موقعی که استالین درآغاز سال 1928 میلادی در شوروی شروع به سرکوب وکشتار کمونیست ها شرکت کننده در انقلاب اکتبر کردوسپس به سراغ دیگر نیروهای سیاسی و خلق های روسیه رفت ، هیچکس انتظار وتصور سرکوب سراسری ناسیونال سوسالیست های آلمان نازی را در آینده نزدیک در ذهن خود نمی پروراند چون تاریخ از پیش نوشته نشده است بلکه تاریخ در روند حرکت پیچ در پیچ از خود بستری همچون عبور رودخانه متلاطم به جای می گذارد . همه آن مکتب های فکری که قبل ازوقوع تاریخ شروع به نوشتن تاریخ کرده اند به بن بست رسیده اند. علوم دقیقه وطبیعیات ونظری هر کدام از خود رسالتی دارند که باید حدود وثغور آنها راشناخت. بحث در مورد مسائل اجتماعی به حوزه نظری برمی گردد وهیچ تضمین جدی برای آن وجود ندارد وتنها حوزه کوچک نظرگاه بدان تعلق دارد! انسانها با پیروی از دقیقه که شامل ریاضیات وهندسه وغیره می شود ، پل های بزرگی می سازند که بعد از کنترل هلی فراوان به شکست می انجامد که در برابر مسئل اجتماعی این بسیار مشکل تر است. سرکوب وکشتار وتعقیب ومهاجرت اجباری واحداث ارودگاه های کاراجباری در شوروی تحت رژیم استالین رسمی گردیده بودو هیچکس نمی توانست تصور کند که بعدها همه آن سیستم سرکوب سرمشق هیتلر فاشیست پیشوای محبوب اکثر مردم آلمان گردد؟ همه سرکوب های هیتلری از آغاز 1933 میلادی از آن جهت توانست به راحتی انجام پذیرد ، چون قبلا در دوره سرکوب های استالین از جانب کمونیست ها همه آن ستم ها وآزارهاعلیه دگر اندیشان بطور جدی محکوم نگردیده بود!استالین حتی مخالفین خود را در خارج از شوروی هم ترور می کرد. برای نمونه ترور تروتسکی توسط یک کمونیست متعصب در مکزیک انجام پذیرفت! کمونیستها تا سالیان دراز تروتسکی را هوادار امریکا معرفی می نمودند ، تا ترورش را مشروعیت ببخشند!
چپ سنتی ایران پیرو سنت جا افتاده احزاب برادراز دوران سرکوب های استالینی به بهانه مبارزه با ضد انقلاب در شوروی و مقایسه آن با همه سرکوب های رژیم ضد انسانی ج.ا را جزئی از پروژه مبارزه ضد امپریالیستی خط امام خمینی ترسیم می کرد وبدین لحاظ سر کوب مردم از جانب ملایان را رسمیت ومشروعیت می بخشید تا حکومت اسلامی با دست های باز به نیات ضد بشری خود فائق آید!
موقعی که ارتش شوروی به افغانستان لشگر کشید ، چپ سنتی ایران به جای اعتراض مشغول به تبلیغ وموجهه جلودادن آن لشگر کشی گردید! در همین رابطه وقتی ابوالحسن بنی صدر المپیک مسکورا به علت لشگر کشی شورویها تحریم نمود ، چپ سنتی ایران کینه سختی به او گرفتند ودرصدد برآمدند تا هرچه زودتر اورا در یک ائتلاف وسیع با نیروهای خط امام از مقام ریاست جمهوری برکنار نمایند!چپ سنتی در این راه موفق گردید ، اما سنت کودتا را در ایران بعد از سالها دوباره پس از کودتای 28 امرداد زنده کردند! چپ سنتی به همین موازات لشگر کشی نیروی ارتش شوروی را به افغانستان کاملا رسمیت بخشید، رژیم ایران به مجاهدین افغان کمک مالی می رساند واین در تضاد با برنامه های چپ سنتی بود . با ورود ارتش شوروی به افغانستان برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم هر گونه لشگرکشی کشور قوی تر وبرتر به کشور های ضعیف تر منطقه رسمیت یافت!
به همین خاطر پس از دوسال ارتش اسرائیل توانست در روز روشن به لبنان نیروی نظامی ارسال نماید! از طرف دیگر سوریه هم برای دفاع از خویش به لبنان نیرو گسیل کردوعملا هر گونه لشگر کشی تحت عناوین مختلف رسمیت ومشروعیت یافت.اما عرف بین المللی و دید گاه انسانی هیچگاه این یورش ها را نپذیرفت .
