ویژگیهای خاص نظام جمهوری اسلامی بطور دائم فرصت یکدست شدن را از آن سلب کرده است. در زمان آیت الله خمینی هم درهیچ لحظه ای رژیم یکدست نبود. چند جناح و گروه رقیب در کشمکش دائم بودند. منتها همگی خود را ناچار به تبعیت از خمینی می دانستند و شرط تحکیم موقعیت خود را وفاداری هرچه بیشتر به او می دیدند. در حقیقت همه جناحها حول ولایت فقیه به اتحاد و همکاری مجبور بودند.
می دانیم که خامنه ای از آنجا که نه نفوذ و اتوریته خمینی را داشت و نه هوش و زرنگی وی را، از اول به باندهای امنیتی و نظامی تکیه کرد و ادامه قدرت خود را در مرعوب کردن و مطیع کردن همه دسته ها و جناح ها به زورتشخیص داد.
اوهرچند توانست در خلاء پدید آمده از مرگ خمینی از مصالحه و توافق روحانیون حاکم بهره مند شود و بر صندلی ولایت بنشیند، اما ازاول می دانست که این مقام برای شخص او مادام العمر نخواهد بود، مگر آن که با برکشیدن نیروهای نظامی و امنیتی و تکیه بر آنها راه خیانت به روحانیونی که وی را بر این مسند نشاندند در پیش گیرد. او در همه 16 ساله گذشته به تنیدن تارهای نظامی و امنیتی پیرامون بیت رهبری و کرسی ولایت مشغول بود و هریک از چهره های روحانی و غیرروحانی رژیم را که مخالف خود دید به زور همین شبکه های نظامی سرکوب و ساکت کرد.
قدرت پرستی و جهالت خامنه ای کار را به جائی کشاند که نه فقط روحانیون به اصطلاح مدرن از قبیل رفسنجانی و کروبی و خاتمی و خوئینی ها و محتشمی و عبدالله نوری با او دچار اختلافات عمیق شدند، بلکه روحانیون سنتی از قبیل مشکینی، جوادی آملی، مهدوی کنی وشاهرودی و اکثر مدرسان حوزه علمیه قم نیز کم کم از او فاصله گرفتند.
انتخابات مجلس هفتم و پس از آن انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری هرچند درظاهر با پیروزی جریان نظامی- امنیتی نزدیک به خامنه ای موضع او را قوی تر کرد، اما در باطن و درون رژیم مایه نزدیک شدن هرچه سریعتر روحانیون مدرن و سنتی و بخش وسیعی از مدیران و کارگزاران به یکدیگر گشت. همه آنهایی که از مدتها پیش احساس خطر کرده بودند، با روی کار آمدن محافل نزدیک به مصباح یزدی به هم نزدیک شدند ودرقراردادی نانوشته هاشمی رفسنجانی را به رهبری خود برگزیدند. (لابد یادتان هست که سعید حجاریان گفته بود حالا باید از مشارکت تا موتلفه با هم در برابر جریان برنده انتخابات متحد شوند) بدینسان بود که هاشمی که بسیاری تصور می کردند زمان حذف او از رقابت های سیاسی نظام حاکم فرا رسیده دوباره به صورت رقیب اصلی خامنه ای جان گرفت. خامنه ای حالا نه به میل خود بلکه در فضائی که تعادل قوای درونی نظام حاکم ایجاد کرده به تفویض اختیارات بسیار مهمی به مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رضایت داده است.
اینک مجمع تشخیص مصلحت به ریاست هاشمی نه فقط وظیفه مشخص کردن خطوط اصلی سیاست های کلان رژیم بلکه اختیار نظارت بر هر سه قوه را نیز به دست آورده است. برآمدن مجدد مجمع و شخص هاشمی نخستین نشانه افول مصباح یزدی و باندهای زیر نفوذ او خواهد بود. بلافاصله پس از انتخاب احمدی نژاد، مصباح و نزدیکان او چنان سرمست و امیدوارشده بودند که آرزوی تصاحب صندلی ولایت فقیه را – برای شخص مصباح- در سر می پروراندند. کار به جائی کشیده بود که خود خامنه ای نیز احساس خطر می کرد. چرا که اگر خامنه ای اتحاد کامل با باند مصباح را برای حذف رفسنجانی و طیف وسیع روحانیون و مدیران جمهوری اسلامی می پذیرفت، تازه معلوم نبود که پس از آن مجبور نشود جای خود را نیز به مصباح واگذارد. بدینسان بود که خامنه ای خود را به آشتی با روحانیون به رهبری رفسنجانی ناچار دید. اما این آغاز کار است. گام بعدی می تواند افول باند مصباح باشد. افول احتمالی مصباح در روزهای آینده اگر با کاهش نسبی قدرت باندهای نظامی امنیتی همراه شود، افت اقتدار و نفوذ شخص خامنه ای را نیز به دنبال خواهد داشت.
احتمالا اوج گیری شاگردان و رهروان مصباح یزدی در انتخابات اخیر آخرین مرحله پیشروی این جریان درنظام اسلامی است. مرحله ای که برای متحد کردن مجموعه روحانیون و مدیران و کارگزاران نظام در برابر تندروترین جریان رژیم به حدی در خور اهمیت است که می شود آن را در حد روی کار آمدن باند چهار نفره در چین برای متحد کردن مخالفان پراکنده این باند و بازگشت مجدد تنگ شیائوتینگ به قدرت دانست. فعلا هنوز در جمهوری اسلامی سه قطب قدرت به سرکردگی خامنه ای، رفسنجانی و مصباح باهم در رقابت و کشمکش اند. بقای قدرت خامنه ای در ادامه بازی تعادل میان دو قطب دیگر است. در این رقابت احتمالا نخست قدرت باند مصباح روبه فرسایش می گذارد و بعد می تواند نوبت به شخص خامنه ای برسد. مگر آن که خامنه ای و نیروهای نظامی در یک حرکت ماجراجویانه بتوانند با اقدامات کودتائی و کنار گذاشتن بخش بزرگی از چهره های متنفذ نظام راه را بر چنین روندی سد کنند. امری که بعید می نماید. افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک جهانی علیه جمهوری اسلامی –البته اگر به اقدامات نظامی نیانجامد- می تواند این روند را تسریع کند.
شنبه 16 مهر 84
علی کشتگر