چهارشنبه 17 اسفند 1384

باعث ویرانی میهن ما ملت ماست، نه بیگانه، رهائی میهن ما به دست ملت ماست، نه بدست بیگانه، ناصر مستشار

عزت وسربلندی هر ملتی بدست خویش است .هیچ ملتی ،خوشیختی خود را از بیگانه نباید انتظار داشته باشد.همه ملتهای فرهمند جهان روزی همت کرده اند تا خود را به دروازهای خوشبختی برسانند. اگر دیگر ملتها توانستند ، مطمئا ملت ماهم می تواند.سد اساسی مقابل پیشرفت میهن ما ابتدا حکومت اسلامی می باشد.این سد تنها بدست ملت ایران می تواند از میان برداشته شود.اگر این مهم بدست بیگانه انجام بگیرد ، ملت ایران باید در آینده بهای گزافی به بیگانگان بپردازد.

در تمام دوران حیات جمهوری اسلامی اینگونه این رژیم اینچنین آبرو باخته نبوده است ؟
1 –پس از به قدرت رسیدن آقای احمدی نژاد هاله ای نور از جانب عقب افتاده ترین جناح حاکم به مقام ریاست جمهوری قرار براین شده بود که نامبرده فردی حرف گوش کن ومطیع ولایت فقیه باشد ، اما ایشان با پرحرفی های چند ماه اخیر خویش آبروی رژیم را برده است.اگر قرار بود که سیمای یکی از مقامات حکومت اسلامی نورافشانی نماید ، قانونا بایستی قرعه بنام ولی فقیه وقت یعنی علی خامنه ائی از صندوق بیرون می آمد، چون اولا ایشان سید واز اولاد امامان معصوم هستند؛ دوما تا ظهور مهدی (عج)نامبرده جانشین ایشان هستند؛ سوما نامبرده روحانی هستند وبیشتربه الهیات نزدیکترند. اما اینچنین نشد وافتخارتابیدن نور الهی بر چهره یکی از صاحب منسبان رژیم نسیب آقای احمدی نژاد گردید و امت پیرو ولایت فقیه از دیدن هاله نور گرد سیمای نماینده الله برروی زمین یعنی ولی فقیه باز ماند.
2- در تمام بیست هفت سال گذشته همه جنا ح های حاکم برای حکومت کردن تحت عنوان حفظ رژیم اتفاق نظر داشته اند ؛ اما بعد از برگذاری سناریوی انتخابات ریاست جمهوری عمق پلاسیدگی سیبی بنام حکومت اسلامی بر همگان آشکار شد.تاکنون از جانب بخشی از نیروهای سیاسی داخل وخارج کشور سعی بر این بود که بخش پلاسیده رژیم کنار زده شود تا قسمت سالم سیب مورد استفاده قرار گیرد ؛ اما هرچه چاقوی جراحی به عمق سیب مذبور فرو رفت خبراز پوسیدگی بیشتر حکایت کرد،لذا دیگر شانسی برای رفرم باقی نمانده است!
3 –در سالهای اخیرهمه نقطه های کور وناپیدای رژیم قابل رویت گردیده است.از هر لحاظ حقایق از پشت ابرهای سیاه نمایان شده است.پس از سخنرانی آقای هاله نور علیه اسرائیل نامبرده شدیدا از جانب دیگر روحانیون ارشد انقلاب اسلامی مورد نکوهش قرار گرفت که در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر بوده است.این آقای هاله نور همچون یک محصل نامرتب وبی انضباط وشلخته بنظر می رسد که ناظم ومعلم و مدیرمدرسه دائما اورا زیر نظر دارند ومرتبا بخاطر اعمالش مورد سرزنش قرار می دهند؛ همه اینها در تاریخ جمهوری اسلامی دیده نشده است!
4- در همین راستا نیروهای سیاسی غیر وابسته به حکومت اسلامی که در به قدرت رساندن رژِیم کنونی سهیم بوده اند ؛ از جانب هواداران جوان سابق آن سازمان ها زیر انتقاد های بی امان قرار گرفته اند ؛ تا به گوش این سازمان ها این حقیقت را برسانند که آنها هم در فاجعه ناگوار میهنمان انقلاب ارتجاعی اسلامی سال 57 مقصرندوتنها رژِیم کنونی مسئول نمی باشد. هرچقدر از انقلاب 57 دورتر میشویم به عواقب درناک آن بیشتر پی می بریم. دلهره ها موقعی افزایش می یابد که ایرانیان هرروز با اخبار حمله نظامی روبرو می شود.مملکتی که روزگاری به گفته جیمی کارتر جزیره ثبات خوانده می شد، هشت سال درگیر جنگ با عراق گردید وهواپیماهای جنگی عراق چندین بار بطور مرتب تهران ودیگر شهرهای بزرگ ایران را وحشیانه بمباران نمودند .این در حالی بود که عزت وجلال ایران مستقل از وجود شاه مستبد آنچنان بود که صدام جرات چنین گستاخی ها را در برابر ایران نمی توانست از خود نشان دهد.چندین سال جنگ متمادی ،خونریزی واعدامهای دسته جمعی وعلنی در خیابان ها جامعه را بسیار خشن کرده است.بحث حمله نظامی امریکا در میان مردم به صحبت های روزمره وعادی تبدیل شده است.