اگر امریکا توانسته است در سال2003 به راحتی وارد عراق شود ، این بدین خاطر است که قبلا ارتش شوروی بدآ موزی غلطی را در منطقه رایج کرده است! چپ سنتی حالا در مقابل لشگر کشی احتمالی امریکا به ایران میهن پرست شده است، اما در برابر لشگر کشی شوروی به افغانستان نه اینکه اعتراضی نکرد بلکه آن لشگرکشی را مورد تشویق وتحسین هم قرار داد تا جائی که همه آن اعما ل از جانب کمونیستهای شوروی واحزاب برادر بطور مترقی تئوریزه گردید! حالا همان لشگر کشی سرمشق خوبی شده است برای امریکا تا نیروهای خود را به سرزمین های مورد نظرش اعزام دارد.اگر روزگاری کمونیستها تحت شعار( پرولتاریا میهن ندارد هرگونه لشگر کشی اتحاد شوروی را به کشورهای متحد روسها مجاز می دانست) به همان میزان نظام سرمایه داری هم برای خود میهن نمی شناسد وبه خود اجازه می دهد ابتدا توسط توطئه ویا لشگر کشی به سرزمینهای جهان قدم بگذارد! دکتر ابراهیم یزدی یکی از معماران جمهوری اسلامی در مصاحبه با رادیوی آلمان برگرفته از" سایت اینترنتی اطلاعات نت" سخنان جا لبی را عنوان کرده است.وی به جای اینکه مسقیما حمله نظامی امریکا به عراق را محکوم نماید از اشتباهات امریکا به لحاظ نظامی سخن می گوید. نامبرده طوری ضعف های امریکا را برمی شمرد که انگار مشاور بلند پایه امریکا می باشد.اما در مجموع طوری به امریکا می فهماند که اشتباهات مرتکب شده در عراق رادر آتی در ایران تکرار ننماید و امریکا را راهنمائی می کند چگونه واز کدام شیوه ها جهت پیروزی های آینده اش استفاده نماید! در زیر تمام مصاحبه آورده شده است تا خوانندگان خود به قضاوت بنشینند""ابراهيم يزدى: آمريكايىها در مورد عراق يك اشتباهات استراتژيك كردهاند. اولين اشتباه بزرگ آنها اين بود كه بجاى ادامه فشار بر صدام براى استعفاى او و خروج از كشور كه روسها هم دنبالش بودند، ترجيح دادند كه حمله نظامى بكنند. اين اشتباه اول آنها بود. اشتباه دوم اينكه ارتش عراق را منحل كردند. ما در انقلاب اسلامى ايران اين تجربه را داريم و در اول انقلاب هم به ما خيلى فشار مىآوردند كه ارتش را منحل كنيد، اما ما نكرديم. آمريكايىها اشتباه كردند، براى اينكه يك ارتش ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزارنفرى را كه از دولت عراق حقوقهاى خيلى خوبى دريافت مىكردند و جزو طبقهى مرفه بودند، اينها را وقتى منحل كردند، اينها تبديل شدند به ارتش شورشگر. در حالى كه مىتوانستند ارتش را حفظ بكنند و فقط كادر و افسران را تسويه بكنند آنهم از يك درجه به بالا. نكردند و از همان ابتدا وقتى كه امريكايىها با ارتش متفقين وارد بصره شدند و ملاحظاتى در آنجا بود و مشاهداتى بود كه صدام تمام ارتش خودش را تبديل به گروههاى كوچك چريكى و مجهز كرده و آنها را در خانهها جا داده بود و مشخص بود كه چه برنامهاى دارند. ولى آمريكايىها اشتباه كردند. بنابراين اكنون آمريكايىها با يك جنگ تمام عيار شورشگرى روبرو هستند ""بنابر گزارش سایت اینترنتی پیک ایران امریکا به غیر از مذاکراتش در باره عراق وافغانستان باایران دست به مذاکرات وتبادل نظرهای دیگری زده است . این مذاکرات به افتتاح یک دفتر در ایران انجامیده است!۰۰
سايت عدالتخوانه : راس ويلسون سفير آمريكا در آنكارا اعلام كرد كه دولت آمريكا در ""تلاشی است تا نمايندگي از جانب امریکا در ايران : بازكندچند هفته پيش وزير امور خارجه آمريكا كاندوليزا رايس اعلام كرده بود كه اقداماتي در دست زمينه توسعه فعاليتهاي دفاترنمايندگي آمريكا در نقاط مختلف جهان در حال انجام است تا دفاتری جدیدی در جهان افتتاح کند که از جمله ایران جزو این کشور ها می باشد! است.
