- وجود يك دولت فراگير شرط تكامل فكري است
تهران- خبرگزاري كار ايران
سيدهاشم آقاجري پنجشنبه شب در مراسم دعاي كميل كه در منزل عبدالله نوري برگزار شد، حاضر گشت و در اين مراسم به سخنراني پرداخت.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، آقاجري كه با موضوع "معرفت شناسي ديني و رابطه عقل و دين" سخن ميگفت، با اشاره به گسست معرفتشناختي كه در اين عرصه ميان دين و عقل ايجاد شده است، گفت: اين گسست و تنش امروز به اين معنا نيست كه در دنياي ماقبل مدرن، روابط ميان عقل و عرف, روابطي به دور از تنش بوده است.
وي با بيان اينكه در صدر اسلام نيز فاصلهاي ميان شريعت و احكام شرعي با واقعيت اجتماعي رخ ميداد، گفت: در آن دوره برابر نهادن شريعت ملك در برابر شريعت دين بيانگر اين بود كه در همان دوران هم تلاش ميشد براي ايجاد يك حوزه موازي در كنار حوزه شرع، اقدام شود و دشواريها و عدم رابطه ميان شروع و واقعيات اجتماعي را ايجاد كنند.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه در دوران امروز اين فاصله ميان دين و عقل به حدي زياد ميشود كه با نوعي گسست روبرو ميشويم، به رابطه عقل و دين پرداخت و در اين باره گفت: حجيت عقل پذيرفته شده است و هيچكدام از گفتمانهاي ديني, حجيت عقل را نفي نميكند اما مهم اينجاست كه بدانيم چه نسبتي در اين ميان بين اين دو وجود دارد.
آقاجري با اشاره به بازبودن باب اجتهاد در آئين تشييع برخلاف بسته بودن آن در آئين اهل سنت، گفت: هر چند در تشيع از انتتاح باب اجتهاد سخن فراوان آمده است اما ما در اين زمينه خواهيم ديد كه دست كمي از اهل سنت نداريم و بايد اين نكته را در نظر داشت كه باب اجتهاد زماني باز است كه باب عقل باز باشد.
آقاجري گفت: اگر بپذيريم كه وحي و دين به عنوان مكمل عقل بايد به نوعي با هم رابطه داشته باشند, اين پرسش پيش ميآيد كه آن عقل كه با افتتاحش به افتتاح باب اجتهاد ميرسيم چيست و كدام است.
وي در اين باره افزود: امروز با وحي مستقيم روبرو نيستيم و وحي امروز, همان چيز مكتوبي است كه در قالب كتاب مقدس و كلام مجيد براي ما باقي مانده است. در زمان پيامبر انسان به واسطه او با خدا ارتباط داشت و امروز از طريق كتاب مقدس و قرآن، رابطه انسان با وحي در قالب رابطه انسان با قرآن تعريف ميشود.
آقاجري كه در منزل عبدالله نوري و با حضور برخي از چهره هاي سياي و مذهبي سخن ميگفت، با بيان اينكه اگر افق ديد ما با افق ديد قرآن دوگانگي داشته باشد، مفهوم نخواهد بود، خاطرنشان كرد: زماني وحي براي ما مفهوم مي شود كه وارد افق عقلي شود. ما به عنوان مخاطب كتاب آسماني ميخواهيم بدانيم كه خداوند از ما چه خواسته است و البته طبيعي است كه عقل ما با مختصات امروزي خودش اين موضوع را درمييابد و مي خواهد بداند تكليفش چيست؟
وي با تأكيد بر اينكه هيچ دليل عقلي و شرعي وجود ندارد كه بتوانيم براساس آن بگوييم فهم و عقل دورهها و نسلهاي گذشته براي ما حجت است, گفت: آنچه كه از گذشته ميشناسيم، عقل و وحي است اما عقل, عقل فراتاريخي نيست كه بتوانيم بگوييم فقط آن عقل به كشف وحي نايل شده است و ما بايد امروز آن را تكرار كنيم.
آقاجري نكته تفاوت اهل سنت و شيعه را در همين دانست و گفت: اهل سنت با اين اعتقاد كه عقل ائمه اربعه آنها، توانسته است دين را بفهمد، به آن تمسك كردهاند و اين تعريف ديني است كه آنها دارند و معتقدند دين همان است كه آنها گفته اند اما اهل شيعه و ما معتقديم كه باب اجتهاد همواره باز است، هر چند در تاريخ تشييع ما همواره به انفتاح باب اجتهاد پايبند نبوديم و گاهي انسدادهايي در باب اجتهاد نيز ايجاد شده است. در اين دوران مجتهد براساس همان عقل تاريخي به بررسي مسايل ميپرداخت و عقل مخاطب، كتاب مقدس نبوده بلكه مخاطب فقهاي گذشته بوده است.
