«فرا رسيدن نوروز باستانی را به خوانندگان محترم تبريک میگويم و سالی سرشار از شادی و سلامتی برای همگان آرزومندم» ف. م. سخن
"کودکان فرانسه و هر جای ديگر از کتابهای درسی خود چنين فرا میگيرند که «خشايارشا، گذرگاه ترموپيل، دروازهء يونان، را که در آن سيصد اسپارتی به فرماندهی شاه لئونيداس در راه شرافت جنگيدند و تا آخرين نفر خود را به کشتن دادند، به زور گشود: سپس پارسيان آمدند و آتن را آتش زدند.» اين تاريخ است به گونهای که در مغزهای جوان نقش میبندد و ديگر پاک نخواهد شد، ديگر هرگز به طور کامل پاک نخواهد شد. تاريخی غلط، خرافی، سطحی، تقريبی و جانبدارانه..."(۱)
اين جملات متعلق به امروز و زمان پخش فيلم ۳۰۰ نيست؛ اين جملات ۴۰ سال پيش توسط استاد اميرمهدی بديع به زبان فرانسه در کتابی بزرگ و ارجمند به نام "يونانيان و بربرها" به رشتهی تحرير درآمده که امروز به همت ناشر پرتلاش و ايراندوست جناب محسن باقرزاده به زبان فارسی منتشر شده است.
سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار در مراسم رونمايی يونانيان و بربرها از زندهياد بديع چنين ياد میکنند:
"استاد امير مهدی بديع نه گزارشگر است و نه تاريخنگار، او کاوندهء گزارشهای تاريخی است. او از جوانی در محيطی علمی با علوم دست و پنجه نرم کرد، در رشتههای رياضی و فيزيک به تحصيل پرداخت با فلسفه دمساز شد کتابهای ارزندهای نوشت دانشمندی صاحبنظر شد. اما هيچکدام از اين موفقيتها دلشکستگی او را درمان نکرد، بنا به نوشته خود او، بيش از همه از تدريس تاريخ باستان در مدارس اروپا دلش رنجه بود. چطور ممکن است به نام تاريخ، روايتهای نادرست و اغراقهای غرضآلود مورخان يونان قديم را نسبت به ايران هخامنشی، همچون واقعيتی انکارناپذير به کودکان آموخت: اسکندری که کبير است، خشايارشايی که ذليل است، پارسيانی که در برابر لشکر دشمن میگريزند، جنگ سالامين و پلاته با حقايق تحريف شده... اينچنين شد که عزم را جزم کرد و با تسلطی که به زبانهای يونانی و لاتين و زبانهای زنده اروپايی داشت، تواريخ هرودوت و آثار مورخان يونانی همچون توسيديد، پلوتارک، کتزياس، ديودوروس و بسياری ديگر که نامها و آثارشان در اين کتاب آمده است را خواند، روايتهای گوناگون و ضدونقيض آنها را با هم سنجيد، نقل قولهای متفاوت درباره مطلبی واحد را کنار هم گذاشت و از مطالعات ايرانشناسان و يونانشناسان نيز خود را بینصيب نکرد تا به واقعيتها برسد. اينچنين شد که سرانجام اين مجموعهء ارزشمند را در کنار ديگر آثار ارزنده خود به تاريخدوستان و جويندگان واقعيتهای تاريخی تقديم کرد."(۲)
دو عامل ديگر بر اهميت کتاب اميرمهدی بديع میافزايد:
اول آنکه کتاب به زبان فرانسه نوشته شده و در خارج از کشور نشر يافته است. به همين لحاظ مخاطب مستقيم ِ کتاب، همان کسانی هستند که روی سخن با آنان است و قرار است تغيير در ذهنيت آنان بهوجود آورده شود نه ايرانيانی که خود به خود جانب کشورشان را میگيرند و تاييد و تکذيبشان اهميتی ندارد. دوم آنکه نويسنده، برای نوشتن کتاباش تماما از منابع غربی استفاده میکند و مطلقا به منابع شرقی مراجعهيی ندارد. به قول آقای باقرزاده، نويسنده "با سلاح خود فرنگيان به جنگ ايشان رفته است."(۳)
امروز که پخش فيلم ۳۰۰، احساسات ملی ايرانيان را جريحهدار کرده و آنان را به واکنش فرهنگی متقابل واداشته است، مراجعه به منابع تاريخی معتبر میتواند به روشن شدن اذهان کمک کند. يونانيان و بربرها، يکی از اين منابع است که در حقيقت چهل سال پيش از اکران شدن فيلم ۳۰۰، واکنش عميق علمی به چنين تحريفاتی نشان داده است. اگر امروز جوانان ما با ايجاد گالری تصويری(۴) و ارائهی طرحها و نقاشیهای مورد پسند همسنوسالانشان و متناسب با عصر حاضر واکنش نشان میدهند، ديروز از سوی بزرگان علمی کشورمان چنين عکس العملهايی در سطح مجامع علمی بينالمللی نشان داده میشده است.
