من اخيراً به توجه به علاقهام به كنكاش و پژوهش در امور اجتماعي و همينطور به دليل داشتن عرق ملي، در صدد برآمدم تا بازخورد و انعكاس طرح موضوع حمله احتمالي امريكا به ايران را در ميان ايرانيان خارج از كشور مورد مداقه و بررسي قرار دهم.
من اين كار پژوهشي را از طريق مراجعه به سايتهاي مختلف اينترنتي، رسانههاي مكتوب خارجي و گفتگو با دوستان عزيزم در خارج از ايران انجام دادم. نتيجه بررسيهايم اين شد كه الان بدون مبالغه ميتوانم اعلام كنم بيش از 90 درصد ايرانيان مقيم امريكا با هرگونه حمله از جانب امريكا به ايران به شدت مخالفند.
يكي از محققين ساكن امريكا به من گفت: «شايد عجيب باشد كه به شما بگويم حتي آن دسته از افرادي كه به دليل شرايط خاص اوايل انقلاب نتوانستند با اوضاع داخلي كنار بيايند و يا طي سالهاي گذشته از فرط عصبانيت ايران را ترك كردهاند امروز در قبال تهديدات امريكا برآشفته و موضع گرفتهاند.»
اين محقق توضيح داد: «وضعيت ياد شده، در مورد ايرانيان نسل دومي هم كه منتقد خيلي از امور ايران هستند هم شديدتر وجود دارد به طوري كه اخيراً تبليغات وسيعي را عليه شخص جورج بوش به راه انداختهاند و براي دفاع از سرزمين خود اعلام آمادگي كردهاند.» گفته شده اين مخالفتها در برخي ايالات متحده به قدري گسترده و دامنهدار است كه بر روي شهروندان امريكايي نيز تأثيراتي را بر جاي گذاشته به گونهاي كه آنها را نيز به طور جدي به موضعگيري در قبال سياستهاي جنگطلبانه جمهوري خواهان كشانده است.
البته وقوع اين گونه مسايل در سرزمين امريكا مسبوق به سابقه و كاملاً عادي است. زيرا اين كشور از اقوام مختلفي تشكيل شده كه همگي آنها نسبت به مليت، حميت و هويت خود حساسيت خاصي دارند.
در جامعه امريكا اظهار وجود يك ايراني ـ يا هر مليت ديگري ـ براي يك شهروند امريكايي كاملاً مقبول و پذيرفته شده و به عبارتي يك سنت است. اما در اروپا بروز چنين رفتاري كاملاً ناپسند تلقي ميشود. به همين خاطر به خودشان حق ميدهند كه در مقابل اين گونه اقدامات ايستادگي كنند. من خبر دقيق دارم كه يك نويسنده ايراني به نام آقاي ميلاني مستقيماً به اطلاع جورج بوش رسانده كه فكر حمله به ايران را از كلهاش خارج كند. الان ايرانيها مدام و با شيوههاي گوناگون به كاخ سفيد پيامهاي هشدار دهنده و شديداللحن ميفرستند.
همة اينها نشان دهنده اين است كه حس وطنپرستي ايرانيها بسيار قوي است. يك فعال سياسي در امريكا در تماسي تلفني به من گفت كه ما از اوايل انقلاب بارها سعي كرديم كه ايرانيهاي ساكن امريكا را حول شعارهاي مختلف از جمله مصدق، آزادي بيان و دمكراسي گرد هم آوريم اما اين تلاشها هميشه بدون پاسخ ماند و يا در نيمه راه شكست خورد. اما حالا موضوع حمله احتمالي امريكا باعث شده كه ايرانيان به طور خودجوش به يكديگر نزديك و يك صدا شوند. به اعتقاد من الان ايرانيها در امريكا صاحب يك لابي قوي شدهاند به طوري كه ميتواند در هر امري به ايرانيان كمك كند. اين لابي امروز ميتواند در هر امري به ايران كمك كند. اين لابي امروز ميتواند روند رو به نگراني موجود را تحت تأثير قرار داده و موقعيت تخاصم را به وضعيت گفتگو درآورد. پيش از اينها اتباع ايرلند، لهستان، ارامنه و برخي مليتهاي ديگر با راهاندازي چنين لابيهايي فرصتهاي ارزندهاي را براي استقلال و آزادي سرزمينشان ايجاد كرده و از آن سود جستند.
الان در كل ايالات امريكا نهضت ضد جنگ به شدت در حال فعاليت است. امروز ميطلبد كه ديپلماسي ما با دقت و ظرافت موقعيت سياسي ـ اجتماعي فعلي امريكا را مورد بررسي و شناسايي قرار دهد. لابي ايرانيان امروز براي ديپلماسي ما يك فرصت استثنايي است و نظام ميتواند روي آن حساب باز كند. نظام جمهوري اسلامي ايران و دستگاه ديپلماسي ما امروز بايد به ايرانيان ساكن در امريكا به عنوان خودي نگاه كند. امروز خودي كسي است كه با اين حمله مخالف است. ايرانيان مقيم امريكا صراحتاً اعلام كردهاند كه ما اصلاحاتي را كه امريكاييها ميخواهند به كشورمان ببرند، نميخواهيم. جالب است بدانيد دو هفته گذشته وقتي جورج بوش به منظور سخنراني براي تبليغات انتخابات ميان دورهاي مجلس به كاليفرنيا رفته بود، برنامه خود را به علت اعتراض شديد ايرانيان لغو كرد و به كاخ سفيد بازگشت.
نتيجه آنكه؛ گاهي اوقات بروز برخي موضوعات در يك جامعه عليرغم ماهيت خشن و زشت آنها ميتوانند بستر ساز موقعيتي شوند كه اتحاد و بالندگي و تقويت منافع ملي را به دنبال داشته باشد. البته اينها فرصتهايي هستند كه بايد شناسايي شوند و با درايت و دور انديشي و وسعت نظر از آنها به نفع صلح و آزادي و دمكراسي در جامعه بهره برد.
هفتهنامه اميد جوان 17/2/1385