خبرگزاری مهر - گروه موسيقی : کنسرت گروه "شهناز" در نخستين حضور خود حاشيه های فراوان داشت.در سايه همين حاشيه های ايجاد شده مسئله و مشکلاتی مانند صدابرداری بد سالن،مسئله خبرنگاران و برخی از نارساييها در بخش اجرايی اين کنسرت فعاليت گروه را تحت الشعاع قرار داد.
* خبرگزاری مهر - گروه موسيقی : ايده تشکيل گروه "شهناز" چگونه شکل گرفت؟
- مجيد درخشانی : طی صحبت هايی که با آقای شجريان داشتيم ايشان از گذشته به فکر تشکيل يک گروه از هنرمندان جوان بودند و از آنجا که من به واسطه گروه خورشيد با نوازنده های جوان کار کردم و هم اکنون هم در ارتباط مستقيم با آنها هستم استاد از من خواست که گروهی از بهترين نوازنده ها را انتخاب و تمرينات را آغاز کنيم؛ از همين رو اعضای گروه موسيقی "شهناز" که همه آنها تحصيلات موسيقی دارند از يک سال پيش انتخاب شدند و حدود ۱۰ ماه به طور مستمر با يکديگر تمرين کردند .
* کنسرت گروه "شهناز" نسبت به گروه "آوا" چه تفاوتهايی داشت ؟
- جوانگرايی و نوع سازبندی از جمله تفاوت های دو گروه موسيقی "شهناز" و "آوا" است به اين معنا که تمام نوازنده های اين گروه از فعال ترين نوازنده ها در گروههای مختلف هستند که آثار خوبی را ارائه کرده اند البته نظر استاد اين بود که تعداد بيشتری از نوازنده ها در اين گروه حضور داشته باشند تا تنوع سازی بيش از گذشته شود اما با مشورت هايی که با ايشان داشتم به اين نتيجه رسيديم که از کم شروع کنيم و بعد اگر امکان اضافه کردن سازهای ديگر بود تعداد نوازنده ها را بيشتر کنيم و بسيار خوشحالم که استاد شجريان پذيرفتند که نوازنده های جوان و آينده دار گروه "شهناز" را حمايت کنند چراکه عشق اين نوازنده ها اين بود که در کنار استاد ساز بزنند از همين رو با اشتياق در جلسات تمرين حاضر می شدند و انصافا به درستی قدر اين موقعيت را دانستند ضمن اينکه علاوه بر دانش موسيقی اين گروه از نظر اخلاق و سليقه موسيقايی به هم نزديک بودند.
* يکی از انتقادهايی که به گروه موسيقی "آوا" گرفته می شد نوع سازبندی و ارکسترال نبودن آن بود که به نظرمی رسد اين مشکل در اجرای گروه "شهناز" تا اندازه ای حل شده بود اينطور نيست؟
- به نظر من اشکالی که به نوع سازبندی گروه "آوا" گرفته می شد درست و به جا بود و خود من اعتراف می کنم با اينکه نوازنده های خوب در گروه آوا ساز می زدند و هريک از آنها در حوزه کار خود صاحب نام هستند اما به عقيده من مجموع ترکيب گروه آوا صدای خوبی نداشت و اگر يک ساز ديگری مثل سنتور و يا نی به ترکيب سازها اضافه می شد آن وقت صدای موسيقی ايرانی می داد البته آن نوع موسيقی که گروه آوا اجرا کرد موسيقی خوبی بود ولی من خودم از يکنتواختی که در کل کار جريان داشت خسته می شدم به همين دليل زمانی که در گروه می نشستم و ساز می زدم از برخی از قطعاتی که اجرا می شد ناراضی بودم و آن صدايی که دلم می خواست نمی شنديم به عنوان مثال چهارمضراب دلکش که از ساخته های خودم در گوشه دلکش و قرچه بود را به صورت ارکسترال با گروه شيدا در گذشته ضبط کرده بودم و زمانی که آن را با گروه آوا اجرا می کرديم مدام صدای اجرای شيدا در گوشم می پيچيد چراکه آن اجرا مجموع کاملی از ترکيب سازهای ايرانی با رنگ آميزی مناسب بود ولی با وجود اينکه همه دوستانم در گروه آوا با مهارت تمام اين چهارمضراب را اجرا کردند به نظرم آمد که از رنگ آميزی مناسبی برخوردار نبود و واقعا از اين چهارمضراب خسته می شدم.
