خلاصه مقاله
۱- جبهه مشاركت ايران اسلامى در طول هفت سال گذشته بيش از هر نهاد سياسى ديگر مورد توجه مردم و از سوى ديگر بيش از هر نهاد سياسى ديگر آماج حملات ناروا و انتقادهاى بجا و نابجاى اصحاب قدرت، دوستان و همراهان خود قرار داشته است.
۲- در طول هفت سال گذشته بيشترين فشار در سطح نهادهاى سياسى بر مشاركت وارد آمده است.
۳- جبهه مشاركت توانسته است با حاكميت سازوكارهاى دموكراتيك در عرصه مناسبات داخلى همواره در تصميمات مهم خود از حمايت اكثريت قاطع اعضاى خود برخوردار باشد.
۴- در زمانى كه بعضى از اميدها رنگ باخته است، همه احساس مى كنيم در مقايسه با هشت سال پيش بسيار جلوتر آمده ايم و اينك ما سرمايه اى داريم كه هشت سال پيش نداشتيم: «جبهه مشاركت ايران اسلامى».
گروه سياسى: امروز ۱۴ آذرماه مصادف با هفتمين سالگرد تاسيس جبهه مشاركت است. حزبى كه از ميان احزاب و گروه هاى ريز و درشتى كه پس از دوم خرداد ۷۶ پاى به ميدان گذاشتند و علم اصلاحات را برافراشتند، گسترده ترين و بحث انگيزترين تشكيلات سياسى بوده است. جبهه مشاركت كه در ۱۴ آذرماه سال ۷۷ با بيانيه اى اعلام موجوديت كرد كه امضاى ۱۱۰ تن از اعضاى ستادهاى انتخاباتى «سيدمحمد خاتمى» در انتخابات رياست جمهورى دوره هفتم را در پاى خود داشت. جبهه مشاركت خيلى زود و در همان سال ۷۷ به پيروزى مهمى رسيد و نهاد تازه پاى شوراها در تهران و بسيارى شهرهاى كشور را در قالب ائتلافى كه با ديگر گروه هاى دوم خردادى داشت، به دست گرفت. اما مهمترين پيروزى اين حزب در انتخابات مجلس ششم بود كه نامزدهاى فهرست آن در تهران و اغلب شهرهاى كشور در صدر نامزدهاى دو فهرست اصلى رقيب يعنى كارگزاران و جناح راست قرار گرفت. هرچند اين موفقيت در انتخابات بعدى يعنى دوره دوم شوراها، مجلس هفتم و رياست جمهورى نهم تكرار نشد و نيروهاى اصلى اين حزب به ويژه در جريان ردصلاحيت هاى انتخابات مجلس هفتم از ساختار سياسى اخراج شدند، اما همچنان جبهه مشاركت به عنوان تشكيلاتى فعال و گسترده در عرصه سياسى كشور مطرح مانده است.
اين نكات مطالبى است كه «سيدمحمدرضا خاتمى» دبيركل جبهه مشاركت كه به نظر مى رسد آخرين سال مسئوليت خود در جايگاه دبيركلى اين حزب را برعهده دارد، در قالب مقاله اى به آن پرداخته و از گذشته و آينده حزب خويش گفته است. وى در اين مقاله كه به عنوان سرمقاله شماره اخير خبرنامه داخلى جبهه مشاركت منتشر شده، پس از تبريك سالگرد تاسيس اين حزب به «همه همراهان بى توقع، پركار و اميدوار در تمامى اركان حزب و اعضا و هواداران آن در سراسر كشور» آن نكات را مطرح كرده است:
۱ - هفت سال پيش در شرايطى كه اميد به آينده در سرتاسر كشور موج مى زد، عده اى از فرزندان اين ملت به درستى دريافته بودند كه بايد براى دستيابى به دموكراسى به عنوان سنگ اول آبادانى و پيشرفت كشور نهادهايى را تاسيس كنند تا حلقه معيوب «فقدان آزادى - عقب ماندگى» براى هميشه شكسته شود.