5-اینک همه صحبت ها ازچگونگی آرایش مردم در مقابل حاکمان فعلی است.تمام مقالات در جستجوی علت بی تفاوتی وسیاست زدگی وبی عملی مردم ومقابله با آن و ،، چه باید کرد،، دور می زند.بخشی از ملت دست به خودکشی می زنند وبخش دیگر که دست به خود فروشی می زنند، مردمی که از افسردگی به انواع اعتیاد روی می آورند ، ولی حاضر نیستند علیه مسبب اصلی بدبختیهایش قیام نمایند."بقول شاملو چیزی فسرده است ونمی سوزد امسال"!هر گاه جامعه ائی به فقروفلاکت کشیده شود نا چارا به یک انقلاب اجتماعی منجرنخواهد شد ؛بلکه جامعه می تواند هر چه بیشتر به انحطاط کشیده شود!بدون اینکه تغییرات بسیار مهمی در جامعه رخ دهد.
5- برخلاف بعضی از جریانات سیاسی که دائما می اندیشند که مردم با شور وشوق در مبارزه سیاسی شرکت فعال دارندوبرای سرنگونی رژیم در تلاشند ، اما بعضی دیگر اوضاع را به گونه دیگر می بینند.به عقیده این افراد جامعه ما در اوج بی تفاوتی و سیاست زدگی وبی عملی بسر می برد. آنها اظها رنظر می کنند که فقط بخش معین وقلیلی ازمردم در همه مراسم ها و آکسیون ها شر کت می نمایند .قاطبه اصلی مردم در همه اعتراضات شرکت نمی کنند.برای مثال اعتصاب کارکنان شرکت واحد سرکوب شد بی آنکه از جانب مردم حمایت اساسی بعمل بیاید. کارکنان را از شغلشان محروم کرده اند واینک کارکنان اعتصابی را به التماس واداشته اند تا برای برگشت به محل کارشان مجبور شوند. به نوشته فرهنگ قاسمی نویسنده" کتاب سندیکالیسم درایران" از همان آغاز اعتصاب به گروه های سیاسی اخطار کرد تا از نفوذ وبهره برداری گروهی از حرکت کارگران پرهیز نمایند!
6-حتی ناظران وتحلیل گران سیاسی خارجی هم به بی تفاوتی وبی تحرکی وخستگی مردم پی برده اند .همین ناظران دوران شاه را مثال می آورند که چگونه از هر خبری صاعقه ائی برمی خاست. تمام نیروهای سیاسی داخلی وخارجی به التماس و خواهش وتمنا ی ملت ایران روی آورده اند تا دست به یک اقدام تاریخی بزنند.این وضع تاکنون در جهان دیده نشده است.
7-در نزد مردم نیروی تعین کننده وتصمیم گیرنده نهائی بیشتردر اختیار ابر قدرت های جهانی می باشد تا نیروهای سیاسی ملی و داخلی ؛ این اندیشه در پرتومذا کرات اتمی وکشمکش ها و تهدیدات جهانی گره خورد ه است و مردم سرنوشت آتی حاکمان اسلامی ایران بدان وابسته کرده اند! مسائل بحران اتمی همه حرکات اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است واز امکان آغاز هرگونه جنبش احتماعی توده ای جلوگیری می نماید!به عبارتی رژیم مردم را با تحریکات احساسات ملی شان به دودسته تقسیم کرده است ومخالفت مردم با رژیم در سایه قرار گرفته است.تاکیدات مکرر دول غربی در جلوگیری از کسب فن آوری هسته ای جمهوری اسلامی ، روحیات بخشی از ملت را جریحه دار کرده است، که با روشنگری گسترده نیروهای سیاسی مترقی وصلح طلب باید برطرف وجبران شود ، در غیر اینصورت باید انتظار آسیب ها وصدماتی را برای مبارزه آزادی خواهی ودمکراتیک در پیش رو داشته باشیم!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

