دوشنبه 19 دی 1384

گفتگوی روزنامه ارمني زبان "آليک" با سيدمحمد خاتمي: راهي جز ورود به وادي گفت‌وگو نداريم، ايسنا

جهان واحدي كه ملاك وحدت آن عدالت و حرمت انسان باشد، جهان مطلوبي است

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي

سيد محمد خاتمي رييس موسسه‌ي بين‌المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با تقبيح ترور، خشونت و جنگ‌افروزي‌هاي امروز تحت عنوان مبارزه با خشونت و تروريسم، تاكيد كرد: راهي جز ورود به وادي گفت‌وگو نداريم.

در ابتداي اين مصاحبه كه در شماره‌ي 19629 روزنامه‌ي آليک (9 ژانويه 2006 – 19 دي 1384) به چاپ رسيده آمده است: «براي آليک، به عنوان تنها روزنامه‌ي ارمني زبان ايران که در اين روزها با شروع سال 2006 ميلادي به آستانه‌ي هفتاد و پنجمين سال فعاليت خود پاي نهاده، حضور يافتن در محضر شخصيتي با شهرت جهاني که از احترام و محبوبيتي همپاي اين اشتهار – به ويژه نزد ما ايرانيان- نيز برخوردار است، رويدادي دلپذير و ستايش آميز بود. هنگامي که فرصت ديدار و گفتگو با جناب آقاي سيد محمد خاتمي دست داد، موضوع گفت و گوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را با آن مصاحب عاليقدر مطرح كرديم. مقوله‌اي که امروزه جهان و جهانيان را تحت تأثير قرار داده و باني آن در مجالي که پس از فراغت از مسؤوليت‌هاي هشت ساله‌ي مقام رياست جمهوري داشته توانسته تحرک فراواني را در مؤسسه‌ي مذکور ايجاد و توجه بسياري را به فعاليت‌هاي آن جلب كند. خوشوقتيم که يکي از نخستين موضوع‌هاي مورد عنايت در راستاي اين بذل توجه آليک 75 ساله بود تا به مناسبت ايام فرخنده سالروز تولد حضرت مسيح، اين ديدار و مصاحبه ويژه صورت پذيرد».

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در متن كامل اين مصاحبه آمده است:

پس از هشت سال در مقام رياست جمهوري، در حال حاضر تمام نيرو و وقت خود را متوجه موسسه‌ي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها كرده‌ايد و از طريق آن مي‌خواهيد جامعه‌ي جهاني را در جهت رسالتي نوين رهنمون كنيد. ممکن است جزئيات بيشتري در اين مورد ارائه فرماييد؟

پيش از هر سخن موقعيت را مغتنم مي شمارم و بار ديگر ميلاد با سعادت حضرت عيسي مسيح عليه السلام، پيامبر رحمت و عزّت و کرامت انسان را به همه موحدان عالم، به همه انسانهاي صلح خواه و به همه مسيحيان جهان، بخصوص هموطنان عزيز مسيحي تبريک مي‌گويم و اميدوارم که سال نو ميلادي سرشار از خير و برکت براي همه بشريت باشد و انسان‌ها بيش از پيش از آموزش‌هاي اين پيامبر بزرگ بهره بگيرند.

اما در باب گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، به اختصار مي‌گويم اين رويکرد در صدد ارائه‌ي پارادايمي براي روابط انساني است که در سايه‌ي آن جنگ به تفاهم، ترور به گفت‌وگو و غيريت به همبستگي براي رفع مشکلات مشترک بشر تبديل شود. خوشبختانه اين ايده امروز مورد توجه بسياري از محافل علمي، فرهنگي و سياسي جهاني است و در اين مدت پس از اتمام مسووليت اجرايي‌ام هم اين واقعيت را از نزديک تجربه کرده‌ام. شايد دليل عمده‌ي آن اين باشد که احساس عدم امنيت در جهان کنوني امر مشترک ميان همه‌ي انسان‌ها شده و امروز تلاش براي برقراري امنيت بر پايه‌ي عدالت امري است که در پرتو گفت‌وگوي تمدن‌ها بهتر مي‌توان انجام داد. هر چند که گفت‌وگو کار آساني نيست و تفاهم در مورد مسائل مهم و تعيين اولويت‌ها براي پرداختن به آن‌ها دشوارتر، ولي راهي جز گفت‌وگو نداريم و اميدوارم بتوانيم شاهد يک حرکت ارزنده در عرصه‌ي بين‌المللي و با حضور انديشمندان و نخبگان و خيرخواهان بشري از همه‌ي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها باشيم.