اينچنين بود كه براساس باور دينى خود به مصداق «ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و ينهون عن المنكر» رستگارى را در تاسيس نهادى مدرن كه جاى آن همواره در مبادلات سياسى كشور خالى بوده است، ديدند و جبهه مشاركت ايران اسلامى را تاسيس كردند. ترديد نبايد كرد كه ماندگارترين دستاورد اصلاحات نهادهاى مدنى و از همه مهمتر احزاب هستند كه به خصوص در شرايط امروزى اهميت آنها بيش از هر زمان ديگر مشخص مى شود.
۲ - جبهه مشاركت ايران اسلامى در طول هفت سال گذشته بيش از هر نهاد سياسى ديگر مورد توجه مردم و از سوى ديگر بيش از هر نهاد سياسى ديگر آماج حملات ناروا و انتقادهاى بجا و نابجاى اصحاب قدرت، دوستان و همراهان خود قرار داشته است. از يك منظر مى توان اين «هدف» قرار گرفتن حزب را نشانه اثرگذارى عميق آن در عرصه مدنى و بالطبع بر حكومت دانست. در غير اين صورت احزاب ريز و درشت در جبهه اصلاحات و مخالفان آن هستند كه به رغم ادعاهاى فراوان بعضى از آنها، كان لم يكن شيئاً مذكورا. بد نيست در اينجا اين نكته را متذكر شوم (و طبعاً دوستان را بر حذر دارم از ادامه اين روش ) كه عده اى تلاش مى كنند با تنها سرمايه خود يعنى حمله به جبهه مشاركت هم در دل حاكمان جايى باز كنند و هم از اين طريق به مردم بنمايانند كه متاعى در بازار خود دارند.
۳ - در طول هفت سال گذشته بيشترين فشار در سطح نهادهاى سياسى بر حزب مشاركت وارد آمده است، ترور عضو مركزيت حزب و در نتيجه محروم كردن حزب و همه اصلاحات از اين عنصر به غايت تاثير گذار، دستگيرى و محاكمه و زندانى كردن اعضاى مركزيت و اعضاى حزب در مناطق مختلف كشور، توقيف ۵روزنامه حزب (و بالطبع تحميل زيان هاى اقتصادى هنگفت)، تبليغات وسيع و گسترده عليه حزب چه در تريبون هاى رسمى و چه از طريق شب نامه ها، ايراد و افترا ها، ردصلاحيت گسترده كسانى كه با مشاركت همفكرى و همكارى داشتند، در انتخابات مجلس و بالاخره در زمان حاضر حذف همه مشاركتى ها نه تنها از سمت هاى مديريتى خود بلكه در مواردى حتى بريدن نان آنها از طريق كارمندان معمول ادارات نمونه هايى از اين فشارها هستند.
۴ - اما حزب در همه اين حالات مانده است و مى ماند؛ راز اين ماندگارى در چيست؟
الف - همه كسانى كه در حزب وارد شده اند، مى دانستند بهار اصلاحات را خزانى در پى است. اعتقاد آنها به لزوم دموكراسى در كشور و پاسخگو كردن و مشروط كردن حكومت سبب شده است تا با واقع بينى بدانند راه مشكل و پرخطرى را پيش رو دارند. لذا با آمادگى كامل براى پذيرش اين خطرات وارد كار شده اند.
ب - حزب توانسته است با حاكميت سازوكارهاى دموكراتيك در عرصه مناسبات داخلى همواره در تصميمات مهم خود از حمايت اكثريت قاطع اعضاى خود برخوردار باشد و به همين جهت در حزبى كه روزگارى به تعبير دوستان «بين العباسين» (منظور برادر بسيار عزيزم «عباس دوزدوزانى» و برادر بسيار گرانقدرم «عباس عبدى») بود و به همين لحاظ همه در انتظار انشعاب هاى مكرر آن بودند، گذشت زمان چيزى از آن نكاست و تنها بر انسجام و وحدت آن افزود.
