جمعه 17 فروردين 1386

"چراغی که خاموش شدنی نيست"، در آستانه چهل سالگی کانون نويسندگان ايران بخش ۲، مسعود نقره کار

مسعود نقره کار
به نظر می رسد فعاليت های اين دوره کانون کم تر از دو دوره قبل پيرايه های غير دموکراتيک، کج روی و کج انديشی داشته است. تجربه دو دوره گذشته، سال ها کار فکری و عملی در شرايط سخت، جای چندانی برای حضور و تکرار خطاهای گذشته باقی نگذاشته است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

به احترام ناصر زرافشان
و اعضای کانون نويسندگان در ايران


چگونگی شکل گيری و فعاليت های کانون نويسندگان ايران

۲۰ سال پس از ضروری دانستن ," تاسيس يک بنياد اتحاديه گويندگان و نويسندگان" از سوی " کنگره نويسندگان ايران ( تيرماه ۱۳۲۵) ", از اوايل سال ۱۳۴۵ جمعی از اهل قلم آزادانديش و آزاديخواه زمزمه تاسيس تشکل صنفی و دموکراتيک شان را آغاز کردند.
زمزمه ها به بحث و جدل های فراوان در ميان بخشی از روشنفکران و روشنگران اهل قلم بدل شد ,و سر انجام به همکاری گروه ها و جمع های ادبی متعدد در تهران ( گروه تالار قندريز, گروه ادبی طرفه, جمع ادبی کافه فيروز و مطب دلگشاو...) و شهرستان ها ( محفل های ادبی در تبريز, اهواز و آبادان, اصفهان, شيراز و.....) و نيز برخی ديگر از نويسندگان , شاعران و پژوهشگران , و شکل گيری کانون نويسندگان ايران منجر شد.
اين مجموعه عليرغم گرايش های هنری , فکری وسياسی متفاوت و مختلف , بر بنيان خواست های حرفه ای مشترک و اهداف مشخص,همچون تامين حقوق مادی, مبارزه عليه سانسور, و دفاع و تلاش در راه تحقق آزادی انديشه, بيان و قلم گرد هم آمدند.
با استناد به اسناد و گفت و شنود با اعضای قديمی کانون نويسندگان" روايت "های متعددی در باره چگونگی شکل گيری کانون نويسندگان مطرح شده است. به نظر می رسد دو روايت مستند تر و مستدل تر باشد.
ا- رضا براهنی " محتوی فکری جلسه با هويدا وگزارش غلامحسين ساعدی " را در شکل گيری کانون نويسندگان ايران پر اهميت می داند. او می نويسد:".....در سال ۱۳۴۵ وقتی که دولت به تمام ناشران مملکت دستور داد که کتاب را پس از چاپ و پيش از انتشار به اداره سانسور وزارت فرهنگ و هنر نشان دهند, و به همين علت تعداد زيادی از چاپخانه ها بيکار شدند, گروهی از نويسندگان کشور در تهران در مطب دکتر غلامحسين ساعدی , در خيابان دلگشا به دور هم گردآمدند و دسته جمعی تصميم گرفتند که پيش نخست وزير رفته , به وجود سانسور اعتراض کنند....جلال آل احمد, احمد شاملو, درويش ( شريعت), غلامحسين ساعدی,سيروس طاهباز, يدالله رويايی و من , رفتيم به ديدن نخست وزير...... اقای هويدا خود را ازوجود سانسور بی خبر نشان داد.....آ ل احمد گفت : ما برای اعتراض به سانسور آمده ايم ... آقای هويدا مطرح کردند که چه پيشنهادی برای حل مشکل داريد؟ جواب داده شد که چاپ کتاب به وضع قبلی برگردد و دستگاه های سانسور ورارت اطلاعات و وزارت فرهنگ وهنر دست از سر اهل قلم بردارند......در جلسه با هويدا ساعدی به عنوان نماينده ما انتخاب شد تا با نمايندگان نخست وزير راجع به از بين بردن سانسور مذاکره کند..... ساعدی که ديگر از اين جلسات و آمد و رفت و مذاکرات بيهوده خسته شده بود , روزی عصبانی می شود ..... "
براهنی از قول ساعدی می نويسد:"... آخرين جلسه ای بود که من بلند شدم و کاغذ را پاره کردم و آمدم رفتم کافه فيروز نادری و به بروبچه ها اطلاع دادم که اصلا چيزی نمی شود. آن موقع يکدفعه به فکر افتادم که ما يک تشکيلاتی ترتيب بدهيم . هسته کانون آنجا بسته شد."
