یکی از خصوصیات حکومت های فاشیستی در این است که مردم را سپر بلا قرار می دهند.اساسا حکومت های فاشیستی خود را نماینده آسمانی مردم می دانند ،اما در نهایت باعث نابودی همان مردمی می شوند که داعیه سعادت آنها بوده اند می شوند .ملت ما بیست وهشت سال است که به اینچنین فاجعه ائی گرفتار آمده است.حکومت های فاشیستی تا آخرین لحظه شکست، مردمشان را در گروگان خود در مقابل نیرهای بین المللی قرار می دهند وحاضر نمی شوند به خواست جهانیان و اکثریت مردم تن دهند وازخودبا لجاجت مقاومت نشان می دهند.به این لحاظ همچون اسب چموش تاآخرین لحظه رام نمی شوند . حتی گاهی اوقات همچون اسب چموش باعث خرابی وجراحت اطرافیان خود می گردند!عاقبت صاحب اصطبل برای اهلی کردن آن اسب چموش به نیرنگ و شلاق ومنزوی کردن وشیوه های گوناگون روی می آورد. بالاخره اسب چموش آرام می گیرد وبه همراه اسب های دیگر به حیات خود ادامه میدهد.مهم این است که هر انسان لجبازی بایستی مرز وحدود لجا جت خود را بداند ، وگرنه جبرا مطیع فرامین قواعد شناخته شده جهان خواهد شد.کسی که جبر تاریخ را نشناخته است به راحتی از گردونه تاریخ به خارج پرتاپ خواهد شد!قانون علمی وفیزیکی" گریز از مرکز" در هنگام چرخش ،همه عناصر را گرد نقطه مر کزی خود نگاه می داد ، اما این بدان مشروط است که همه عناصر در حال چرخش بطور هارمونیک در دایره هم آهنگ بایک دیگربه حال گردش درآیند تا تصادمی پیش نیاید!جمهوری اسلامی از بد و روی کار آمدنش به هیچ یک از قوانین وقواعد جهانی احترام نگذاشته است ، بلکه خلاف آئین بین المللی قدم برداشته است.گروگان گیری 444 روزه کارکنان سفارت امریکا از آن جمله است.بعد از بیست وپنج سال بخش ها ئی از جناح های رژیم که حتی مسقیما در گروگان گیری شرکت داشته اند ، بعد از چموش گری خسته کننده وتهوع آور بالاخره به آداب بین المللی گردن نهاده اند و از اعمال خود تحت عنوان نفوذ چپی ها وجوانی وبی تجربگی ابراز پشیمانی می نمایند وبه اصطلاح اصلاح طلب شده اند تا رژیم را به راه راست هدایت نمایند اما تاکنون همه تلاش های آنها شکست خورده اند ودر برابر نیروهای مخالف رژیم توان پاسخگوئی ندارند .آنها یکبار به جبهه دمکراسی وحقوق بشر متوسل می شوند وبار دیگر حول صلح خواهی گرد می آیند ، اما رژیم در نزد آنها همواره باید بدون آسیب بماند .این پروسه مدتهاست که به آخر خط رسیده است !اما آن آ رام گرفتن نیرهای خط امام به بهای خسارات وصدمات زیاد اقتصادی واجتماعی وسیاسی به ایران انجامید که جبران آن خسارت ها سالیان طولانی زمان می برد. البته ناگفته نماند که کشورهای اروپائی پس از بیست وهشت سال سود جوئی در روابط اقتصادی باایران اسلامی به اندازه کافی فربه شده اند وهیچگاه به فکر حمایت جدی از مخالفین حکومت اسلامی نبوده اند ، تنها در جریان هیاهوهای کاریکاتورها محمد دوباره به فکر ایرانی های افتاده اند.28 سال رژیم اسلامی مردم را با سرکوب ها ووعده های رنگارنگ ونیرنگ آمیز مشغول داشته است ومردم بالاجبارحکومت کنونی را تحمل کرده اند ولی اینک طاقت مردم از دست رژیم به ستوه آمده وبه سر رسیده است.فقرو تنگدستی واعتیاد وفحشا وبیکاری وبی آیندگی برای جوانان بیداد می کند ود رهمین راستا سرکوب آزادیخواهان به اوج خود رسیده است اما مردم از مبارزه علیه رژیم کناره نمی گیرند در این شرایط بحرانی ارائه آلترناتیو وهماهنگ کننده شعارها وهدایت مبارزات مردم اجتناب نا پذیرشده است ومردم آرزوئی جزء اتحاد نیروهای اپسیوزیون را ندارند. دوران اندیشه های خشک ایدولوژیک وفرقه ائی به پایان رسیده است.عصر توسل به مبارزات دمکراتیک حول قوانین حقوق بشر ومدنی برای همه انسان ها به عنوان هدف نهائی مورد خطاب قرار گرفته است. دوران تشکیل بلوک های طبقاتی هم بسر آمده است اما این بدان معنی نیست که دمکراسی سراسری برای ایران بدون عدالت اجتماعی میتواند به مقصد برسد .