وي با اشاره به جريان روشنفكري ديني كه در 150 سال اخير براي ايجاد يك رابطه مستقيم با دين تلاش كرده است، گفت: سعي اين جريان بر اين بوده است تا تلاش كنند و با ارجاع به كتاب مقدس, آن را با عقل امروزي خودش بفهمد.
اين استاد تاريخ دانشگاه تربيت مدرس با تقسيم بندي رابطه عقل و دين، گفت: نسبت عقل امروزي با وحي به عنوان متن قرآني نميتواند عقلي بدون خواننده باشد. عقل بدون خواننده به معناي حفظ متن در همان افق تاريخي خودش است، بدون هيچ تلاش براي به روز كردن آن. عقل بدون خواننده، جز ايستايي نيست و اسم آن دگماتيسم و سنتگرايي مطلق است، هر چند سنتگرايان به نام هم ناچار بودند كه خواننده متن باشند و آن را با شرايط روز خود بخوانند.
وي در ادامه سخنان خود به تقسيم بندي نوع رابطه با كتاب مقدس و متن اشاره كرد و گفت: متن بدون خواننده, رابطه يك طرفه كتاب مقدس با ماست اما زماني كه خواننده بدون متن باشد، به معناي گذر كردن از تعهد ديني و عقل است و به خود فرماني كه قائل به خويش است، منجر ميشود، درست مثل عقل مدرن اروپايي.
وي افزود: اگر قرائت ما به خوانندهاي بدون متن منجر شود، از آن مرگ مولف بيرون ميآيد، مثل اينكه اين متن، يك انبار ميانتهي است و هرچه كه عقل ما حكم كند، در آن بريزيم. در اين حالت نمي توان از رابطه ما با كتاب مقدس سخن گفت و اين رابطه معنا ندارد.
وي همچنين به رابطه فعال ميان خواننده و متن اشاره كرد و اين رابطه را يك گفتمان دياليكتيك دانست كه ميان عقل و وحي ايجاد مي شود كه در آن هم انسان و هم عقل او وجود دارد و هم دين.
وي دين را به سه بخش اعتقادات, احكام و اخلاق تقسيم كرد و افزود: آنچه كه بشر عاقل و خردمند به آن نياز دارد، دين است تاكيد آيه اوليالامر روي اين مساله است كه جوامع قبيلهاي را بايد با مفهوم دولت و حاكميت آشنا كرد و اين جامعه بايد بپذيرد كه وجود يك دولت فراگير شرط تكامل فكري است. اگر چه بعدها اينكه چه كسي اولي الامر است و اولي الامر كيست مورد اختلاف قرار گرفت.
سيد هاشم آقاجري گفت: دين از جايي آغاز ميشود كه پاي عقلي قدرت رفتن را ندارد و حقيقت دين در جايي است كه فراعقلي است و بشر با يأس خودش تا قيامت به آن نخواهد رسيد. ايمان, حل مساله مرگ, تفسير هستي و ... اينها همه چيزهايي هستند كه با عقل نمي توان به آنها رسيد.
آقاجري با تأكيد بر اينكه تكليف اساس هسته سخت دين به حساب ميآيد, بخش اصلي دين را اعتقاد و ايمان دانست و يادآور شد كه بخش عظيمي از قرآن به اين مساله پرداخته است.
وي همچنين حوزه اصلي دين را رابطه با خدا دانست و گفت: در زماني كه پيامبر به مدينه آمد و حكومت اسلامي تشكيل داد، احكامي وضع شد و به تدريج آياتي نازل شد كه كاملا وابسته به شان نزول آن بود.
آقاجري گفت: زماني كه شرايط يك دهه باعث مي شود كه احكام متفاوت داشته باشيم، چگونه ميتوان انتظار داشت كه در طول قرنها و سالهاي طولاني اين احكام و قوانين تغيير نكند.
وي در تأكيد سخنان خود با بيان اينكه وحي و دين براي تسهيل و تسريع حركت تاريخي عقل بشري آمده است، گفت: با اين حال اگر زماني تجربه عقل بشري از تجربه عربهاي جاهليت جلوتر رفته، بايد گفت كه آيا عقل بشري اشتباه كرده است؟
اقاجري در پايان سخنانش گفت: اجتهاد به معناي اين است كه عقل را باز كنيم و به عقل ديني خود اجازه بدهيم تا تحولات بشري را در چارچوب كلي دين پذيرا باشد و بتواند اين عقل را با آن دين، در حوزه زيست جمعي ادغام كند و در هم بياميزد.