ج - به رغم ادعاهاى بى سند مبنى بر اينكه حزب مشاركت تنها به فعاليت هاى سياسى محض پرداخته است، امروز به جرأت ادعا مى كنم حزب (اگر نگويم «تنها حزب» بايد بگويم از معدود احزابى است كه) داراى ديدگاه مشخص اقتصادى و اجتماعى در مورد اداره كشور و در نتيجه داراى برنامه هاى خاص براى ايجاد تحول در كشور است كه اين در سايه زحمت ده ها نفر از كارشناسان زبده حزبى و غيرحزبى براى تدوين اين اصول و برنامه ها بوده است و هم اينك نيز با توان بيشتر و تجربه گران تر در كميسيون برنامه حزب در حال نو شدن است.
د - حزب در طول حيات خود تنها و تنها به حمايت هاى مالى اعضاى خود و كمك هاى مردمى و بخش خصوصى متكى بوده است. حتى يك مورد را نمى توان نشان داد (كمااينكه نتوانسته اند) كه حزب از رانت درون حكومت بهره گرفته باشد و از اين طريق نيازهاى مالى خود را تامين كرده باشد و اين به رغم آن بوده است كه در زمانى مجلس در اختيار حزب بود و در زمانى حداقل ۱۰ تن از وزرا و اعضاى كابينه از همراهان حزب بودند.
حزب بر اين اعتقاد بوده و هست كه مهمترين حمايت دولت اصلاحات از حزب، پايدارى آن دولت در برابر فشارهايى بوده است كه براى بستن فضاى سياسى و فعاليت هاى احزاب و نهادهاى مدنى وارد مى شده است. اين حمايت معنوى دولت اصلاحات سبب آرامش نسبى روحى - روانى براى حزب و همه نهادهاى مدنى ديگر شده بود و چه بسا همين اطمينان خاطر نسبى سبب آن شده بود كه گاه قدر اين همت بزرگ را ندانيم.
۵ - حاصل فعاليت حزب درون حكومت را بايد در مجلس ششم خلاصه كرد. درست است كه تعداد قابل توجهى از اعضاى كابينه به حزب تعلق خاطر داشتند، اما خوب يا بد تعهد و وابستگى آنها به رئيس دولت بود و هيچ كدام از آنها به صفت حزبى انتخاب، نشده بودند. به همين جهت ما ضمن قدردانى از زحمات طاقت فرساى دولتمردان اصلاحات در كابينه طبعاً به عنوان حزب مسئوليت آنها را برعهده نداريم. اما در مورد مجلس با قبول مسئوليت، پذيراى همه نقدها و انتقادات هستيم و به عنوان حزبى كه اكثريت مجلس را در اختيار داشته است، بايد پاسخگوى عملكرد آن مجلس باشيم و به همين جهت اين آمادگى همواره وجود داشته است و در آينده نيز وجود خواهد داشت تا از ميان بحث و جدل هاى حول مجلس ششم تجربه اى براى آينده كشور فراهم كنيم.
۶ - و اينك ما هستيم و ادامه راه: در زمانى كه بعضى از اميدها رنگ باخته است، همه احساس مى كنيم در مقايسه با هشت سال پيش بسيار جلوتر آمده ايم و اينك ما سرمايه اى داريم كه هشت سال پيش نداشتيم. «جبهه مشاركت ايران اسلامى» سرمايه اى كه مى تواند جبران همه يأس ها و نااميدى ها و انشاءالله بى عملى ها باشد كه در زمان فشار از هر سو هجوم مى آورند. دست همه عزيزان همفكر و همراه را مى فشارم و همين جا از همه دوستانى كه مايل به فعاليت حزبى هستند، دعوت مى كنم به هر شيوه اى كه خود مى پسندند، در كنار ما قرار گيرند. همچنين از همه عزيزانى كه در طول سال هاى گذشته درون جبهه اصلاحات درست يا نادرست ما را «نواختند» و از ما جز صبر و تحمل چيزى نديدند، دعوت مى كنم باز هم تيغ نقد را تيز كنند و بر بدن نه چندان قوى حزب ما وارد كنند. چرا كه معتقدم حزب ما با اين نقدها آهنين تر و آبديده تر خواهد شد.