اما به چند نکتهی کوتاه در بارهی ترجمهی فارسی کتاب اشاره کنم و سخن خود را پايان دهم:
اول آنکه کتاب يونانيان و بربرها به قول خانم دکتر آموزگار يک شرح منظم تاريخی نيست بلکه تحليل تاريخیست که برای بهتر استفاده کردن از آن پيشزمينه بايد داشت. اين کتابی نيست که بتوان آن را مانند رمانهای تاريخی مرحوم ذبيحالله منصوری به دست گرفت و از ابتدا تا انتها خواند. بايد برای خواندن آن حوصله به خرج داد و موضوعات را کلمه به کلمه دنبال کرد.
دوم، در ترجمهی کتاب، سعی بسيار بر حفظ امانت شده است. اينرا میتوان از نثر پُر دستانداز آن دريافت. رنگ زبان ِ مبدا در سراسر کتاب مشهود است و کفه ترازو ميان سلاست و امانت به شدت به طرف امانت سنگينی میکند و سلاست به شدت سبک گرفته میشود. شايد در چاپهای بعدی بتوان، اين نقص را با ويرايشی بنيادين برطرف کرد.
سوم، ناشر محترم و فرهنگدوست، بهرغم تلاش بسيار برای ارائهی چاپی نفيس از کتاب، به برخی ريزهکاریها کمتوجهی نشان داده که میتواند در "نگاه اول" در ذهن خوانندهی دقيق و متخصص ايجاد شک و ترديد کند. در يک کتاب تاريخی، دقت حرف اول را میزند. اين دقت بايد از عنوان روی جلد کتاب آغاز شود و تا نمايه و صفحات آخر کتاب ادامه يابد. در صفحهی عنوان لاتين، نام کتاب چنين آمده است:
Les Grece et les Barbares
در صفحه دوم لاتين، نام کتاب چنين آمده است:
Les Grecs et Les Barbares
و در شناسنامهی فارسی کتاب نام لاتين کتاب چنين آمده است:
Les Gress et les Barbares
در برخی پانوشتها هم با چنين غلطهايی روبهرو میشويم (جلد سوم، صفحهی ۲۷۶): اومستد، تاريخ شاهنشاهی ايران، Olmstead, Histiry of the Persian empire.
با وجود چنين غلطهايی، مطلقا نمیتوان به آنچه در متن آمده اعتماد کرد. مثلا صحت اين جمله در جلد سوم، صفحهی ۱۵: Oti to cataciein ta iera para Ellhnwn emaqon Pertai thn authn toiz proadichsasin apodidontetez ubrin.
۱۴ جلد از يونانيان و بربرها به طور يکجا توسط انتشارات توس منتشر و عرضه شده(۵) و جلد آخر آن بعد از تعطيلات نوروز منتشر و عرضه خواهد شد.
***
۱- يونانيان و بربرها؛ روی ديگر تاريخ، اميرمهدی بديع، ترجمهی قاسم صنعوی، جلد سوم، چاپ اول، ۱۳۸۳، انتشارات توس، صفحهی ۳۳۳
۲- بخارا، شمارهی ۵۷، آذر و دی ۱۳۸۵، صفحهی ۲۵۰ تا ۲۵۲
۳- يونانيان و بربرها؛ جلد اول؛ صفحهی ۸
۴- نشانی اينترتی گالری فيلم سيصد: http://300themovie.info/300-movie-gallery.html
۵- انتشار ۱۴ جلد از يک اثر وزين تاريخی به صورت يکجا در ايران، به قول استاد کامران فانی شبيه به معجزه است.