تهران- خبرگزاري كار ايران
هاشم آغاجري گفت: دانشجويان ما مظهر عشق و آزادگي هستند و با جمع شدن عشق و آزادي مي توان كوهها را تكان داد.
به گزارش خبرنگار ايلنا،" سيد هاشم آغاجري" در مراسم با عنوان بزرگداشت"روز ملي آزادي انديشه و بيان" كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي در تالار فردوسي دانشكده ادبيات اين دانشگاه برگزار شد،با اشاره به گنجي و زندانيان در بند،به بند كشيدن انسان به خاطر بيان عقيده را جفا به انسان و آزادي بشر خواند و گفت: حقيقت انسان به خرد و انديشه اوست و كشتن خرد و انديشه چيزي جز كشتن انسان نيست براساس آنچه كه از قرآن آموخته ايم اگر كسي يك تن را بكشد گويي تمام بشريت را كشته است در جامعه ما نبايد حتي يك نفر به خاطر بيان عقيده در زندان باشد.
آغاجري ادامه داد:آنچه كه از پرونده من به اطلاع افكار عمومي رسيد نيمي از ماجرا بود اما نيمه پنهان ماجرا در سينه من حفظ مي شود تا در زمان مقتضي مطرح شود و من فعلا از طرح آن مطالب صرف نظر ميكنم.
اين استاد دانشگاه سخن گفتن در شرايط امروز را به راه رفتن در تاريكي شب بر روي ميدان مين تشبيه كرد چراكه به اعتقاد وي سخن گفتن در اين روزگار مي تواند او را با مخاطراتي مواجه كند.
آغاجري افزود: من اين نوع راه رفتن را در زمان جنگ تجربه كرده ام و نقص عضوم هم در جريان همين حركت رخ داده است اما هرگز فكر نمي كردم كه روزي در مملكت خودم سخن گفتن به قيمت جان تمام شود و اگر آزاد انديشي و آگاهي نسل جوان ما به هنگام صدور حكم اعدام نبود، شايد امروز من در ميان شما نبودم.
وي با ابراز تاسف از اينكه پس از گذشت صد سال از مشروطيت هنوز هم در مورد چگونگي تحقق آزادي بيان سخن گفته مي شود، افزود: رجوع به تاريخ و نگاهي به منازعه مشروطه خواهان و مشروعه خواهان نشان مي دهد كه يكي از مسائل اصلي محل نزاع در صد سال پيش مساله آزادي و در كنار آن برابري بوده است.
آغاجري ادامه داد: عده اي كه به نام دين به مقابله با مشروطه پرداختند به محمدعلي شاه پناه بردند در حالي كه علمايي نظير نائيني و طباطبايي در صف مقابل بودند و از مشروطه خواهي دفاع مي كردند.
استاد دانشگاه تربيت مدرس سخنان عده اي را با سخنان مخالفان مشروطه در صد سال پيش مقايسه و تشبيه كرد و گفت: ملت ما طي سالهاي اخير اميدوار بود كه آزادي, حقوق انسان و حاكميت ملت را نه تنها در جنبش مشروطه خواهي بلكه در فازي بلندتر و مترقي تر يعني در فاز جمهوريت تحقق بخشد، ملت ما, روشنفكران و دانشجويان ما اسلامي را كه روشنفكري ديني در طول دهه هاي گذشته به آنها معرفي كرده بود آنچنان مي فهميدند كه حتي مشروطيت را بر قامت رشد يافته ايران تنگ مي ديد و جامعه جمهوريت را متناسب قامت ايران مي دانست.
وي در ادامه افزود: انقلاب اسلامي انقلابي است كه رهبر آن به مردم وعده آزادي فراتر از آزادي ليبرالي و حتي آزادي براي كمونيستها را داد، ايدئولوگ نظام و نه فقط تئوريسين انقلاب، بلكه استاد مطهري پيشنهاد كرد كه در دانشگاهها بايد از اساتيد ماركسيست استفاده شود در آثار مطهري آزادي دگرانديشان معياري براي اسلاميت انقلاب و نظام بود و نقض آزادي به عنوان نقض حقوق اساسي انسان اما حالا چه شده است كه روشنفكران و متفكراني كه متفاوت ميانديشند با نام دين و اسلام با آنها برخورد مي شود.
