سه شنبه 26 اردیبهشت 1385

برخورد با روشنفکران کليد خورده است؟ گوشه اي از پشت پرده بازداشت رامين جهانبگلو، اسفنديار صفاري، روز آنلاين

بيست روز پس از بازداشت رامين جهانبگلو، و وارد کردن اتهام ارتباط با بيگانگان به اين استاد فلسفه، رسانه هاي نزديک به تندرو ها در يک اقدام برنامه ريزي شده و هماهنگ همچنان به پرونده سازي بر عليه رامين جهانبگلو و فعالان فرهنگي ادامه مي دهند. چند روز پيش در همين راستا روزنامه جمهوري اسلامي نوشت: "او [رامين جهانبگلو] از مهره هاي رديف اول طرح براندازي مورد نظر آمريكا كه آنرا براندازي نرم مي نامد، محسوب مي شود". دو هفته پيش از درج اين مطلب، نشريه صبح صادق، ارگان نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران، در يادداشتي با عنوان "جنازه هاي متحرك" با استفاده از اصطلاح "براندازي نرم" آن را استراتژي آينده امريکا براي مهار جمهوري اسلامي خوانده بود.

دستوالعمل سرکوب روشنفکران

"امروز متوليان امور فرهنگي كشور از يك فرصت طلايي براي اصلاح وضعيت فرهنگي كشور برخوردار هستند. تمامي كساني كه به نوعي با مسائل فرهنگي كشور سروكار دارند از سطوح عاليه استراتژيك گرفته تا سطح تاكتيكي و اجرايي، بايد اين فرصت كنوني را مغتنم شمرده و اقدامات لازم را براي بهبود وضعيت فرهنگي كشور به عمل آورند."

سطرهاي بالا بخشي از سرمقاله صبح صادق، ارگان نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران است که دو هفته پيش و تنها چهار روز پس از بازداشت رامين جهانبگلو، خواستار استفاده حداکثري تندرو ها از "فرصت طلايي" پيش آمده براي سرکوب دگر انديشان و آغاز انقلاب دوم فرهنگي شد. در اين مقاله اوضاع فرهنگي کشور، نه تنها نگران کننده بلکه مايوس کننده خوانده شده، و به مقامات کشور توصيه شده است تا در اقدامي همه جانبه به مبارزه با تهاجم فرهنگي بر خيزند.

اين نشريه در ادامه با استفاده از اصطلاحات نظامي خواستار تبديل شوراي عالي انقلاب به "يك قرارگاه مركزي" شده و توصيه کرده است که: "شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد به صورت يك قرارگاه مركزي و با كار شبانه روزي براي اصلاح وضعيت سياستگذاري نمايد. مجلس هفتم و كميسيون فرهنگي آن بايد با وضع قوانين لازم، اصلاح برخي قوانين و عمل به وظيفه نظارت و كنترلي خود در راستاي تقويت و تعالي فرهنگ ديني و جلوگيري از رشد فرهنگ ابتذال قدم بردارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد با يك رويكرد تحولي، طرحي نو در اندازد و در واقعيت نيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گردد. رسانه ملي يعني صدا و سيما در دوراني كه اصولگرايان در مجلس و دولت هستند بايد گام هاي بلندي را در راستاي ترويج فضيلت ها و مقابله با فرهنگ ابتذال و بي بندوباري بردارد. آموزش و پروش بايد وضعيت خودرا آسيب شناسي نموده و ببيند در سال هاي گذشته در اين دستگاه تربيتي و انسان ساز چه مشكلاتي بوده كه برخي از خروجي هاي اين نهاد از مصدومان جدي تهاجم فرهنگي هستند."

صبح صادق در ادامه دستورالعمل خود براي استفاده از فرصت غنيمتي که آن را ناشي از قرار گرفتن "قواي سه گانه در اختيار نيروهاي ارزشي و اصولگرا" دانسته بر اين نکته تاکيد کرده که: "در بخش آموزش عالي و دانشگاه ها اعم از دولتي و آزاد امروز تحول فرهنگي يك ضرورت اجتناب ناپذير است،" اما "متاسفانه دانشگاه هاي ما در وضعيتي نيستند كه بتوانيم بگوييم اصلاح شده اند. دانشگاه هاي ما با يك دانشگاه اسلامي فاصله فراواني دارند. اكنون در دوره اصولگرايي، بايد با تدبير مشكلات فرهنگي در عرصه علم آموزي را مرتفع ساخت،"و همچنين "حوزه هاي علميه، سازمان تبليغات اسلامي، دبيرخانه ائمه جمعه، امور مساجد و هر دستگاه متولي امور فرهنگي در كشور، امروز با فرصت روبرو است،بايد قدر اين فرصت را بداند." زيرا "اگر امروز كه يك فرصت طلايي در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفته، فرهنگ عمومي اصلاح نشود، فرهنگ ابتذال ريشه كن نگردد و بسترهاي رشد و تعالي براي جوانان فراهم نگردد، در چه زمان ديگري انتظار مي رود كه چنين امور مهمي در عرصه فرهنگي كشور به سرانجام رسد."