در همين زمينه ويلسون با اضافه كردن به سخنان رايس افزود نظر دارد كه آژانسي نيز در ايران باز كند
هدف از باز كردن چنين دفتري به گفته ويلسون بهبود روابط، بالا بردن سطح آگهی در مورد ايران ودرك بهتر از اوضاع داخلي ايران است""
اما مبارزه مردم ایران برای دمکراسی از صد سال پیش به دوران انقلاب مشروطیت بازمی گردد. مردم ایران بخاطر اختلافات امریکا با ایران به مبارزه برنخاسته اند تا با آشتی آنها از مبارزه خود دست بکشند. تاکنون منا قشات گوناگون از جمله دعوای اتمی ایران وامریکا از نضج گیری مبارزه سراسری مردم ایران را باز داشته است وتمام مسائل فعلا تحت شعاع اختلافات اتمی قرار گرفته است و توده ها را به مثابه تماشاچی در جایگاه خود نگاه داشته است!
1- همانگونه که در مقاله قبلی خود از دکتر ابراهیم یزدی سندی از مصاحبه ایشان ذکر کرده بودم ، نامبرده به صراحت گفته بود که روحانیت با گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا تمام چپ را فریب داد.در همانجا معلوم شد که روحانیت اهل مبارزه جدی با امریکا نیست وتنها از طریق برپائی گرد وغبار، بحران های سیاسی واجتماعی مردم را یا منحرف ویا سرکوب می سازد !
2-امریکا در سال 1357 با دستپاچگی در مورد انقلاب اسلامی در کار انجام شده قرار گرفته بود و تنها توانست خود را به خمینی نزدیک سازد تا اورا به خدمت خود بگیرد.برابر توافقات در پاریس از نظر امریکا قراربود که خمینی نقش شیوخ عربستان اسلامی را بازی کند واز نظر امریکا ئیها خمینی در عرصه افکار اسلامی و حد شرعیات همچون رهبران کشورهای عربی مقایسه می کرد ند. امریکا پس از به قدرت رسیدن خمینی جزو اولین کشوری بود که ج.ا. را به رسمیت شناخت! امریکا خواست با خمینی رفتاری همچون شاه داشته باشد وآهسته آهسته او را به خدمت خود بگیرد.در همین اثنا نیروهای دانشجوئی ضد امپریالیست به سراغ سفارت امریکا رفتند تا از بازیچه شدن خمینی در دست امریکا جلوگیری نمایند.اما روحانیت مرموز از این اقدام دانشجویان در صدد تحکیم حاکمیت خویش وسپس فریب توده ها وچپ استفاده نمود.دولت بازرگان به سرعت میدان مبارزه را ترک گفت!! از طرفی همه پایوران اولیه ج.ا می خواستند از مسئله گروگان گیری در جهت امیال سیاسی خود بهره برداری نماید که روحانیت همه آن راهها را مسدود می کرد! همین روحانیت تازه ضد امپریالیست شده که از زاویه به غایت ارتجاعی به این مسئله می نگریست در روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت در برابر دستگیری سفیر امریکا سالیوان بدست چریکهای فدائی خلق عکس العمل نشان داد و سالیوان بدست سرهنگ توکلی آزاد گردید.آنموقع دستگیری سالیوان برابر توافقات شده پاریس در تضاد قرار گرفته بود.امریکا پس از آن ساکت نماند و بطور شبانه روزی در صدد باز پس گیری موقعیت سابق خود بود.
3- در انقلاب بخش های از روحانیت و دیگر اقشار فعال اسلامی شر کت داشتند که در زندانهای شاه با کمونیستها در عرصه مبارزه ضد امپریالیستی و عدالت اجتماعی همگرائی بسیاری داشتند و حتی خود را در عرصه های یاد شده اصولی تر وصادق تر می پنداشتند،از جمله فرزندان آیت الله منتظری و نیروهای پیرامونی ایشان همچون اطرافیان واقوام ایشان مثل مهدی هاشمی و نیروهای پراکنده سازمان انقلاب اسلامی تا سازمان مجاهدین خلق و جنبش مسلمانان مبارز وغیره که عملا تحت تاثیر کمونیست ها بودند و همین نیروها گروگان گیری را به انجام رساندند.روحانیت در کنارنیروهای چپ حتی نیروهای یاد شده را نیز فریب داد.