سيروس طاهباز نيز " محتوای فکری جلسه با هويدا" و جلسات سال ۱۳۴۵ را آغاز شکل گيری کانون نويسندکان ايران ميداند. رضا براهنی در رابطه با چگونگی شکل گيری کانون نويسندگان ايران به سيروس طاهباز مراجعه کرده , می نويسد: " او گفت, يعنی جمله اش را ديکته می کرد و من نوشتم: " فکر کانون در همان پاييز ۴۵ در مطب ساعدی به پيشنهاد آل احمد مطرح شده است . بنده آل احمد و ساعدی را بنيانگذاران کانون نويسندگان ايران
می دانم."
۲- محمد علی سپانلو, داريوش آشوری, باقر پرهام و شمس آل احمد تحريم " کنگره نويسندگان و شاعران و مترجمان" ی , که" دربار" در صدد برپايی آن بود را سر آغاز شکل گيری کانون نويسندگان ايران می دانند.
سپانلو در گفت و گويی می گويد: ".... در زمستان سال ۱۳۴۶ شمسی از سوی دولت وقت مقدمات تشکيل کنگره ای به نام کنگره ی نويسندگان ايران فراهم می شد. ...و محفلی از جوانان نويسنده که در يکی از پاتوق های روشنفکری تهران پيرامون زنده ياد جلال آل احمد گرد می آمدند به او پيشنهاد کردند که به نام نويسندگان مستقل ايران , بانی تنظيم اعلاميه و جمع آوری امضاهايی شود عليه اين کنگره که از نظر آنها دولت ساخته و فرمايشی بود. حمايت آل احمد از اين پيشنهاد باعث شد که پس از چند جلسه گفتگوی مقدماتی , سر انجام در اول اسفند ماه ۱۳۴۶ متنی نوشته شود به نام " بيانيه در باره کنگره ی نويسندگان"......گروه اوليه که اين متن را تهيه کردند عبارت بودند از : جلال آل احمد ,داريوش آشوری ,نادر ابراهيمی ,بهرام بيضايی , محمد علی سپانلو , اسلام کاظميه, فريدون معزی مقدم ,اسماعيل نوری علاء و هوشنگ وزيری........پشتيبانی نويسندگان , شعراو مترجمان از اين بيانيه سبب شد که دولت وقت رسما" انصراف خود را از تشکيل کنگره نويسندگان اعلام کند. امضا گنندکان....بر آن شدند تا از اين تجمع برای تشکيل همان اتحاديه آزاد قانونی که درآن متن آمده بود , استفاده کنند."

*******

نقطه اشتراک در روايت ها ی چند گانه در باره چگونگی تاسيس کانون اين است که: از اوايل سال ۱۳۴۵ سانسور و اختناق تشديد شده, نگرانی ها و اعتراضات اهل قلم مستقل, آزاد انديش و آزاديخواه را بهمرا ه داشت . کوشش های ناموفق برای صدور اعلاميه و جمع آوری امضا در اعتراض به توقيف هفته نامه ی " بارو" ( که به کوشش شاملو و رويايی منتشر می شد) ويا تحريم جشن هنر شيراز نمونه هايی از اين دست اعتراض ها بودند.
با انتشار بيانيه تحريم" کنگره شعراو نويسندگان و مترجمان ايران" سرانجام زمزمه ها و اعتراض ها ثمر داد و شعله ی چراغ خاموش نشدنی کانون نويسندگان ايران افروخته شد,کنگره ای که:".... رژيم شاه با دستياری وزارت فرهنگ و هنر پهلبدی ...به رهبری همسر شاه که جمعی از عوامل فرهنگی دست آموز دوروبر اورا گرفته بودند....از جمله سرشناس ترين و مستقيما" شناخته شده ترين شان شجاع الدين شفا بود که امور فرهنگی در بار پهلوی را سامان می داد" تدارک ديده بود.
بيانيه تحريم کنگره ,که اول اسفند ماه سال ۱۳۴۶ نوشته شد را ۴۹ تن از شاعران, نويسندگان, مترجمان و پژوهشگران امضا کردند. " اولين جلسه رسمی هييت موسس کانون نويسندگان ايران در تاريخ ۱۵/۱/ ۴۷ تشکيل شده ..."و " ....پس از چند جلسه بحث و گفت و گو سرانجام در اول ارديبهشت ماه ۱۳۴۷ در يک گرد همايی عمومی ۴۹ نفر نويسنده به عنوان هييت موسس شروع کار تشکيلاتی به نام" کانون نويسندگان ايران" را اعلام کردند. اين هييت علاوه بر تاسيس و امضای اساسنامه, متنی را به نام در" باره يک ضرورت" تحريرو امضا کرد که مرامنامه کانون نويسندگان ايران شناخته شد..."