اما گروه شهناز از رنگ آميزی خوبی برخوردار بود و ترکيب سازهای متنوعی داشت به همين دليل رنگ و بوی زيبايی به کل اجرا بخشيده بود و مطمئن هستم که اگر در آينده اين ترکيب کامل تر شود فضای بهتری را به کل اجرا می بخشد؛ به نظرمن موسيقی ايران به دليل نوع سازبندی که دارد در ترسيم يک فضای ارکسترال ضعيف عمل است و اگر اين مشکل برطرف شود موسيقی ايرانی فضايی تصوری و توصيفی ملموس تری را برای مخاطب تداعی می کند در نتيجه با ترکيب متعدد سازهای ايرانی در نوع سازبندی يک گروه موسيقی به فضايی مطلوب و تاثيرگذارتری می توان دست يافت.
*اما با اين اوصاف بعضی از منتقدان معتقدند که گروه موسيقی"شهناز" ضعيف عمل کرد؛آيا اين طور است؟
- اجرای نوازنده ها به هيچ عنوان ضعيف نبود چراکه اعضا به اندازه لازم و کافی تمرين کرده بودند و خيلی مسلط ظاهر شدند حتی استاد شجريان اجرا را تاييد کرد منتها به دليل داشتن سيستم صدابرداری نامطلوب مخاطب حاضر در سالن آن صدايی را که بايد بشنود به هيچ وجه نمی شنيد و کاملا می پذيرم که صدابرداری بد در تالار کشور ضعف برنامه بود و ضعف در اجرای نوازنده را نمی پذيرم.
*صدای نی و يا سه تار به معنای واقعی شنيده نمی شد؟!
- اعضای گروه موسيقی "شهناز" نوازنده های تازه کار نيستند و سالها است که ساز می زنند و به مرحله ای رسيدند که در کار گروهی از اين دست مشکلی نداشته باشند ولی مشکل صدا تمام زحمات گروه را زير سئوال برد و حالا تصور کنيد که خود گروه هم در شرايطی ساز می زدند که به درستی صدای سازهای يکديگر را نمی شنيدند به عنوان مثال نوازنده های دست راست صدای ساز نوازنده های دست چپ را نمی شنيدند ضمن اينکه صدايی که در سالن پخش می شد در همه جای تالار يکسان نبود در يک جايی از سالن صدای کمانچه بالاتر از قسمت های ديگر شنيده می شد و صدای سازهای ديگر به گوش نمی رسيد و نکته تاسف بارتر برخی از بلند گو ها در قسمت هايی از تالار قطع بود مجموع اين دلايل باعث شد آنگونه که بايد صدای گروه شنيده نشود درست مانند عکسهايی که با بهترين کيفيت گرفته می شود اما درلابراتوار به بدترين شکل ممکن به چاپ می رسد و ما هم دقيقا به اين شرايط دچار شديم.
*به نظر می رسد تغييراتی در شيوه نگرش استاد در کارگروهی ايجاد شده و با انتخاب گروه جوان اين تغيير بيش از گذشته به چشم می خورد اينطور نيست؟
- ميل به تغيير همواره در استاد وجود داشته است ولی خوب شايد تا کنون به ا ين شکل ديده نشده به خوبی به ياد دارم که حدود ۱۸ سال پيش که "در خيال" را ساخته بودم و هنوز آنگونه که بايد شناخته نشده بودم و فکر کنم يک يا دو آلبوم از من منتشر شده بود استاد "درخيال" را به طور کامل شنيد همان لحظه گفت که من اين قطعه را می خوانم و خوب من هم به واسطه صدای استاد به اهالی فن و مردم علاقمند به موسيقی ايرانی شناخته شدم و يا زمانی که کيهان کلهردر جوانی "شب ،سکوت، کوير" را ساخت و هنوز هيچ کس او را نمی شناخت استاد حاضر شد کار او را بخواند بنابراين استاد همواره روحيه انجام کار گروهی و همچنين کشف استعدادهای جوان را داشته منتها اين وجه از حضور استاد در عرصه موسيقی همواره ناشناخته باقی مانده است.
