همانطور که در مقاله قبلی خود اشاره نمودم ، سیاست عرصه فرشتگان نیست بلکه نوعی کیمیا گریست!
به پیشنهاد حجت اسلام حکیم قرار شده است ایران وامریکا در باره حوادث تروریستی در عراق وآرام سازی اوضاع وحفظ امنیت مردم عراق به مذاکره بنشینند. در نگاه اول سئوالی که در مغز آدمی شکل می گیرد مبنی براین است، چه نفشی در عراق در دست رهبران رژیم اسلامی ایران و چه قدرت واختیاری وجود دارد که می تواند برای حفظ امنیت وجلوگیری از عملیات تروریستی به کار آید؟
این مذاکره یا بقولی مباحثه از جانب هریک از طرفین سیاست های را پیگیری می کند که طبعا تبعاتی هم به دنبال خواهد داشت.عرصه سیاست همچون بازی شطرنج با حرکت هر فیگوری برد و باخت را به دنبال دارد. از طرف دیگر عرصه سیاست باید همچون دام گستردن شکار چی برای طعمه خود تلقی کرد! که اینک جوانب گوناگون مذاکره فوق بررسی می شود.
1-رئیس روزنامه کیهان تهران این مذاکره را ذلت وخواری برای ایران اسلامی تلقی کرده است، که این بیشتر برخورد غیرتمندانه می باشد تا سیاست مدارانه!
2-علی لاریجانی بعنوان رئیس شورای امنیت ملی سریعا پیشنهاد مذاکره را پذیرفته وبه استقبال آن شتافته است. البته نامبرده با پیشبرد سیاست های خاصی به نفع نظام ریسک این مذاکره را به جان خریده است که به تفصیل توضیح داده می شود!
3- طبق روال عادی وعرف دیپلماسی پاسخ بدین مذاکره را باید منوچهر متکی بعنوان وزیر امور خارجه به عهده می گرفت، امااز آنجائی که مذاکرات ومسئولیت پرونده اتمی رژیم اسلامی در دستان لاریجانی قرار گرفته است ، بنابراین رهبری نظام این امر مهم را هم به گردن علی لاریجانی قرار داده است.
4-همین اینکه امریکا زیرکانه طرف مذاکره یعنی ج.ا را جهت برقراری امنیت عراق خطاب می کند خود هسته مرکزی سیاست گذاری و دام گستری امریکا را تشکیل می دهد. امریکا با این اقدام می خواهد به جهانیان نشان دهد رژیم اسلامی عامل عملیات تروریستی در عراق می باشد و تمام خرابکاران از رهبران اسلامی در ایران دستور می گیرند. امریکا آنقدراین مذاکرات را به موازات پرونده اتمی به درازا خواهد کشاند تا جمهوری اسلامی را در انظار جهان متهم تر نشان دهد.
5- امریکا از موضع بالا به این مذاکره می نگرد و ارتباطی بین مذاکره فوق وپرونده اتمی نمی بیند و این موضوع را بطور علنی به تمام جهانیان اعلام نموده است. این بار امریکا از سیاست علنی وآشکار پیروی می کند تا صدمه ای به کارزار دیپلماسی خود علیه حکومت اسلامی وارد نیاید تا متحدان غربی او از این اقدام سوء استفاده ننمایند و خود مخفیانه به مذاکره با ایران نپردازند!
6 – شصت در صد مردم عراق را شیعیان تشکیل می دهند.همه بخشهای شیعه عراق از روحانیون ایران پیروی نمی کنند. تنها بخش ناچیزی از شیعیان که اطراف مقتدی صدر وسپاه بدر جمع شده اند و بطور مسقیم از جانب رژیم اسلامی حمایت مالی میشوند. همین در صد ناچیز مشغول خرابکاری می باشد.امریکا می خواهد با نمایندگان وروسای خرا بکاران به مذاکره بنشیند و در افکار عمومی این موضوع را رسمیت بخشد که تنها این افراد هدایت کنندگان ناامنی در عراق می باشند.