8-مصرف کنندگان و سازندگان فضای سایبری بیاد دارند که همین یک ماه پیش بود که اینترنت 15 ساله شد و گمان زده می شود ،اولین وب سایت های ایرانی ده سال پیش ساخته شده باشند و اکنون حدودا چهار هزار سایت ایرانی وجوددارد .از طرف دیگر وبلاگ ها سه سالگی خود را پشت سر گذاشته اند و اکنون نزدیک به دهها هزار وبلاگ ایرانی در فضای سایبر ایران مشغول فعالیت هستند وروز به روز ارتباطات گروهی مابین وبلاگ نویس بیشتر و بیشتر می شود و گروهها و کمون های اینترنتی افزایش می یابند و کاربران ویا بهتر بگویم مصرف کنندگان اینترنت در داخل ایران به بیش از هفت میلیون رسیده است و در خارج از کشور میزان کاربران حدس زده می شود بیش از 50% درصد جمیعت ایرانی باشد ." به نقل از کیانوش توکلی صاحب امتیاز سایت ایران گلوبال"
؛ شاید این رقم در جهان فعلی برای کشوری که آزادی نشر وبیان سرکوب میشود از رکوربالائی باشد.مقاله نویسی در باره مسائل گوناگون به اوج خود رسیده است.بعضی از مقالات در نوع خود بی نظیرند.دیگر دوران خواندن نشریات هفتگی سازمانها بسر آمده است.در سایت گویا نیوز هر چند ساعت مقاله جدید از افراد مختلف ومستقل به چاپ می رسد. جوانان دیروز خود اکنون به تحلیل گران مبرزی تبدیل شده اند. منفردین سیاسی و پرکاری به میدان عرصه فعالیت سیاسی آمده اند که حامل پیام های نویدبخشی می باشند!کم کم رهبران سیاسی سابق اتوریته خود را از دست می دهند. در قرن شانزدهم میلادی پرتقال ازچنان ناوگان دریائی برخوردار شده بود که بالغ بر 400 کشتی جنگی توپداررا مشتمل می شد ، در پرتو برتری نیروی دریائی حکومت استعماری پر تقال ،دریانوردان آن کشور توانسته بودند از اقصی نقاط دنیا طلا وجواهرات بسیاری را از سرزمین های مسعمره به پر تقال انتقال دهند ، اما به یکباره طلا در پرتقال بی ارزش شدو اقتصاد کشور در هم ریخت!شاه پرتقال هیئتی از دانشمندان را گرد آورد تا چاره جوئی برای برون رفت از بحران اقتصادی بیابند؟دانشمندان توصیه نمودند که بخشی از طلای گرد آورده شده در پر تقال بایستی از آن سرزمین خارج شود تا طلا دوباره ارزش نفیس خود را بیابد.با آوردن مثال فوق خواستم نشان دهم که آنقدر غرق مطالعه ومقاله نویسی ومقاله خوانی وخبر وتحلیل شده ایم که دیگر از عمل سیاسی باز مانده ایم!اینک همگان به بسیاری از حقایق دست یافته اند در همین راستا در پیوند با مخرج مشترک باید حول استوانه مخروطی شکل گرد آئیم! فصول مشترک بدست آمده است، تنها همت ملی لازم است تا برای نجات میهن به میدان بیائیم!
8-در خردادماه سال جاری قبل از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری بخاطر شانزدهمین سال مر گ خمینی مقاله ائی نوشتم که مورد اعتراض بعضی از دوستان قرار گرفت .آن مقاله هنوز در بایگانی بعضی" سایت های اینترنتی" موجود می باشد ، تنها بخش کوتاهی از آن مقاله را جهت قضاوت همگان در زیر می آورم! آیا تنفر مردم نسبت به رژیم دربعدازبه قدرت رسیدن بخش طالبان صفت حاکمیت سرعت یافته است یا نه ؟

Copyright: gooya.com 2016