تضاد آزادی با استبداد حکومت اسلامی برای همگان آشکار شده است هیچ طبقه ائی در آسایش نیست اما بورژوازی ایران هنوز راه بس طولانی برای شناخت با سنت های بورژوازی انقلابی را در پیش روی دارد، به همان میزان طبقه کارگر هنوز در حزب خود گرد نیامده است!! رژیم به تازگی جهت بهره برداری سیاسی به دروغ خود را به مصدق منتسب می کند.رژیم دروغ می گوید.حتی همه خیابان هائی راکه مردم به نام او نامگذاری کرده بودند به سرعت تغییر دادند!رژیم میهن را به پرتگاه نابودی می کشاند.این شیوه وآئین مصدق نبوده است.او ابتدا ایران را می خواست حفظ کند سپس دولت خود را! ! اما آقایان می خواهند ابتدا حکومت خود را به هر قیمتی حفظ نمایند ، سپس ایران را!! ایران بعنوان میهن ما نزد حاکمان اسلامی وسیله ائی برای فرمان روائی اسلامی قلمداد میشود ! احمدی نژاد قبل از ریاست جمهوری اش گفته بود" ما بفکر جهانی شدن هستیم" او فکر می کند هنوز دوران لشگر کشی سلاطین گذشته است.به گفته تقی مصباح یزدی " انسان نسبت به مسلمان بودنش انسان است" یا به ترجمه و گفته صریح احمد جنتی دبیر شورای نگهبان "غیر مسلمانان انسان نیستند"!اینک در مقابل اینهمه ددمنشی علیه مردم ایران وآزدایخواهان و کوته بینی وچموش گری رژیم و آغاز غنی سازی 4،8 در صدی و ادامه کار آب سنگین مرکز اراک وتزریق گازاورانیوم در سانتریفوژها و برداشتن تمام پلمب ها ودوربین ها ورفع نظارت های بین المللی برروی طرح ها اتمی رژیم اسلامی ایران ورد همه پیشنهادهای ارائه شده از جانب جهانیان موجب آن شده است که عملا آهنگ حمله نظامی زیر گوش همگان نواخته می شود ،تنها آنهائی که خود را به نشنید ن زده اند واز دیدن اوضاع اسف بار میهن وملت باز مانده اند ، اوضاع میهن از جانب آنها جدی گرفته نمی شود!وگرنه تما م جهانیان منتظر وقوع حادثه ائی ناگوار وشوم بنام جنگ نشسته اند.امریکا به همراه اروپا افکار عمومی را آماده ساخته است.بحث حمله نظامی به مراکز اتمی حکومت اسلامی به میان احزاب اروپائی نفوذ کرده است و آنها را به مخالف و موافق جنگ تقسیم نموده است. در این شرایط بحرانی وحساس وظیفه مردم ومخالفین رژیم اسلامی چیست و چگونه با بن بست کنونی می توان مبارزه کرد؟درداخل ایران به علت سر کوب های بی رحمانه امکانات شکل گیری تشکیلات وسیع سیاسی غیر ممکن شده است. نیروهای مخالف رژیم مستقر در خارج کشور از موقعیت های بسیار وسیعی برخوردار می باشند که باید به کار گرفته شود.خارج کشور همواره در طول تاریخ مبارزاتی میهنمان توانسته است نقش بسزائی بر مسائل داخل ایران داشته باشد.از داخل ایران هم همه نگاه ها به خارج کشور دوخته شده است.جامعه بین المللی هم دیگر از عقلانی شدن رژیم پس از رئیس جمهورشدن احمدی نژاد نا امید شده اند ودر همین را ستا جامعه بین المللی قول های مساعدی برای حمایت به اپسیوزیون خارج کشورداده است.اخیرا طرحی از جانب آقای کیومرث نویدی به همه ایرانیان ارائه شده است که عنوان پارلمان در تبعید ایرانیان برای خروج از بن بست نام گرفته است وبه یکی از موضوعات بحث وتبادل نظر گردهمائی لندن در ماه آینده منجر خواهد شد! این طرح مخالف طرح های گنگره ملی ورفراندم نمی باشد بلکه می تواند بادیگر طرح ها همگام گردد وبه تلفیق در آید!!طرح مذبور می تواند بخش خارج کشورگنگره ملی را نمایندگی نماید چراکه نیروهای سیاسی داخل کشور به شد ت تحت کنترل وپیگرد قرار دارند ونمی توانند همانند نیروها ی خارج کشور نسبت به مسائل موضع گیری نمایند .این شیوه را تاکنون جبهه ملی ایران بکار گرفته است وبسیار کارساز وموفق بوده است!!
