شهلا رستمی - برنامه زمينه ها و زمانه ها - حسين عليزاده، نوازنده به نام تار وسه تار و آهنگساز، پس از مدت زمانی طولانی، همراه با گروه "هم آوايان"، دو کنسرت در ماه ژوئن ۲۰۰۷ در پاريس اجرا کرد. در مصاحبه ای که با او در پايان اين کنسرت ها انجام دادم، حسين عليزاده در مورد گروه "هم آوايان"، برداشتش از موسيقی وبه ويژه موسيقی سنتی ايرانی، کاستی های آموزش موسيقی ، سلائق و نحوه کار خود توضيحاتی می دهد.
گفتنی است که اين برنامه در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۷ از راديوی ما پخش شده است.
در اين مصاحبه، حسين عليزاده در مورد گروه هم آوايان که پانزده سال پيش تشکيل شده، دارای شماری خواننده زن ومرد است ، می گويد که کار اين گروه محور به فرد نيست و تلاش بر اين است اجرا از شعر آزاد بشود و موسيقی اشعار را به شکل وارياسيون های مختلف تکرار بکند.
او می افزايد در موسيقی آوازی کارهای متفاوتی می توان کرد چون شعر کلاسيک غمگين نيست، اما وقتی همواره در چار چوب موسيقی سنتی قرار داده ميشود، سنگين و غمگين ميشود. او می افزايد در موسيقی آوازی کار های متفاوتی می توان کرد چون شعر کلاسيک غمگين نيست، اما وقتی همواره در چار چوب موسيقی سنتی قرار داده ميشود، سنگين و غمگين ميشود. موسيقی ايرانی و ملوديهای ايرانی آنچنان غنی هستند که نبايد به يک نوع از آن بسنده کرد.
بايد فراتر از موسيقی سنتی فکر کرد چون کشور ايران دارای موسيقی های گوناگون است. او به تجربه کردن سازهای مختلف، از جمله "سلانه" و "شورانگيز"در درون گروه "هم آوايان" اشاره می کند و می گويد : اين سازها، سازهای تجربی هستند وبايد روی آنها کار بشود.
چون نقش من اين نيست که صرفآ موسيقی سنتی را ارائه بکنم. من ذهنيتم با موسيقی سنتی شکل گرفته، اما فراتر از آن فکر ميکنم. ما سازهای بسياری در سطح ايران داريم که بايد رويشان کار بشود.
حسين عليزاده در پاسخ به اين پرسش که آيا نو آوری می تواند شمار بيشتری را ترغيب به گوش کردن به موسيقی سنتی بکند و يا آن را به آنهائی که آن را نمی شناسند، بشناساند ؟ می گويد : " موسيقی کلاسيک هر کشوری يک تعداد علاقمند خاص به آن موسيقی را دارد ويا اينکه آنقدر اجرا شده که به تعدادعلاقمندانش افزوده شده.
به عنوان مثال ما موسيقی "باخ" را به همان شکلی که هست پذيرفته ايم و هيچ قرار هم نيست که در آن تغييری بدهيم. اما ما در زمان خود زندگی می کنيم. موسيقی ايرانی برای من مانند زبان فارسی است که می توانم با آن وقايع زمان خود را تعريف کنم ".
او در مورد موسيقی مدرن و پاپ می گويد : در هر نوع موسيقی اگر خلاقيت وجود داشته باشد وبا مخاطب رابطه بر قرار کند، آن موسيقی خوب است. او برخی از قطعات پاپ ايران را که توسط کسانی ساخته شده که در اين رشته تحصيل کرده اند و اتفاقی وارد کار موسيقی نشده اند را برخوردار از سطحی بالا می داند و دسته بندی موسيقی ها به موسيقی بد وخوب را محکوم می کند.
حسن عليزاده در پايان می گويد در گذشته که دستگاههای ضبط وجود نداشت ، می بايست موسيقی سنتی حفظ شود. اما امروز که همه دستگاهها آرشيو شده اند و ديگر ترسی از ازبين رفتنشان نيست، بايد به خلاقيت جوانان کمک کرد. آن چيزی که بايد در آموزش کسانی که به موسيقی روی می آورند در نطر گرفته شود، تحول در موسيقی ايران است.