بنابراين کانونيان خواست های خود را در دو سند يا بيان نامه منعکس کردند:
- بيانيه در باره کنگره نويسندگان ( و اعلام تحريم آن)- اول اسفند ماه ۱۳۴۶
- بيان نامه " در باره يک ضرورت" , ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۷
کانون نويسندگان ايران دوره اول فعاليت اش را با اتکا به دو سند فوق و " اساسنامه " مصوبه هييت موسس آغاز کرد.
فعاليت های درونی کانون نويسندگان, فعاليت هايی برای بقا و گسترش دموکراتيسم سازمانی و زندگی دموکراتيک درون تشکيلاتی , با اتکا به اساسنامه از بدو تاسيس کانون آغاز شد. برگزاری مجمع عمومی ,انتخاب هييت دبيران و کميسيون های مختلف , برقراری جلسات متعدد بحث و تبادل نظرپيرامون مقوله های کليدی برنامه ای و سازمانی در باره کانون و...... نمونه اند.
موارد زيربرخی از فعاليت های بيرونی کانون نويسندگان را شامل می شود:
- اقدام و تلاش برای ثبت کانون در اداره ثبت شرکت ها , که دولت نپذيرفت.
- ارايه لايحه حق مولف که از تصويب مجلس گذشت واعتبار قانونی يافت.
- برگزاری سخنرانی به آذين با عنوان " نويسنده و آزادی" , برگزاری سخنرانی داريوش آشوری در باره " صورت نوعی تمدن غرب و وضعيت ما در مقابل آن" , سخنرانی رضا سيد حسينی در باره "پل نيزان".
- انتشار بولتن اخبار کانون نويسندگان ايران.
- برگزاری شکوهمند " شب نيما" در ديماه سال ۱۳۴۷, با سخنرانی وشعر خوانی سيمين دانشور, اسماعيل شاهرودی , سياوش کسرايی, رضا براهنی , محمد حقوقی, نادر نادر پور, منوچهر آتشی, سيروس مشفقی, منوچهر شيبانی, م. آزاد, محمد علی سپانلو, احمد شاملو , جلال ال احمد و....
- انتشار اعلاميه اعتراض به دستگيری فريدون تنکابنی به خاطر نوشتن کتاب " يادداشت های شهر شلوغ"
- افشای قلم شکنی های رژيم در داخل و محافل بين المللی
- کانونيان در اين دوره در انتشار نشريات متعدد و نيز برگزاری شب های شعر و سخن نقش اساسی ايفا کردند." شب های شعرخوشه" به همت احمد شاملو, سر دبير مجله ی خوشه(۲۸-۲۴ شهريور۱۳۴۷), يک نمونه است, اين شب ها با حضور ده ها تن از برجسته ترين شاعران ميهنمان يکی از پرشکوه ترين شب های شعر تاريخ معاصر ايران بود." شب ها ی شعر انستيتوگوته" در سال ۱۳۴۷ نيز نمونه ای ديگر است.
فعاليت اين دوره کانون در سال ۱۳۴۹ متوقف شد. رژيم شاهنشاهی که از دادن مجوز به کانون سر باز زده بود
, به دستگيری و زندانی کردن برخی از اعضای کانون, تهديد , ارعاب و ممنوع القلم کردن تعدادی ديگررو آورد, و امکانات فعاليت کانون را محدودتر کرد.فشار رژيم ازيک سو و مشکلات ومسايل درونی کانون از سوی ديگر کار کانون را به تعطيلی کشاند.در باره مشکلات و مسايل درون کانونی می توان به باند بازی و دسته بندی های سياسی و ايديولوژيک, داشتن درک حزبی از فعاليت صنفی و دموکراتيک,خود محوری و خود خواهی,کمبود عضو مستقل و مسيوليت پذير, فرصت طلبی و کمبود شجاعت ضرور اشاره داشت.
دوره دوم فعاليت کانون, پس از حدود ۶ سال " تعليق اجباری" و ممنوعيت فعاليت علنی کانون, ازاواخر سال ۱۳۵۵ آغاز شد. کانونيان در فاصله سال های ۱۳۴۹ تا اواخر سال ۱۳۵۵ به طور پراکنده به فعاليت فرهنگی و هنری ( ادبی) خود در انجمن ها و محافل متعدد ادامه دادند.
سال ۱۳۵۵ تعدادی از اعضا قديمی کانون و تنی چند از نويسندگان و پژوهشگران(علی اصغر حاج سيد جوادی, باقر پرهام, اسلام کاظميه, منوچهر هزارخانی وشمس آل احمد) در ديدارهايشان توافق کردند که کانون نويسندگان را مجددا" فعال کنند.