به نظر مي‌رسد انديشه‌ي تقابل و برخورد تمدن‌ها پيش از آن که مقوله‌اي فلسفي باشد، بيشتر در پي دستيابي به نوعي کاربري عملي است که در حال حاضر از سوي نومحافظه‌کاران و به بهانه‌ي عمليات تروريستي رواج بيشتري يافته است. به نظر جناب عالي آيا مي‌توان گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را در شرايط فعلي به نحوي تعميم داد که اثرات مخرب ديدگاه برخورد تمدن‌ها را خنثي کند؟ چگونه؟

برخورد و تقابل تمدن‌ها هم يک نظريه است، ولي با توجه به اينکه امروز خشونت بر روابط بين المللي حاکم است، اين طور تلقي مي‌شود که نظريه‌ي برخورد تمدن‌ها يک استراتژي براي تبيين سياست‌هاي زورمدار و خشونت‌طلب قدرت‌هايي باشد که از امکانات وسيع برخوردارند و منافع خود را اصل قرار مي‌دهند، منافعي که نوعا با منافع بسياري از کشورها و ملت‌ها، به‌ويژه کشورهاي ضعيف‌تر در تضاد است.

ما اگر بخواهيم درست وضعيت ناگوار کنوني را بشناسيم، بايد به ريشه‌ها بپردازيم. تروريسم يک خطر جدي و يک پديده‌ي خطرناک روزگار ما است، اما مگر ترور و تروريسم از نوع خشونت نيست و مگر جنگ بدترين شکل خشونت نيست؟ براي مبارزه با تروريسم که لازم است، بايد با خشونت مبارزه کرد و براي مبارزه با خشونت و خشونت طلبان، بايد آن‌ها را در افکار عمومي جهان منزوي کرد. گفت‌وگوي تمدن‌ها در جستجوي يافتن راهي براي مقابله با بي‌عدالتي، براي همسو کردن وابستگان به تمدن‌ها و اديان مختلف و يافتن مايه‌هاي مشترکي است که در همه‌ي آن‌ها نسبت به صلح و همزيستي و انسانيت وجود دارد. گفت‌وگوي تمدن‌ها در جستجوي يافتن مايه‌هاي مشترک اخلاقي و ترويج آن به‌ويژه در عرصه‌ي سياسي است. من معتقدم باتوجه به نگراني مورد اتفاق عالميان نسبت به ناگواري وضع موجود و آمادگي آنان براي رهايي از اين وضع، امروز بيش از هر زمان ديگر زمينه‌ي گفت‌وگو فراهم است. راهي جز گام نهادن در اين وادي نداريم.

به نظر مي‌آيد جهاني شدن و گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها نه به موازات يکديگر حرکت مي‌کنند و نه در جهت عکس هم. فصول مشترک و متضاد اين دو مقوله چيست؟

در اينکه جهان امروز به هم پيوسته‌تر است و هر نقطه‌اي از جهان از آنچه در نقطه‌ي ديگر رخ مي‌دهد متاثر مي‌شود و در اينکه اخلاق و منش‌هاي بشر بيشتر به هم نزديک مي‌شود و ... ترديدي نيست و در اينکه امروز سرنوشت همه‌ي بشر، بيش از گذشته به هم وابسته است و در نتيجه نياز به چاره جويي و يافتن راه حل‌هاي جهاني براي بشر امروز بيش از گذشته است نبايد شک کرد. ولي از ياد نبريم که به بهانه‌ي جهاني شدن اراده و عزمي در کار است تا يکجانبه‌گرايي را بر جهان حاکم کند و جهانيان را وادارد که تحت عنوان جهان متحد، محوريت قدرت مسلط سياسي، اقتصادي و علمي را بپذيرند و بر اربابي او بر دنيا صحه بگذارند که چنين چيزي نه مطلوب است و نه شدني. امروز به موازات جهاني شدن، دلبستگي به فرهنگ‌هاي بومي و ملي و احساس هويت تاريخي، فرهنگي ملت‌ها نيز تقويت شده است. ما بخواهيم يا نخواهيم در جهان متکثر و متنوع به سر مي‌بريم. در عين حال که اين تکثر واقعي است، حرکت به سوي همزيستي و حتي نوعي اتحاد در تعيين اهداف و اتخاذ روش‌ها نيز لازم است. گفت‌وگوي تمدن‌ها، ايده و تلاشي در اين سو است. يعني در صدد نفي فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و هويت‌هاي تاريخي ملت‌ها نيست، بلکه آنها را امري واقعي مي‌داند. در گفت‌وگو طرف‌هاي گفت‌وگو واقعيت طرف مقابل را مي‌پذيرند و به او احترام مي‌گذارند و همين پذيرش و احترام آغاز ايجاد تفاهم است. اگر جهاني شدن هم يک واقعيت است، در سايه‌ي گفت‌وگوي تمدن‌ها است که مي‌توان به الگويي متناسب با شان و منافع همه‌ي انسان‌ها رسيد. جهان واحدي که ملاک وحدت آن عدالت و حرمت انسان باشد جهان مطلوبي است.