*آيا فعاليت گروه موسيقی "شهناز" در آينده تداوم پيدا می کند؟
- بله حتما ادامه پيدا می کند و اولين حضور گروه "شهناز" اجرای مجدد اين کنسرت بعد از ماه رمضان در تالار کشور و يا سالن بزرگ ميلاد است و بنا داريم پس از اين به هنرمندانی چون حسين عليزاده ، مشکاتيان و ديگر اساتيد بزرگ موسيقی سفارش کار دهيم و در يک اجرا ۵ کار از اساتيد را اجرا کنيم .
* چرا اسم "شهناز" را برای گروه انتخاب کرديد ؟
-استاد شجريان علاقه قلبی عجيب غريبی به استاد شهناز دارد و معتقد است بخش بزرگی از موسيقی را از ساز شهناز ياد گرفته است و علاوه بر اين تک تک اعضای گروه هم به اين استاد علاقه ويژه ای دارند و ردپای ايشان در موسيقی بسيار مهم و تاثيرگذار است واز سوی ديگر شهناز اسم يکی از گوشه ها در دستگاه شور است و دست آخراينکه درنظر داريم نام "شهناز"بزرگ مرد موسيقی به واسطه اين گروه هميشه زنده بماند.
* آقای درخشانی شما گروههای متعددی مانند گروه موسيقی "خورشيد" ،"ماه" و "شهناز" حضور داريد،با اين همه گروه می خواهيد چه کنيد؟
- من عاشق انجام کار گروهی هستم ودر سنين کم هميشه کارهای خالقی و استادهای ديگر را زياد گوش می دادم و هميشه آرزوی تشکيل يک گروه موسيقی را داشتم به همين دليل در آلمان که بودم گروه " نوا" را با نوازندگان آماتور تشکيل دادم و چند سالی هم با هم کار کرديم و کنسرت های مختلف داديم و زمانی که به ايران آمدم اولين کاری که کردم با هنرمندان جوان موسيقی که اغلب دانش آموخته موسيقی بودند گروه "خورشيد" را تشکيل دادم و در ادامه گروه "ماه" را از دل "خورشيد" بيرون کشيدم و کنسرت های مختلفی را برگزار کرديم؛ لزوم تشکيل گروه " شهناز" هم خواست آقای شجريان در راستای عملی کردن ايده های ايشان تشکيل شد.
* اين دو گروه چه تفاوت هايی به لحاظ اجرای موسيقی با يکديگر دارند؟
- گروه شهناز موسيقی گروه نوازی همراه با آواز را ارائه می دهد اما هدف من در گروه خورشيد اين است که گروه نوازی را به عنوان موسيقی بی کلام جا بياندازم به اين معنی يک نوعی موسيقی بی کلام سازی همراه با سئوال و جواب را جا بياندازم در واقع دوست دارم اين موسيقی ايرانی به تنهايی و بدون خواننده حرف خودش را بزند و گمان می کنم در اين بخش گروه خورشيد می تواند موفق عمل کند و اجرايی که از "سواران دشت اميد" داشتيم يک کار بی کلام بود مبين اين مطلب است و فکر می کنم اجراهای مجدد از آثار استادان موسيقی ايرانی می تواند در راس کار گروه خورشيد قرار گيرد.
* پارت ويژه ای به آثار استاد شجريان با تنظيم شما اختصاص داده شده بود نظرتان راجع به ساخته های استاد چيست؟
- روزی که رفتم کارهای استاد را برای اجرا تحويل بگيرم استاد چند کار ديگر هم در دست داشت که هنوز تکميل نشده بود و نظرخواهی می کرد که کدام يک برای اجرا مناسب تر است ؛ مجموع ملودی هايی که گوش می دادم بسيار جديد بود و من تا به حال نمونه ای از آن را نشنيده بودم و به همين دليل قرار شد بخش عمده ای از بخش دوم از ساخته های خود استاد باشد و پيش درآمد را من بسازم اما بعد پيشنهاد کردم که خود استاد يک پيش درآمد هم بسازد و به اين ترتيب بود که اين بخش به طور کامل به استاد اختصاص داده شد.