آغاجري يادآور شد: گفتمان مشروطه خواهي گفتماني بود كه حق آزادي انديشه را پاس مي داشت و قرار بود كه انقلاب اسلامي فاز مترقي تر را در پيش بگيرد اما پس از گذشت يك ربع قرن عده اي نه مطهري حتي نائيني هم نيستند.
وي افزود: آيا به خاطر آنچه كه رخ داده است نبايد به دانشجو حق داد كه دچار تعارض در مورد پذيرش اسلام و دموكراسي شود؟! اينكه برخي از دانشجويان امروز از اين پارادوكس سخن مي گويند ناشي از چيست، عده اي بر اساس سلايق خود تمام حقوق اصيل شهروندي را ناديده مي گيرند.
آغاجري با تاكيد بر ضرورت حفظ آزادي بيان براي تمام تفكرها گفت: من بارها اعلام كرده ام كه حاضرم مشخصا با شخصي كه حكم ارتداد را براي من صادر كرده در صدا و سيما مناظره كنم.
آغاجري در پاسخ به سوال مبني بر اينكه قدرت داشتن شما براي سخن گفتن از آزادي، به معناي وجود آزادي بيان است، گفت: البته معتقد نيستم كه وضع آزادي بيان در شرايط فعلي با دوران پيش از انقلاب قابل مقايسه است، آزادي بيان در شرايط فعلي بيشتر است فعلا تا يك يا دو سال ديگر اين جلسات را در محيطهاي بسته دانشگاهي برگزار مي كنيم اما معلوم نيست دو سه سال بعد كه قرار است جمهوري اسلامي به دولت اسلامي تبديل شد باز هم بتوانيم اين مسائل را مطرح كنيم ضمن اينكه در شرايط فعلي سخن گفتن از آزادي ريسك است و هزينه دارد و به عبارت ديگر آزادي بيان وجود دارد اما آزادي پس از بيان وجود ندارد.
وي تصريح كرد: فقدان آزادي هم به ضرر مردم و هم به ضرر حاكمان است اگر شاه در سال 50 به ضرورت آزادي توجه مي كرد قطعا با خشم ملت مواجه نمي شد.
وي در پاسخ به سوال ديگري گفت: صرف دموكراسي حقوقي مشكل ما را در جامعه حل نخواهد كرد بلكه ما نيازمند دموكراسي حقيقي هستيم براين اساس من به ليبرال دموكراسي معتقد نيستم بلكه يك مسلمان سوسيال دموكرات هستم، دموكراسي يك سوغات نيست كه كسي از خارج آن را وارد كند بلكه دموكراسي يك فرهنگ است و در واقع پروژه مردم ايران است كه بايد خود به آن دست يابند بر اين مبنا معتقدم هيچ قدرتي نمي تواند دموكراسي را به شكل بسته بندي شده به جامعه ما تحويل دهد( آمريكا و قدرتهاي ديگر جهان) بلكه به اعتقادم حتي امام زمان هم نمي تواند بدون وجود آمادگي در جهان چنين تحولي را ايجاد كند.
وي در پاسخ به سوالي در مورد دليل حمايت اصلاح طلبان از هاشمي رفسنجاني در انتخابات اخير رياست جمهوري گفت: اين سوالات را از كساني بپرسيد كه در انتخابات شركت كردند و به آقاي هاشمي راي دادند نه من كه در انتخابات شركت نكردم و به آقاي هاشمي هم راي ندادم.
وي در پايان در پاسخ به سوالي در مورد احتمال بروز هرج و مرج به دنبال آزادي بيان در جامعه گفت: هرج و مرج بيش از آنكه زاييده آزادي بيان باشد، زاييده استبداد است.