کانونيان با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به امير عباس هويدا, نخست وزير وقت,(۲۳ خرداد ماه ۱۳۵۶) فعاليت علنی خود را آغاز کردند. در اين نامه , که امضای ۴۰ تن از اهل قلم را در پای خود داشت, کانونيان خواستار رعايت مواد قانون اساسی در رابطه با آزادی انديشه و بيان و قلم, و لزوم توجه به رشد و شکوفايی فرهنگی و خلاقيت های فکری در جامعه شدند.
سوم تير ماه ۱۳۵۶ نخستين جلسه عمومی کانون در دفتر کار مهندس مقدم مراغه ای برپا شد و "هييت دبيران موقت" انتخاب شدند. در اين نشست نامه سرگشاده ی ديگری با امضای ۹۰ نفر از شاعران , نويسندگان, مترجمان و پژوهشگران خطاب به نخست وزير وقت , جمشيد آموزگار تهيه و منتشر شد, در اين نامه نيز عدم توجه و رعايت اصول قانون اساسی در باره آزادی انديشه وبيان و قلم از سوی حکومت به نخست وزير گوشزد شد. اين نامه و نيز نامه سرگشاده به امير عباس هويدا هرگز پاسخی نگرفت.
خواست های کانونيان در اين دوره, خواست های مندرج در اسناد پيشين بود( بيانيه تحريم کنگره نويسندگان, سال۱۳۴۶, بيان نامه" در باره يک ضرورت", سال ۱۳۴۷ و اساسنامه کانون),خواست هايی که در نامه های سرگشاده به هويدا و آموزگار نيزانعکاس يافته بودند.
پس از چندی سند " موضع کانون نويسندگان ايران و اساسنامه کانون نويسندگان ايران( مصوب مجمع عمومی مورخ ۳۱ فروردين ماه سال ۱۳۵۸) سند پر اهميت کانون تلقی شد. اين بيان نامه و اصول مندرج در اساسنامه کانون در واقع بيانگر ماهيت حرکت های درونی و اجتماعی, و تبلور خرد جمعی اکثريت اعضای کانون نويسندگان ايران بود.
کانون نويسندگان درفعاليت های درونی اش در اين دوره برای تامين و گسترش دموکراتيسم درون تشکيلاتی تلاش های چشمگيری انجام داد. برگزاری مجامع عمومی, انتخاب هييت دبيران,انتخاب کميسيون های متعدد, برقراری جلسات گفت و شنود و تبادل نظردر رابطه با زندگی درونی کانون و مباحثی همچون صنفی يا سياسی بودن کانون در زمره ی اين نوع تلاش ها بود.زندگی کانون در اين دوره نيز با پيرايه های عدم تحمل, دسته بندی و باند بازی های سياسی, ايديولوژيک و محفلی, سياست زدگی ودرک حزبی از فعاليت صنفی, خود محوری و خود خواهی, کمبود عضو مسبقل و مسيوليت پذير,وحضور فرصت طلبی همراه بود. جدايی علی اصغر حاج سيد جوادی , باقر مومنی و... و نيز رويداد اخراج و جدايی اعضا و هواداران حزب توده ايران از کانون نويسندگان در سال ۱۳۵۸,بازتاب مسايل طرح شده در زندگی درونی کانون نويسندگان ايران بودند.
برخی ازفعاليت های بيرونی کانون در اين دوره شامل موارد زير اند :
- تلاش برای ثبت رسمی کانون نويسندگان , که با مخالفت دولت مواجه شد.
- انتشار بيش از ۲۰ بيانيه پيرامون رخداد های فرهنگی , سياسی تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷,( اعلاميه به مناسبت مرگ علی شريعتی ( ۲۹ خرداد۱۳۵۶) , انتشار اعلاميه ای در سالروز مشروطيت (۱۴ مرداد ۱۳۵۶) که در آن کانون خواستار آزادی اهل قلم در بند و ساير زندانيان سياسی شد,بيانيه ای در حمايت از جنبش دانشجويی (۱۴ آدر ماه ۱۳۵۶) , بيانيه ای در اعتراض به دستگيری شمس آل احمد,بيانيه ای در اعتراض به اخراج نويسندگان و روزنامه نگاران مبارز و...........
- برگزاری " ده شب" شعر و سخن در محل انستيتو گوته ( انجمن فرهنگی ايران و آلمان) در تهران . اين شب ها از دوشنبه ۱۸ تا چهارشنبه ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۵۶, برگزار شد, اين رويداد " بی شک تجربه ای شور انگيز و حادثه ای پر معنا در زندگی فرهنگی و اجتماعی " ايران آن روز بود. در " ده شب " ۶۰ شاعر,نويسنده , مترجم و پژوهشگر شرکت داشتند.
- جلب حمايت اهل قلم و محافل فرهنگی و هنری در جهان از تلاش ها و خواست های دموکراتيک کانونيان.