7- از هم اکنون رهبران سنی عراق که کینه طولانی با رهبران اسلامی ایران دارند عدم رضایت خود را از این مذاکرات نشان داده اند.آنها رسما گفته اند رهبران رژیم ایران هیچ مسئولیتی در قبال مردم عراق ندارند. این در حالیست که امریکا در پی مسئول نشان دادن رهبران ایران بابت حوادث غیر مترقبه عراق می باشد.
8-ج.ا درمخمسه پرونده اتمی گرفتار شده است.پس ارجاع پرونده ج.ا به شورای امنیت که برخلاف امید های رهبران اسلامی به وقوع پیوست ، رهبران نظام در تلاطم هستند تا از دریچه مذاکره عراق دوباره به دروازه های دیپلماسی جهانی روی بیاورند. ولی این بار دست بالا را امریکا دارد وهیچ شانس پیروزی برای کارگزاران اسلامی باقی نمانده است. اساسا ج.ا از موضع ضعف در این مذاکرات شرکت خواهد کرد وسرعت پذیرش این مذاکرات از جانب ایران نشان از دست پاچگی را نشان می دهد. حتا محل مذاکرات را خلیل زاد بعنوان نماینده تام الاختیار امریکا در عراق پیشاپیش بغداد تعین کرده است تا رهبران ایران در محل وقایع حاضر شوند تا در انظار عمومی ودر میان مردم عراق آنها را عامل بی ثباتی عراق معرفی نماید.
9- روزگاری خمینی گفته بود " امریکا هیچ غلطی نمی کند" این شعار را بر روی تمام دیوارها و خیابان ها نوشته بودند .یک رندی در این جمله تغییر کوچکی داده بود ومدتها کسی متوجه آن نمیشد .آن رند این گونه نوشته بود"امریکا هیچ کار غلطی نمی کند" بعد ها ماموران رژیم متوجه موضوع شدند وشعارهای دستکاری را پاک کردند. حالا بعد ازبیست وهشت سال باید روشن شده باشد ، آیا حکومت امریکا در لب پرتگاه قرار گرفته یا حکومت اسلامی ایران؟ البته حکومت های مستبد همواره خود را در حال پیروزی می دانند. اما کم کم برای همگان روشن شده است که تغییر حکومت های تنها بدست مردم هر کشوری صورت می پذیرد! در غیر اینصورت شباهتی به حمله اعراب واسکندر وچنگیز خواهد داشت. مردم ایران از این موضوع آگاه شده اند که نیروی بیگانه تنها برای سرنگونی حکومت ستم گر داخلی نمی آید، بلکه برای نابودی تمام تاریخ مملکت هجوم خواهد آورد! بعد از 2300 سال از شکست داریوش سوم ستمگر در برابر اسکند کبیر ، وقتی آدمی به فیلم های ساخته شده هالیود دقت می کند ، سخن از شکست یک ملت در برابر چشمان آدمی ظاهر می شود ، تنها شکست یک شاه بی تدبیر آدمی را راضی نمی نماید. در همینجا معلوم می شود که حکومت های ستمگر در ایران تا چه اندازه به ملت خود ظلم می کنند ، تا اینکه مردم به بیگانه پناه برده اند. البته بعد از شکست های پی در پی امریکا در عراق از شور و شوق استقبال مردم ایران از امریکا ئیها کاسته شده است.
نیروی بیگانه به کشوری لشگر کشی می کند که از استقبال آن ملت مطمئن گردد. اگر ملت ایران به فکر بهروزی وسعادت خویش است باید خود دست به اقدامی بزند وگرنه در غیر اینصورت باتلاق را به لجنزار تبدیل کردن خواهد بود! به امید اقدام ملی و وحدت ملی در راه آزادای و دمکراسی سرزمین باستانی ایران تولد دوباره بهار ونوروز را به همه دست اندر کاران اینترنتی تلاشگر و خوانندگان تبریک می گویم.