درخصوص تصنيف ها و آثار استاد بايد نکته ای را متذکر شوم و آن اينکه به نظرمن يک نوازنده و يا يک خواننده که بداهه نوازی و يا بداهه خوانی می کند در حقيقت در لحظه موسيقی می سازد به اين معنی که اگر آقای شجريان بداهه می خواند در لحظه آهنگ می سازد بنابراين کسی که بداهه خوانی و يا بداهه نوازی می کند می تواند آهنگ هم بسازد در موسيقی ايرانی ملودی خوب و جمله بندی ملود خيلی مهم است ببينيد عارف قزوينی يک شاعر و يک خواننده بوده که موسيقی نمی دانسته و هيچ سازی را هم نمی زده اما بهترين تصنيف های موسيقی مال او است برای اينکه به پيچ و خم های آواز تسلط داشته و می دانسته که چه نوع تصنيفی را بايد بسازد استاد شجريان هم ملودی های فراوانی ساخته و به سنتور هم تسلط دارد و از آنجا که خواننده خوش سليقه ای است درملودی سازی و تصنيف سازی هم خيلی خوش سليقه است و در نهايت معتقدم استاد در تصنيف سازی مهارتی ويژه و منحصر به فرد دارد بر همين اساس تنظيم ساده ای را بنابر قابليت های ساز در آن انتخاب کردم و در عين حال رنگ آمزی متنوع نيز مدنظرم بود .
*تنظيم مجدد "مرغ سحر" در اين اجرا با شما بود و به نظر می رسيد حال و هوای هميشگی را نداشت.
- سالها پيش يک اجرای بسيار قديمی با تنظيم جواد معرفی از قطعه "مرغ سحر" شنيده بودم که با ارکستر گلها اجرا کرده بود که ريتم ملايمی داشت و از آنجا که می دانستم مردم "مرغ سحر" را از استاد می خواهند پيشنهاد دادم با يک مقدمه ساده تنظيم شود و بعد ياد تنظيم آقای معروفی افتادم که در عين سادگی بی ارتباط با مرغ سحر نيست و مخاطب هم نمی داند که مقدمه "مرغ سحر" است به همين دليل اين تنظيم را انتخاب کردم.
*به عنوان آخرين سئوال، يکی از نگرانی ها در اين اجرا صدای استاد بود و بسياری گمان می کردند که بعد از عمل ريه صدای آقای شجريان به حالت اول بر نگردد ارزيابی شما از صدای استاد حين اجرا چه بود؟
- اين مسئله نگرانی همه ما هم بود و مدام اين ترس را داشتيم که صدای استاد دچار مشکل شود چون استاد بعد از عمل به توصيه دکتر يک مدت از خواندن منع شد تا اينکه سفر به آمريکا و کانادا پيش آمد و اينکه قرار بود استاد ۱۲ شب آن هم به مدت سه ساعت روی صحنه بخواند همين مسئله نگرانی همه ما را برانگيخته بود اما به هرحال قبل از سفر يک روز که مشغول تمرين بوديم استاد تماس گرفت و گفت که می خواهد سر تمرين بيايد آن روز نخواند ولی زير لب زمزمه می کرد آن روز رفت و بعد از سه جلسه بعد دوباره آمد و گفت که حالش بهتر است و بعد شروع به خواندن کرد البته معلوم بود که خيلی آماده نيست ولی بخش عمده ای از کار را خواند و دو شب بعد مجدد سر تمرين آمد و اين بار مثل گذشته همه قطعات را با قدرت خواند و در سفر کانادا و آمريکا نيز مشکلی پيش نيامد وخوشبختانه صدای ايشان هيچ تغييری نکرده و مانند هميشه در اوج بود.