- بر گزاری جلسات سخنرانی و شعر خوانی در دانشگاه ها و مکان های ديگر , و نيز در دفتر کانون در خيابان مشتاق
- انتشار بولتن داخلی , خبرنامه کانون ,نامه کانون نويسندگان ايران , نشريه انديشه آزاد و.......
- ديدار با آيت الله خمينی و توضيح مواضع کانون برای او,نامه های شر گشاده به وزير ارشاد اسلامی و به ابوالحسن بنی صدر در رابطه با خواست های کانونيان.
- تدارک برگزاری دومين " ده شب " با عنوان شب های " آزادی و فرهنگ " در مهر ماه ۱۳۵۸, اين برنامه به دليل مشکل تراشی های دولت اسلامی و نيز اختلاف نظرهای درون کانون عملی نشد.
- انتشار ده ها اطلاعيه و بيانيه در رابطه با رويداد های فرهنگی , هنری و سياسی بعد از انقلاب بهمن: بيانيه در اعتراض به تعطيلی روزنامه آيندگان و ساير روز نامه ها , بيانيه به مناسبت سالگرد ۱۷ شهريور, بيانيه در اعتراض به رفتار ضد دموکراتيک قوه ی قضاييه با اهل قلم و ساير هنر مندان , بيانيه در باره رويداد ها خونين در دانشگاه ها و در باره حمله به کتاب فروشی ها و کتاب سوزان ها و.......
سال ۱۳۶۰ , حکومت اسلامی به عنوان اصلی ترين عامل , با زبان و رفتاری خشونت آميز, کانون نويسندگان ايران را به تعطيلی کشاند. اعدام سعيد سلطانپور, عضو هييت دبيران کانون نويسندگان, دستگيری برخی از اعضای کانون, و بالاخره حمله به دفتر کانون در خيابان مشتاق , تخريب و مصادره اموال آن در تير ماه سال ۱۳۶۰ , نقطه پايانی بود بر فعاليت های دوره دوم کانون نويسندگان ايران.
دوره سوم فعاليت کانون از سال ۱۳۶۷ آغاز شد. فاصله ی سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ , که سال های تشديد اختناق و کشتار دگرانديشان بود, عدهای از کانونيان تن به تبعيد دادند و آنان که در ايران ماندند به اجبار به فعاليت های انجمنی, گروه ای و محفلی روی آوردند.
سال ۱۳۶۷ کانونيان بار ديگر جسورانه پا پيش گذاشتند وخواست های خود را مطرح کردند. طرح مسايل مربوط به کمبود کاغذ, برگزاری سالگرد نيما و.... گردهمايی ها, متن نويسی ها, اعتراض به سانسورو... سرانجام بحث فعال کردن کانون نويسندگان را به همراه داشت. اعلام همدردی و ياری رساندن جمعی از روشنفکران اهل قلم به زلزله زدگان کشور در سال ۱۳۶۹ بحث فعال کردن کانون نويسندگان را مطرح تر کرد, تا آن حد که اين مساله به عرصه مطبوعات کشور کشانده شد. در تداوم همين تلاش ها اواخر سال ۱۳۶۹ در يک گرد همايی غير رسمی, تعدادی از شاعران, نويسندگان, مترجمان و پژوهشگران طرحی با عنوان " پيش نويس منشور کانون نويسندگان ايران" تدوين کردند.در اين پيش نويس به وجود سانسورو هرگونه مميزی اعتراض شده بود, و امضا کنندگان خود رامکلف به دفاغ از آزادی انديشه و بيان و قلم کرده بودند وبه صراجت نيز خواستارتجديد فعاليت کانون نويسندگان شدند. اين پيش نويس به خاطر پاره ای اختلاف نظر ها, مسايل مربوط به فتوای قتل سلمان رشدی در ايران و تهديد های حکومت گران مسکوت ماند.با اين حال اما بحث پيرامون تجديد فعاليت کانون نويسندگان در مطبوعات ادامه يافت. اعتراض جسورانه به دستگيری سعيدی سيرجانی(۲۳ اسفند ۱۳۷۲), و سپس انتشار متن " ما نويسنده ايم", که به امضای ۱۳۴ شاعر, نويسنده,مترجم و پژوهشگر رسيده بود ( ۲۳ مهر ماه ۱۳۷۳) ,حرکاتی موثر در فعاليت مجدد کانون , مبارزه عليه سانسور , و دفاع از آزادی انديشه و بيان و قلم بود.