4- چشم اسفندیار رژیم اسلامی تنهاحفظ نظام است و در این راه دست به هرکاری زده است ودر آینده برای حفظ نظام از هیچ کاری چشم پوشی نخواهد کرد! در زیر سند های از سایت اینترنتی " بازتاب" به مثابه بیانگر مواضع کلان سیاسی حکومت اسلامی آورده شده است.در این سند مشاهده می شود چگونه رژیم با چرخش 180 در جه ای خود ، همه مواضع فریب دهنده ضد امپریالیستی تغیر داد"دنياي سياست ازآن جهت كه در بخش عمدهاي از آن، منافع، حرف اول را ميزند گاه چنان پيچيده است تناقضهاي آشكار را ممكن ميكند و قطبهاي متخاصم را بر سر موردي به هم نزديك ميكند و اين از جذابيتهاي اين دنيا براي عدهاي است كه آن را پيگيري ميكنند. اين جذابيتها البته بيشتر به كار بازيگران هوشمند و بادرايتي ميآيد كه از تحولات پيش آمده و تضاد و اشتراك منافع به وجود آمده، به شكار منافع و بهرههايي براي مردم و كشور و اعتقادات خود ميپردازند"". این دکترین عریان و بدون تعارف ج.ا می باشد.این شیوه تفکر از ابتدای روی کار آمدن رژیم اسلامی چشم اسفندیار نظام بوده است وچپ سنتی از دیدن آن همواره طفره رفته است.میهن پرستی چپ سنتی دیگر خریداری ندارد چراکه رژیم اسلامی خود بعنوان سکان دار کشتی سیاست نظام خود افعی خورده است وبه اژدها تبدیل شده است.همه خدمات چپ سنتی به حکومت به ظاهر خدمت به میهن ارزیابی شده است ، اما همه آن جانفشانی ها عملا در ضدیت با کیان میهن از کار در آمده است.دشمن اصلی میهن خود کشور خداست !امپریالیست به مثابه دشمن فرضی جهت فریب توده ها ونیروهای سیاسی به کار گرفته شده است.بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی ،بخش قابل توجه ائی از بخش چپ سنتی انشعاب نمودند که بیشتر سیاست های سازشکارانه لیبرالی را در قبال حکومت اسلامی دنبال می کنند و در صدد سرنگونی رژیم نمی باشد.از مدتها قبل همین بخش انشعابی به ج.ا اسلامی رهنمود می داد تادرهای مذاکره را به روی امریکا باز گشاید!رژیم اسلامی برخلاف حکومت شاه از هر مشاوره بهره می گیرد.در نزد انشعابیون از چپ سنتی همه این خدمات به حکومت اساسا خدمت به میهن انگاشته میشود که این هم همان میهن پرستی گنگ و غیر قابل فهم منطقی می باشد!
در جای دیگر سایت اینترنتی "بازتاب " چنین می گوید:
""جالب است بدانيم همين دو هفته قبل بود كه تصويب قطعنامهاي درباره حقوق بشر در سازمان ملل متحد، تنها سه مخالف داشت كه عبارت بودند از آمريكا، رژيم اسرائيل و جمهوري اسلامي ايران. شايد نتوان اين رويداد را مثالي براي تناقض نماهاي واقعي دنياي سياست دانست. اما بيشك موضوع حمله آمريكا به عراق و افغانستان از اين موارد است. دو جنگي كه باعث شد جمهوري اسلامي به دست يك دشمن دوردست خود، از دو دشمن كناردست خلاصي يابد...""
در این بخش رژیم ج.ا اسلامی در سیاست گذاری کلان خود به اوج درخشش می رسد وبه جای درس گرفتن به درس آموزی روی می آورد.در همین مشخص می شود چگونه ج.ا در عرض بیست وهشت سال گذشته خود با زیرکی و مهارت همه امکانات و خوش شانسی ها را به خدمت خود گرفته است تا براریکه قدرت بماند!
بازتاب می گوید:
""صهيونيستها همواره مخالف درجه اول هرگونه گفتوگو ميان ايران و آمريكا هستند كه دفاع از موجوديت اسرائيل و صلح خاورميانه محور اول آن نباشد. پيش از اين هم در ماجراي «مك فارلين» تنها مقطعي كه تعامل مستقيم ايران و آمريكا در شرف انجام بود، صهيونيستها با انتشار اخبار آن از به نتيجه رسيدن چنين گفتماني جلوگيري كردند"".
همانطور که به نقل از سایت اینترنتی "بازتاب"در بالا مشاهده میشود تمام تقصیرات به هم خوردن آغاز گفتگو به گردن اسرائیل انداخته میشود . سایت بازتاب افشا گری آیت الله منتظری در رابطه با سفر مک فارلین را به قصد فراموش می کند واز اعدام هواداران منتظری بدست رژیم اسلامی کلمه ائی به زبان نمی آورد و خودرا نزد امریکا پاک ومنزه جلوه می دهد و در عوض متحد امریکا یعنی اسرائیل را عامل خرابکاری معرفی می نماید تا امریکا را نسبت به اسرائیل بدبین نماید!