مناسبات ارامنه را با فرهنگ و تمدن ايران چگونه مي‌بينيد؟ چگونه است که ميراث فرهنگي ايرانيان ارمني همواره مورد پاسداري و حرمت قرار گرفته است، در حالي که در همسايگي خودمان يادگارهاي ارزشمند تاريخي تنها به جرم تعلق قومي، مذهبي و ملي نابود مي‌شدند. به عنوان نمونه تنديس‌هاي بوداهاي باميان در افغانستان که به وسيله‌ي طالبان تخريب شد يا کليساها و قبرستان‌هاي تاريخي ارامنه در ترکيه و اخيرا نخجوان که سرنوشت مشابهي داشته‌اند؟

ارامنه قومي با فرهنگ و داراي حيات درازدامن در عرصه‌ي تاريخي‌اند. البته بخشي از اين قوم پرافتخار در ايران زيسته‌اند، ايراني بوده‌اند و براي ايران سرفراز تلاش کرده‌اند. در عين حال هويت و دين و فرهنگ خود را نيز از ياد نبرده‌اند. حضور ارامنه در همه‌ي لحظه‌هاي تاريخي ايران و نقش ممتازي که در تحکيم و بسط تمدن ايراني – اسلامي داشته‌اند و نيز تلاشي که براي دفاع از منافع و مصالح ملي کرده‌اند درخور تقدير است.

جا دارد که هر ايراني قدردان هميشگي هموطنان انديشمند، فرهيخته، هنرمند و شجاع ارمني باشد که در مقاطع مختلف تاريخي نقش مؤثري در پايه‌ريزي نهادهاي جديد علمي، فرهنگي، هنري، صنعتي و اجتماعي داشته و دارند. همين روزنامه‌ي ديرپاي شما (آليک) شاهدي بر اين مدعاست که هنوز به عنوان دومين روزنامه‌ي قديمي کشور، خوشبختانه مشغول فعاليت است.

ملت ايران نيز که ارامنه بخشي از آن هستند مفتخر است که در جهت همزيستي مسالمت آميز همه‌ي اقوام، کارنامه‌اي درخشان داشته و دارد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ارامنه در بسياري از کشورها رنجهاي فراوان تحمل کرده اند، در حالي که ايران را مأمن و پناهگاه خود يافته‌اند و الحق که قدر ايران را نيز دانسته‌اند و سخاوتمندانه درجهت اقتدار و عزت ميهن و ملت تلاش کرده‌اند. ما همگي سرنشين يک قايقيم و نجات همگي در نگاهباني از سلامت اين قايق است. من نيز به عنوان يک شهروند ايراني و به عنوان کسي که 8 سال سمت رياست جمهوري اين ملت را داشته‌ام و افتخار مي‌کنم که نه تنها رييس‌جمهوري مسلمانان، بلکه همه‌ي هموطنان با هر آيين و فرهنگي بوده‌ام و جز خير و سلامت از هموطنان ارمني نديده‌ام و دست‌هاي گرم همه‌ي آنان را مي‌فشارم.

انديشه‌ي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها کاملاً از آنِ شماست، ولي بعضا ديده و شنيده شده که سياستمداران چندي براي دستيابي به اهداف خاص سياسي آن را مصادره کرده‌اند. متأسفانه و دقيقا به همين دليل سياسي، مصادره کننده از توجه گسترده‌ي تبليغاتي برخوردار شده است. به نظر شما انديشه، فعاليت‌ها و دست آوردهاي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را چگونه بايد از تعرضات سياسي مصون نگاه داشت؟

اگر مراد ائتلاف تمدن‌ها است (Alliance of Civilizations) فکر نمي‌کنم در مقابل گفت‌وگوي تمدن‌ها باشد. در نشستي که به دعوت آقاي کوفي عنان من و 17 نفر از شخصيت‌هاي معتبر جهاني در مايورکاي اسپانيا براي بررسي طرح ائتلاف تمدن‌ها داشتيم، به تفصيل صحبت کردم که مورد توجه هم قرار گرفت و معلوم شد که ائتلاف تمدن‌ها نه تنها در برابر گفت‌وگوي تمدن‌ها نيست، بلکه ما را از آن بي‌نياز نمي‌کند، و حتي اگر هم بخواهد ائتلافي رخ دهد، پيش از آن هيچ راهي جز گفت‌وگو براي تعيين موضوع ائتلاف و نقش تمدن‌ها در کارايي آن نخواهد بود و همگي نيز اذعان کردند که جريان گفت‌وگوي تمدن‌ها به عنوان يک امر اساسي و جدي بايد پي گرفته شود. اميدوارم بتوانيم از اين پس نيز گام‌هاي جديدي در اين سو برداريم.

Copyright: gooya.com 2016