پس از انتشار متن " ما نويسنده ايم", متنی که بيان حضور اجتماعی روشنفکران و روشنگران اهل قلم برای دستيابی به تشکلی صنفی و دموکراتيک و جامعه ای دموکراتيک بود, حکومت اسلامی پاسخ شناخته شده ی خود راداد. توهين ,تهديد, ارعاب,شلاق,زندان, شکنجه و کشتارپاسخ حکومت اسلامی به خواست اهل قلم بود.دستگيری, بازجويی و آزار برخی از نويسندگان و روز نامه نگاران, نقشه کشتار دسته جمعی نويسندگان با پرتاب اتوبوس حامل آن ها به قعر دره ( ۱۷ مردادماه ۱۳۷۵) ,دستگيری فعالين کانون, قتل سعيدی سيرجانی و احمد مير علايی واکنش حکومت گران به تلاش های اهل قلم و متن " ما نويسنده ايم" بود.
کانونيان اما به تلاش خود ادامه دادند و با برگزاری جلسات متعدد و مشورتی سرانجام پيش نويس جديد منشور کانون نويسندگان ايران را" با توجه به روح عمومی و بيانيه اول کانون ( ارديبهشت ۱۳۴۷) و موضع کانون نويسندگان ايران( مصوب فروردين ماه ۱۳۵۸) و با استناد به متن " ما نويسنده ايم"( ۲۳ مهر ماه ۱۳۷۳) تصويب ومنتشر ساختند( ۱۸ شهريور ۱۳۷۵).
کانونيان در اصل نخست متن پيش نويس اين منشور خواست خويش را تکرار کردند: " آزادی انديشه و بيان و نشر در همه ی عرصه های حيات فردی و اجتماعی , بی هيچ حصر و استثنا حق همگان است." حکومت اسلامی اما با دستگيری فرج سر کوهی , وبه قتل رساندن غفار حسينی,احمد تفضلی و ابراهيم زال زاده بر آن شدتا زهر چشم ديگری از کانونيان بگيرد.
پس از " فراخوان کميته برگزاری مجمع کانون نويسندگان ايران" ( ۲۰ مردادماه ۱۳۷۷) ماشين کشتارحکومتی و قاتلين شاغل در وزارت اطلاعات و محافل وابسته به آن برای کشتار اهل قلم سريع تر به راه افتاد. حميد حاجی زاده شاعر و پسر ده ساله اش کارون, مجيد شريف , پيروز دوانی , محمد مختاری و محمد جعفر پوينده به قتل رسيدند. کشتارها اما مانع ادامه ی تلاش های آزاديخواهانه کانونيان نشد. ۱۳ اسفند ماه سال ۱۳۷۷ نخستين نشست عمومی کانون نويسندگان ايران , پس از ۱۷ سال تلاش پيگير و خونباربخشی از روشنفکران وروشنگران اهل قلم , با حضور ۷۰ تن از اعضای کانون نويسندگان ايران برگزار شد."هييت دبيران موقت " برگزيده ی اين نشست با اتکا به متن پيش نويس منشور کانون نويسندگان ايران( مصوبه ۱۸ شهريور ۱۳۷۵) وظايف خود را پيش برد .
پنج شنبه ۴ آذر ماه ۱۳۷۸ کانون نويسندگان ايران نخستين مجمع عمومی دوره سوم فعاليت اش را با حضور ۱۲۰ شاعر, نويسنده, مترجم و پژوهشگر , و با پيام احمد شاملو و سيمين دانشور آغاز کرد.پس از انتخاب هييت دبيران , منشور و اساسنامه به تصويب مجمع عمومی رسيد, و بدين ترتيب کانون نويسندگان ايران دوره سوم فعاليت علنی خود را با استناد به دو متن ادامه داد.
- متن پيش نويس منشورکانون نويسندگان ايران( مصوبه شهريورماه ۱۳۷۵ جمع مشورتی)
- اساسنامه کانون نويسندگان ايران, ( مصوبه ۱۹ مردادماه ۱۳۷۸)
بربنياد اين دو متن کانون نويسندگان ايران فعاليت های صنفی و دموکراتيک اش را تا به امروز( فروردين سال ۱۳۸۶) هوشمندانه و جسورانه ادامه داده است.
به نظر می رسد فعاليت های اين دوره کانون کم تر از دو دوره ی قبل پيرايه های غير دموکراتيک ,کج روی و کج انديشی داشته است.تجربه دو دوره ی گذشته, سال ها کار فکری و عملی در شرايط سخت,جای چندانی برای حضور و تکرار خطا های گذشته باقی نگداشته است. با اينحال رگه هايی از حضور فرصت طلبی,خود خواهی و خود محوری, و کمبود شجاعت ضرور و عضو مسيوليت پذير هنوز وجود دارد.