بازتاب می گوید:
""مخالفت با تعامل مستقيم ايران و آمريكا، هرچند در ميان كشورهاي اروپايي عموميت ندارد، اما به نظر ميرسد قدرتهاي اصلي اروپايي، به ويژه انگليس را ميتوان از مخالفان جدي هرگونه تعامل مستقيم ايران و آمريكا دانست.
بخش قابل توجهي از اين مخالفت، ناشي از منافع هنگفت اقتصادي است كه اروپاييها در 27 سال گذشته به دست آوردهاند. تحريمهاي اقتصادي آمريكا عليه ايران، بسياري از شركتهاي اروپايي را منتفع كرده و آنها توانستهاند از قبل معامله با ايران،چه از راههاي قانوني و چه از راه قاچاق، به سودهاي كلاني دست يابند..""در اینجا هم بازتاب در تلاش است تاا نگلیس را که همواره مورد تنفر ایرانیان است در روند عادی سازی رابطه امریکا وایران مقصر جلوه دهد!
اما اگر قرار باشد رژیم ج.ا در هر زمینه ائی که به ناکامی رسیده است مقصری معرفی کند ، در نهایت باید یک لیست بلند بالا را باید به ملت ایران ارائه دهد! اما ملت ایران مقصر اصلی در همه موارد خیانت به میهن وملت خود را تنها رژیم اسلامی می داند!
""راديو آلمان ادعا ميكند: به عنوان مثال اسرائيلىهايى بودند كه در زمان جنگ ايران و عراق، به ايران اسلحه مىآوردند. دشمن مشترك هر دو طرف درآن دوران، صدام حسين بود و اين همكارى بر اساس مثل معروف «دشمن دشمن من، دوست من است» انجام میشد. ضمنا كليمىهاى ايرانى يك امكان ويژه نيز دارند و آن اجازه سفر به اسرائيل است"". در همین جا سایت اینترنتی بازتاب پا را فراتر نهاده و پیشنهاد سازش با اسرا ئیل را هم مطرح می سازد وعملا از اسرائیل بعنوان بعنوان دوست غیر مسقیم یاد می کند.در همین جا بطور رسمی این اقرار به ثبت می رسد که جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله از اسرائیل سلاح دریا فت کرده است. اسرائیل هم در پناه منافع درازمدت ملی خود در جنگ هشت ساله بیشترین سود را عاید خود کرد و با رساندن اسلحه به ج.ا جنگ را طولانی تر نمود وجبهه سراسری اعراب علیه اسرائیل را به جبهه متحد اعراب علیه حکومت اسلامی تغییر داد تا اعراب مدتی سرگرم نبرد با ایران بشوند وخود توانست مرکز اتمی تموز عراق بمباران کند ونیروهای نظامی خود را به لبنان گسیل کند!همانطور که در مقالات قبلی خود اشاره کرده ام " عرصه سیاست فرشته نگری نیست بلکه کیمیا گریست!" اگر باور ندارید فقط به دجال گری های رژیم ارتجاعی ملایان بنگرید ، حالا در لندن وواشگتن وبرلین وپاریس ومسکو، پکن چه می گذرد را در توان کنکاش نویسنده این سطور یافت نمیشود!
بازتاب می گوید:
""سابقه دشمنيهاي آمريكا با ايران و هويت استكباري اين كشور كه در فرهنگ انقلاب اسلامي از آن با نام «شيطان بزرگ» ياد ميشود، اين گروه را نگران ميكند كه در صورت هرگونه تعامل جمهوري اسلامي و آمريكا، شعارهاي چندين ساله زير سؤال رفته و به تدريج هويت انقلابي، استقلال و عزت جمهوري اسلامي خدشهدار شود. آنان اكنون ميپرسند، آيا آمريكا تغيير ماهيت داده يا ما و گفتوگوي اين دو كشور، حامل چه پيامي براي مردم ايران و مسلمانان جهان خواهد بود؟"" سایت اینترنتی بازتاب چهار عامل را برمیشمرد که باعث عدم مذاکره امریکا وایران بوده است که در آخرین مرحله تیر خلاص را به پیشنانی پوک وخالی از خرد حزب الله همیشه در صحنه خالی می کند تااز سماجت امریکا ستیزی خود دست بردارد که حفظ نظام واجب است وبقول علی لاریجانی به هر وسیله ائی که نظام حفظ گردد مباح است! اگر چپ سنتی هنوز می خواهد در میدان بماند واز مبارزه ضد امپریالیستی سخن بگوید ، باید گفت آرزو برجوانان عیب نیست !
