه اينك روي در نقاب خاك كشيده است اين كه؛ لحن طنز آميزي كه در اشعار طنز, و حتي شعرهاي جدي او خود نمايي مي كند, از موارد قابل ملاحظه در بررسي سبك شناسانه شعر او به شمار مي رود
نمونه مشهوري از شعر هاي عماد را كه به لهجه خراساني سروده شده و محمدرضا شجريان هم آن را به خوبي و زيبايي در قالب ترانه اي اجرا كرده است مي خوانيم. اين نمومه مي تواند در معرفي طنز دروني كلام عماد نمونه خوبي باشد.
يره گه كار مو و تو دره بالا مي گيره
ذره ذره دره عشقت تو دلم جا مي گيره
روز اول به خودم گفتم ايم مثل بقي
حالا كم كم مي بينم كار دره بالا مي گيره
چن شبه واز مث بيس سال پيش ازاي مرغ دلم
تو زمستون بهنه ي سبزه و صحرا مي گيره
چن شبه واز مي دوزم چشمامه تا صبحه به چخت
با بيك سم بيخودي مات ممنه، را مي گيره
تا سحر جل مي زنم خواب به سراغم نمياد
هي دلم مثل بچه بهنه بي جا مي گيره
موگومش هرچي كه مرگت چيه كوفتي! نمگه
عوضش نق مزنه ذكر خدايا مي گيره
پيري و معركه گيري كه مگن كار مويه
دفتر عمر داره صفحه پينجا مي گيره
اون كه عاشق شده پنهون مكنه مثل اويه
كه سوار شتر و پوشتشه دولا مي گيره
كتا كردن دامنار تا بيخ رون مشتي عماد!
ديگه مجنون توي خوب دامن ليلا مي گيره
يادش گرامي باد!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4863

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'براي عماد خراساني كه درآستانه 83 سالگي در گذشت، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016