فعاليت های درونی کانون علی رغم فشارهای رژيم اسلامی ونيز مرگ هوشنگ گلشيری , احمد شاملو و منوچهر آتشی, چهره ها ی پر نفوذ و موثر کانون , و نيز دستگيری و تهديد مسيولين و اعضا ی کانون, ادامه يافت . بهره وری از خرد جمعی اعضا با برپايی و برگزاری جمع های متعدد مشورتی , گفت و شنيد و تبادل نظر, انتخاب مسيولين, نشست عمومی و انتخاب هييت دبيران ,و تلاش برای برگزاری مجامع عمومی نمونه هايی ازفعاليت کانون برای بقا و گسترش دموکراتيسم درون تشکيلاتی اش بود ه است. سوی ديگرحکومت اسلامی هر فرصتی که می يافت و می يابد دشمنی اش را با کانون نويسندگان نشان داد ه و می دهد. اين حکومت مانع برگزاری چهارمين مجمع عمومی کانون , که قرار بود در تاريخ ۲۱/۹/۱۳۸۱ برگزار شود, شد. چهار سال بعد نيز دادستانی اسلامی از برگزاری مجمع عمومی کانون , که قرار بود در محل مسکونی شخصی , برگزار شود ممانعت به عمل آورد.(۲۴/۱/۱۳۸۵)
فعاليت های بيرونی کانون نيز در زير فشار طاقت فرسای حکومت اسلامی ادامه يافته است.
- تلاش برای ثبت کانون وکسب مجوز رسمی از دولت و مسيولين مملکتی بی نتيجه ماند و حکومت اسلامی هم چون رژيم پهلوی با صدور مجوز رسمی برای فعاليت کانون مخالفت کرد.
- راه اندازی تارنمای کانون و انتشار کتاب ( صدای آوازو.....) از فعالت های اين دوره کانون نويسندگان بود , ضمن اينکه کانونيان در انتشار بسياری از نشريات , راه اندازی تارنما ها و نيزانتشار کتاب نقش اساسی ايفا کردند ( کارنامه و.....)
- برگزاری جلسات سخنرانی , شعر خوانی و گفت و شنيد به مناسبت های مختلف .
- انتشار ده ها اطلاعيه در باره رويداد های فرهنگی , هنری , اجتماعی وسياسی ( اعتراض و انتقاد به مصوبات قانون نشر, اطلاعيه در باره روز جهانی زبان مادری , اعتراض به تخريب سنگ مزار شاملو , اطلاعيه در باره زلزله در ايران,اعتراض به محکوميت دستگير شدگان اول ماه مه در سقز, سانحه هراپيمای سی – ۱۳۰ و....)
- انتشار پيام های تسليت در سوگ فرهنگ سازان و فرهنگ ورزان ميهنمان ونيز برگزاری مراسم در سوگ برخی ازآنان.( ....هوشنگ گلشيری, حسن پستا,فريدون مشيری, احمد شاملو, نصرت رحمانی, روشنک داريوش, شاهرخ مسکوب ,کريم امامی , منوچهر آتشی , م .ا. به آذين , علی رضا اسپهبد و.....)
- اعتراض به دستگيری و زندانی کردن اعضا ی کانون نويسندگان ايران , و ديگر روشنفکران و روشنگران جامعه. ( دستگيری ناصر زرافشان , محمد خليلی , علی جباری, حکيمی ,اسماعيل جمشيدی , رامين جهانبگلو مسعود باستانی و....)
- گرامی داشت جان باختگان اهل قلم ( محمد مختاری , محمد جعفر پوينده و......)
- تلاش در برقراری رابطه با تشکل های صنفی مستقل در داخل و خارج کشور.( اتجاديه ناشران در ايران , انجمن جهانی قلم و....)
- انتشار اطلاعيه ها و پيام های متعدد در افشای حاکميت اختناق, سانسور و دگرانديش کش.( هشدار و خطابيه به مردم ايران در باره موج جديد اختناق و سرکوب , اطلاعيه خطاب به آزادانديشان جهان در باره ی ناصر زرافشان و......)
و..... گوشه هايی از فعاليت های کانون نويسندگان ايران هستند, فعالت هايی که تعطيل شدنی به نظر نمی رسند.

ادامه دارد.