اینک به را ه سوم برای نجات اصولی میهن از بحران وبن بست اشاراتی می شود:
1- از مدتها پیش پس از شکست روش های غیر منطبق بر شرایط جامعه ایران ، سردمداران جریانات غیر اصولی شروع کرده اند به سر دادن شعار" خلایق هرچه لایق" این بدان معنی است که همین حکومت لیاقت مردم ایران است چون مردم ایران طبق برنامه های رهبران یاد شده عمل نکرده اند!البته به راحتی می توان ثابت نمود که وضعیت رقت بار کنونی معلول بکار گیری شیوه های غیر اصولی همین رهبران جدا از توده بوده است که از حوصله این مقاله خارج است!اما طرفداران نظریه فوق عملا همه عنان مملکت را می سپارند یا بدست ج.ا. یا بدست امپریالیست های جهانی تا سرنوشت ایران را تعیین کنند.
2 – در صورت ادامه مذاکرات وسازش رژیم اسلامی با امریکا برای خرید فرصت که تنها برای کسب فن بدست گیری سلاح اتمی انجام می پذیرد هیچ تغییری در عزم راسخ امریکا بوجود نخواهد آمد، بلکه رژیم از آخرین حربه های تبلیغاتی خود یعنی امریکا ستیزی کور خلع سلاح خواهد شد وتمام توهمات گیج کننده در میان عقب افتاده ترین توده ها فروخواهد ریخت و از بین رفتن این شبهات آغازی خواهد بود برای برون رفت از حصار ملی گرائی دروغینی که رژیم بطور مصنوعی بوجود آورده است! برابر محاسبات رژیم اسلامی امریکا ومتحدانش در حمله نظامی ناتوانند ولذا تهدیدات را بسیار جدی نمی گیرد و سخنان متناقض کشورهای امپریالستی در استفاده از گزینه نظامی علیه ملایان، رژیم را به این تئوری واداشته است که حمله ائی صورت نخواهد پذیرفت پس غنی سازی اورانیوم می تواند همچنان پیگیری شود و موقعی که ج.ا. صاحب بمب اتم شود ، قدرت های جهانی از رویاروئی با رهبران نظام اسلامی بیم خواهند داشت چون ملایان هم قدرت شلیک اتمی خواهند شد! مه این فرضیات مطمئنا به ضرر رژیم در خواهد آمد و پیمان سراسری علیه نظام را تقویت خواهد کرد. قبل از شروع هر جنگی ، نیروی حمله ور ابتدا به ساکن دست فراهم سازی افکار عمومی در سطح جهان می زند تا هم حمایت ملی کشور خود را بدست آورد وهم افکار ملی کشور مقصد حمله آماده گردد. امریکا در این عرصه پس از دشنام گوئی های احمدی نژاد علیه غرب و اسرائیل این اتمسفر روانی را در میان افکار عمومی بدست آورده است.ارزان ترین وپرخواننده ترین روزنامه های جهان این موضوع را به خوبی به نفع امریکا تبلیغ کرده اند! امریکا اینک در انتظار بهترین شرایط جوی بسر می برد! شرایط جوی که به ناگهان از ابرهای آسمان یا باران می سازد یا تگرگ وطوفان سهمگین، آنچه روشن است ابرهای سیاه مملو ار بارش ناگهانی بر آسمان میهنمان انباشته گشته است ، زمان فروریختن آین ابرها به فاکتور های بسیاری بستگی دارد. ج.ا. هم بدش نمی آید یکبار براهمیشه به مصاف دشمنان خود برود.آنها می گویند اگر ویتنام توانست ما هم خواهیم توانست .آنها ایمان اسلامی هم نداشتند ، که ماداریم و امام زمان هم به قو ل احمدی نژاد تا دوسال دیگر ظهور خواهد کرد ، پس همه شرایط برای ظهور آن حضرت فراهم گردد!کسی چه می داند شاید پیروزی نیروهای استهشادی با ورود مهد عج همزمان خواهد شد!