صبح صادق در ادامه براي استفاده نيروهاي انقلاب از "فرصت طلايي مبارزه با تهاجم فرهنگي" ابتدا فعالان فرهنگي کشور را به جبهه بندي توام با سازماندهي و برنامه ريزي براي جنگ فرهنگي با جمهوري اسلامي متهم مي کند و سپس چنين رهنمود مي دهد: "براي موفقيت در عرصه مبارزه با تهاجم فرهنگي بايد تشكيل جبهه فرهنگي" داد. اين "جبهه نياز به سازماندهي و هماهنگي دارد" و بايد "براساس يك راهبرد و سياست مشخص ... همه نهادهاي دولتي و حکومتي" تحت "فرماندهي يک دستگاه" و "مرکزيت" امور را پيش ببرند.

اين نشريه سپس با تشبيه فعالان فرهنگي، روشنفکران و دگر انديشان به "جنازه هاي متحرک"، و ضمن متهم کردن روزنامه نگاران و روشنفکران به ارتباط با سفارتخانه هاي اروپايي،"دعوت از اصحاب قلم و مطبوعات به بهانه برگزاري جشن ملي، آشنايي با نخبگان، تبادل فرهنگي، آموزش زبان، بورس هاي مطالعاتي"را "از جمله شگردهايي دانست كه در ماه هاي اخير به كار بسته شده است"تا با هدف "براندازي نرم" که "کليدي ترين هدف استراتژيک امريکا" است، مورد استفاده قرار دهند.

جالب ترين نکته در اين ميان همزماني انتشار شماره "ويژه مبارزه با تهاجم فرهنگي" اين نشريه، با بازداشت رامين جهانبگلو و تهاجم همزمان چندين سايت و روزنامه، از جمله روزنامه هاي کيهان و جمهوري اسلامي است. اين رسانه ها همزمان با صدور "دستورالعمل صبح صادق" در خبرهاي ويژه خود رامين جهانبگلو را به عنوان يکي از مصاديق ارتباط با بيگانه معرفي کردند. هماهنگي اين رسانه ها براي عملي کردن دستورالعمل مبارزه با تهاجم فرهنگي زماني بيش از پيش آشکار شد که روزنامه جمهوري اسلامي در يادداشتي با عنوان "چرا جهانبگلو" اين استاد فلسفه را متهم کرد که "از مدتها قبل در همين چارچوب به سازمانهاي جاسوسي سيا و موساد وصل شده و البته فعاليت هايش زير نظر بوده است."

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اين روزنامه در ادامه جهانبگلو را "از مهره هاي رديف اول براندازي نرم" دانسته و البته مقاصد پشت پرده بازداشت او را با بهره گيري از تئوري سرکوب روشنفکران صبح صادق پنهان نيز نکرده است. نويسنده اين مقاله فعاليت هاي فرهنگي درقالب مطبوعات، انتشار كتاب، تهيه و نمايش فيلم و از سرگيري و توسعه رفت و آمدهاي فعالان فرهنگي را "حرکت ويژه" و فعالان فرهنگي را نيز "عناصر ويژه" غرب نام داده است. جمهوري اسلامي براي اشاره به تداوم برخورد با روشنفکران در عين حال مي نويسد: "افرادي نيز با او [رامين جهانبگلو] همكاري داشتند كه بعضي از آنها در پوشش هاي بظاهر فرهنگي و پژوهشي در بعضي دستگاه ها نفوذ كرده اند."

و داستان ادامه داد؟

حالا خبرهايي مبني بر گم شدن ويراستار موسسه فرهنگي آيت الله طالقاني که توسط اعظم طالقاني اداره مي شود، نيز منتشر شده است. اعظم طالقاني در نامه اي به فرمانده انتظامي تهران بزرگ اعلام کرده که: "آقاي حسن صراحي فرزند حبيب الله كارمند مصحح و ويراستار مجتمع فرهنگي آيت الله طالقاني و موسسه اسلامي زنان از تاريخ 3/2/85 تاكنون مفقود گرديده است." نزديکان به اين موسسه گفته اند که"صراحي حدود ساعت 30/11 الي 18 بعد از ظهر روز 3 ارديبهشت 85 در حاليکه وسايل شخصي اش شامل کت، ساعت و کيفش در منزل باقي مانده بود مفقود شده است. اما "عليرغم اطلاع آگاهي تهران از موضوع، مامورين اين اداره تاکنون براي بازديد و بررسي علت واقعه به منزل ايشان مراجعه نکرده اند."

اين داستان ها، در ادامه يک سناريو هستند؟ آيا دوران سياه سعيد امامي در حال تکرار است؟ باشد که چنين مباد.

Copyright: gooya.com 2016