*********
برخی از منابع:

۱- اسلام کاظميه, در باره يک ضرورت , آرش , شماره ۱۷ , فروردين و ارديبهشت ۱۳۴۷
۲- غلامحسين ساعدی, تاريخ شفاهی ايران, مصاحبه دانشگاه هاروارد با دکتر ساعدی , الفبا, شماره ۷, ۵ آوريل ۱۸۴۹, مصاحبه کننده: ضيا صدقی
۳- رضا براهنی, تاريخ کانون نويسندگان ( روايتی ديگر) کلک, شماره ۶, شهريور ۱۳۶۹
۴- رضا براهنی , ظل الله, شعر های زندان, چاپ اول, چاپ ابجد, نيويورک ۱۳۵۴
۵- محمد علی سپانلو, خاطراتی از فصل اول کانون نويسندگان ايران ۴۹- ۱۳۴۶, کلک, شماره ۴ , تيرماه ۱۳۶۹
۶- پيام دانشجو , نشريه " کميته برای آزادی هنر و انديشه در ايران ( کيفی ) – امريکا- شماره های متعدد
۷- شمس لنگرودی , تاريخ تحليلی شعر نو , تاسيس کانون نويسندگان ايران ,جلد سوم ۱۳۴۹-۱۳۴۱ نشر مرکز,
۱۳۷۷
۸- باقر پرهام , نگاهی به جنبش روشنفکران ايران , کتاب جمعه , آبان ماه ۱۳۵۸
۹- شمس آل احمد, از چشم برادر( در باره جلال آل احمد) , يادداشت های روزانه, انتشارات کتاب سعدی ,قم , تابستان ۱۳۶۹
۱۰- اسماعيل نوری علاء, روزنامه کيهان , شماره ۱۰۹۰۱, مورخ ۱۸/۱۰/۵۸
۱۱- نادر نادر پور, گفت و گو با محمود خوشنام, " من در آوردی به جای نو آوری", کيهان ( چاپ لندن), شماره ۶۶۱ ژوين ۱۹۹۷
۱۲-باقر پرهام , مقالات حزب توده و کانون نويسندگان ايران , کتاب جمعه , شماره ۲۵, ۲۶ , ۲۷ , ۲۸ , بهمن و اسفند ۱۳۵۸
۱۳- کفت و گوی سيروس نشواد با اسلام کاظميه ( ما فرياد يک ملتيم), ديدار , شماره ۲, سال اول ص۶.
۱۴- گزارش جواد مجابی , روزنامه هرات و ديگر شهرها , سيمرغ , سال هشتم , شماره ۶۱ , بهمن ۷۴
۱۵- ياد نامه جلال آل احمد , به کوشش علی دهباشی , نشر به ديد ( تهران) , سال ۱۳۷۸
۱۶- م. ا. به آدين, از هر دری ...جلد اول , انتشارات جامی, تهران ۱۳۷۰
۱۷- به ياد سيروس طاهباز, دو ماهنامه پاياب , سال اول , شماره ۲, دی ماه ۱۳۷۸
۱۸- شب ياد بود نيمايوشيج , گفت و گوی جلال آل احمد , نامه کانون نويسندگان , سال ۱۳۵۸
********
۱۹ ايرانشهر به سر دبيری احمد شاملو, ۱۰ آذر ماه ۱۳۵۷ ( لندن)
۲۰-باقر پرهام , تجارب گذشته کانون نويسندگان ايران,و ضرورت های کنونی, پاريس ۲۹ آدر ماه ۱۹۸۹
۲۱- باقر مومنی , از يک در به صد در, آدينه , شماره ۸۹,
۲۲- بولتن خبری کانون نويسندگان ايران , بهمن ۱۳۶۵
۲۳- ده شب ( شب های شاعران و نويسندگان در انجمن فرهنگی ايران و آلمان ), انتشارات امير کبير, ۱۳۵۶
۲۴- ناصر پاکدامن و محسن يلفانی, بررسی و ارز يابی يک تجربه , سخنرانی در نشست همگانی کانون نويسندگان ايران در تبعيد, پاريس , دی ماه ۱۳۶۷
۲۵ – کريستف بالايی , از کنگره تا کنگره ای ديگر, ترجمه شهين سراج, ماهنامه فرهنگی و هنری کلک, آبان –دی ۱۳۷۴ , شماره ۷۰-۶۸
۲۶- باقر مومنی , درد اهل قلم, انتشارات توکا, سال ۱۳۵۶
۲۷- انديشه آزاد , شماره های منتشره در سا لهای ۱۳۵۸و۱۳۵۹
۲۸- نامه کانون نويسندگان, ازشماره ۱ تا شماره ۵ ( سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹)
۲۹-خبر نامه کانون نويسندگان ايران, شماره های ۱و۲و۳( سال ۱۳۵۸)
۳۰- نشاط," فعاليت تازه کانون نويسندگان آغاز شد" , شنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۳۷۷, شماره ۱۳
۳۱- مسعود نفره کار , بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , بررسی تاريخی , تحليلی کانون نويسندگان ايران, ۵ جلد,نشر باران , سال ۲۰۰۲

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/33044

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"چراغی که خاموش شدنی نيست"، در آستانه چهل سالگی کانون نويسندگان ايران بخش ۲، مسعود نقره کار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016