3- به کوری چشم ج.ا. اسلامی ، ایرانیان سرتاسر جهان با برپائی چندین هزار نفره جشن های نوروزی که علیرغم فرمان تحریم آن از جانب فقهای ضد فرهنگ ایرانی صادر شده بود ، بار دیگر ثابت شد که ایرانیان از فرهنگ آغازینی در این سرزمین برخودارند که بنابر گفته ونوشته اسلام پناهان هیچگاه " اسلام نیاورده ونپذیرفته اند" بلکه با زور شمشیر وسرنیزه از نوع ج.ا. باعث مسلمان شدن آنها شده است وهمین مقاومت فرهنگی توانسته است تا رژیم فقها را در رسیدن به آرزوی برقراری خلافت اسلامی باز بدارد! شاه می خواست همین فرهنگ والای انسانی را به خدمت خود بگیرد ، اما از آنجائی که او همه این جشن ها و ارزشهای فرهنگی را تنها برای بقای خویش می پنداشت ولی اکثریت مردم همچنان مسقل از خواست ونیت عاری از مهر شاه به برگذاری این جشنها می پرداختند ، چراکه این فرهنگ خالص مردمی بود که از میان قرون واعصار در تاروپود این ملت جدا از حکومت ها شکل یافته بود. مردم هوشیارند واز به خدمت گرفتن فرهنگ هایشان از طرف هر گروه ودسته ائی را به سرعت نمی پذیرند.رمز جاودانگی فرهنگ های پاک و بی آلایش در حفظ استقلال و نجابت خود نهفته است و علیرغم اینکه جشن نوروز شاهان و سلسله های بسیاری را شاهد بوده است که اکنون دیگر نیستند، اما کماکان نوروز در کنار توده های مردم مانده است وهمچنان خواهد ماند!
4-ج.ا. با براه انداختن کارناوال های ضدیت با کاریکاتور های محمد نتوانست به مقصود خویش که همانا سازمان دادن کشورهای اسلامی به رهبری خو یش دست یابد. همانگونه که در جنگ عراق مشاهده نمودیم ، هر اندازه که کشورهای بزرگ وتصمیم گیرنده به یک اتحاد سراسری علیه صدام نرسیدند به همان موازات عدم شکل گیری آن اتحاد مانع پیمان همگانی کشورهای عربی واسلامی در دفاع از صدام گردید.تا روزی که کشورهای امپریالیستی که بیشترشان مسیحی هم هستند به یک آرایش متحد نرسند این خود از شکل گیری وحدت کشورهای اسلامی می کاهد و تئوری جنگ های صلیبی رنگ می بازد چون در میان کشورهای بزرگ ومسیحی در نوع رفتار با حکومت های اسلامی چون ایران وحدت نظر وجود ندارد! در همین راستا نتوانسته است نظر مساعد کشورهای اسلامی را در حمایت خویش در صورت فشارهای بین المللی کسب نماید وبه ناچار در برابر کشورهای تحریم کننده تنها خواهد ماند.همانطور که صدام نتوانست حتی کشورهای عربی به همراه خود داشته باشد ، برای مسلمان گرسنه موریتانی ویا بنگلادشی سرنوشت نظام ج.ا. چه اهمیتی دارد. همچنان که از تاسیس حکومت اسرائیل قریب شصت سال می گذرد اسلام گرایان بنیاد گرا نتوانسته اند با اتکاء بر جمعیت بیش از یک میلیاردی خود یک اتحاد سراسری را سازمان بدهند، اینبار هم همچون سرنوشت ناکام صدام حسین ، رژیم اسلامی نخواهد توانست با مذهب شیعه غیر رسمی خود در میان مذاهب اربعه رسمی مسلمانان که در اقلیت بسر می برد اتحاد سراسری وجهانی را سازمان بخشد.اعراب چشم دیدن این حکومت دخالت گر را از اول نداشته اند!ج.ا. اسلامی همواره برای جلب رضایت روسها از کشتار پنچاه هزار چچن چشم پوشی نموده است ، این در حالی است که وهابیون عربستان ودیگر کشورهای عربی از کمک ویاری به اهالی چچن هیچگاه قصور نکرده اند.
5- محمد خاتمی در تمام سخنرانی های خود به دفاع از دخالت دین وروحانیت در امور حکومتی برخاسته است و همواره سکولاریسم را مذموم می شمارد تا روحانیت اسلام سیاسی روبه زوال را نجات دهد. وی به تازگی در سخنرانی مفصل خود باردیگر به طرفداران حکومت سکولار تاخته است و در رابطه تاریخی ایرانیان باغرب را دستکاری کرده است.نامبرده ارتباط فرهنگی ایران وغرب را تنها به دوره اسلامی وجنگهای صلیبی برگردانده است تا از این طریق صفحات درخشان تاریخی قبل ازحمله اعراب مسلمان به ایران را تاریک جلوه دهد. آغاز تمدن درایران به قبل از اسلام می گذرد وتغییر این مبداء تاریخی را هیچکس نمی تواند به انجام برساند. اگر محمد برای اعراب وحشی وغیر متمدن بسیار ضروری بود ، اما برای ایرانیان متمدن شهرنشین و دارای فرهنگ کاملا ضروری بوده است و این اختلاف فرهنگی از دوره ورود زور مندانه اعراب به ایران همچنان باقی مانده است.همین موضوع باعث شده است که مردم این سرزمین با فرهنگ دوگانه سالیان متمادی را طی کنند.با گذشت بیش از هزار سال هنوز می توان این دوفرهنگ را از یک دیگر تمیز داد.همانطور که در بالا یاد شده است ، مردم ایران به خواست شاه در به خدمت گرفتن فرهنگ باستانی بی اعتنائی کردند چراکه او دائما می خواست از هردو فرهنگ قبل وبعد ازاسلام در تثبیت حکومت خود بهره بجوید.اگر محمود احمدی نژاد هم اکنون از هاله نور ودیگر اوهمات سخن می گوید ، محمد رضا شاه تحصیل کرده سوئیس هم ازخواب دیدن امامان ونجاتش هنگام افتادن از اسب بدست ابوالفضل بی دست وپیکر سخن می راند!
6- تنها گزینه عقلانی برای برون رفت از بحرانی که میهن را در برگرفته است ، خلع نظام ج.ا. می باشد. در حال حاضر هم نظام در خطر است و هم کشور تاریخی ایران! ایران نظام های زیادی را در طول هزاران از سر گذارنده است اما کماکان کشور ایران باقی مانده است. اینک برای حفظ کیان ایران باید اندیشید ، نظام فعلی خواه ناخواه رفتنی است یا بدست مردم ایران و یا نیروی خارجی ! بهتر است این ا مرمهم تاریخی بدست مردم ایران صورت بگیرد وگرنه اگربدست نیروی خارجی انجام پذیرد ، نقش ملت وهویت وغرور تاریخی مان از بین خواهد رفت و همیشه باید ممنون دار خارجی ها باشیم ! بعضی از تلفیق نیروی داخلی وخارجی سخن به میان می آورند که مثال هائی روشن وزنده تاریخی ژاپن وآلمان را مطرح می سازند که از شر حکومت های فاشیستی خود رهائی یافتند.همانطور که الگو برداری بعضی چپ از اردوگاه سوسیالیست غلط از آب در آمد ، الگوبرداری فوق هم بنظر واقعی نمی رسد!ملت ایران تحزب گرا نیست و این را تجربه وپیشینه منفی بعضی احزاب به ذهنها وارد ساخته است. یک دقت ساده به تاریخ صد ساله گذشته ایران اینرا به ما نشان می دهد که دوانقلاب ایران، اولی مشروطیت ودومی انقلاب 57 و جنبش ملی شدن نفت در عرض صد سال گذشته بدون رهبری احزاب صورت گرفته است. شاید اگر آن انقلاب ها بدست احزاب رهبری می شد ند ملت ایران پیروزمند به ساحل نجات می رسید، اما هم اکنون در فرصت کوتاه نمی توان به سرعت احزاب فراگیر تاسیس کرد ، اما می توان اجتماع ملی را تحت شعار آزادی میهن در یک ظرف سیاسی همچون گنگره ملی در داخل ایران و به نمایندگی آن گنگره در خارج کشور پارلمان در تبعید ایرانیان را سازماندهی کرد.جنبش رفراندم می رفت مه به یک جنبش ملی تبدیل گردد اما مقوله رفراندم همچون سنت بز کشی افغانها آنقدر توسط اسب سواران به چپ وراست کشیده شد که عاقبت از خود بز بی گناه چیزی باقی نماند ه است!
7- هنوز فرصت بسیار کمی باقی مانده است، قبل از آنکه بیگانگان مارا دستچین نمایند ودر یک سالن اجتماعات در یکی از شهرهای خارجی گرد بیاورند ، خود به هوش آئیم واز خواستهای حداکثری خود فعلا وگذرا دست برداریم و پیرامون شعار حداقل یعنی آزادی میهن از چنگال رژیم اسلامی متحد گردیم. این سخن کارل مارکس هیچگاه فراموش ننمائیم که گفته است" گاهی اوقات توده ها کار صد ساله ظرف یک روز انجام می دهند" ! در حال حاضر توده ها آماده اند ، اما سیاسیون مشکل پسند هنوز در انتخاب نقشه راه در اندیشه فرو رفته اند! این فرصت کوتاه را برای نجات میهن از دست ندهیم.