1- از آنجائی که تصمیم گیرنده نهائی ملت ایران می باشد و نوع حکومت آینده ازجانب ملت ایران ناشی می شود.پارلمان در تبعید ایرانیان مجاز نمی باشد در باره شکل ونوع حکومت آینده تصمیم گیری و مباحثاتی داشته باشد پارلمان در تبعید تنها شرایط وهماهنگی های لازم برای کنار زدن رژیم را مهیا خواهد کرد.
2- پارلمان در تبعید ایرانیان فقط ظرف سیاسی ومکانی برای اجتماع ایرانیان مخالف نظام حاکم فعلی می باشد.این مهم می باشد که حوزه ها ووظائف میدانی پارلمان در تبعید ایرانیان بدون وابستگی گروهی حزبی ومرامی وایدلوژیک تعین ومشخص گردد.
3- پارلمان در تبعید ایرانیان می تواند در صورت پیوستن اکثر نیروهای سیاسی فارغ از تعلقات سیاسی شان، زمینه ساز ظهور مجلس موسسان و برگذاری رفراندم برای تعین نوع نظام حکومت باشد.
4- بیشترین یاری برای شکل گیری پارلمان در تبعید ایرانیان می تواند از جانب منفردین ونویسند گان وپژوهشگران که هم اکنون در سایت های اینترنی وروزنامه ها ومجلات مختلف مشغول به نوشتن عالی ترین مقالات سیاسی وعلمی وکارشناسانه فعالیت ارزنده دارند بعمل بیاید.آشتی ملی برای مبارزه با هیولای حکومت اسلامی در سرلوحه پارلمان ایرانیان در تبعید می تواند قرار بگیرد!
5- پارلمان در تبعید ایرانیان فقط وظیفه هماهنگی همه مخالفین حکومت اسلامی رادر صدربرنامه های فوری وعاجل خود قرار خواهد داد و وارد مباحث برنامه ائی نخواهد شد چراکه بحث های برنامه ائی همواره باعث وقت کشی وافتراق واختلاف شده است. تمام برنامه های آینده ایران چه به لحاظ مملکت داری وتهیه قانون اساسی و تعین نوع نظام به عهده مجلس فراگیر موسسان در بعد از سرنگونی رژیم اسلامی قرار خواهد گرفت.از آنجائی که اعضای پارلمان در تبعید ایرانیان از جانب همه مردم ایران حقوق نمایندگی را دارا نمی باشند، بدین لحاظ پیشاپیش حق وضع وتصویب لایحه ائی را نخواهد داشت.
6 –پارلمان در تبعید مخالف هر گونه حمله نظامی به ایران حتی به صورت حمله هوائی می باشد ، چون رژیم پس از حتی هر حمله هوائی از خود عکس العمل نشان خواهد داد که در نهایت یک جنگ تمام عیار آغاز خواهد شد. برای مثال به گفته های حجتالاسلام محسن غرويان توجه کنید: در مقام مقابله به مثل ميتوان از سلاحهاي هستهاي استفاده كرد، از نظر شرعي همه چيز بستگي به هدف دارد،!!" ايرانيوزتاریخ 25 بهمن گویا نیوز"
7 – در یائی از ایرانیان تحصیل کرده وکارشناسان پرتجربه در همه زمینه ها در داخل وخارج کشور در حال تلاش برای آزادی میهن می باشند.برای عرضه آلترناتیوی در مقابل جهانیان که نگران به مسائل ایران می باشند، هرچه سریعترباید مقدمات آن آلترناتیو سیاسی فراهم گردد تا از پراکندگی بیرون بدر آئیم ودر یک محیط سیاسی آشتی جویانه وبدوراز بغض وکینه توزی گرد هم بیائیم.فعلا این نهاد می تواند پارلمان در تبعید نامگذاری گردد.ارتباط با دیگرتشکیلات ها همچون جنبش رفراندم و دیگر نهادهای ایرانی همسو باید پیگیری گردد. ارتباط گیری با نهاد های بین المللی وپارلمان ها جهت جلب حمایت مالی ومعنوی بلاع مانع می باشد به شرط آنکه علنی وباتوافق اکثریت مردم صورت بگیرد!!
8- صاحب این قلم خود از امضاء کنندگان اولیه طرح رفراندم و گنگره ملی می باشد ودر همین راستا از طرح پیشنهادی فوق هم پشتیبانی می نمایم که نهایتا همه این طرح ها در راستای خلاصی میهن از چنگ ویرانگران حاکمان اسلامی قرار بگیرد ودراه یک هدف خود را متمرکز نمایند.
9 – ازهم اکنون هژمونی طلبی واراده گرائی واتوریته گرائی در پارلمان در تبعید ایرانیان محلی از اعراب نخواهد داشت و هسته های اولیه ایرانی ها درهر کجای جهان وبا هر مرامی که هستند، تنها در مخالفت با جمهوری اسلامی و برقراری دمکراسی درایران در تمام شهرهای مختلف جهان می تواند شکل بگیرد. پارلمان در تبعید ایرانیان در میان خانواده ها و درجشن های ملی ومیهنی وهر جا که چند نفر ایرانی حضور دارند و با مسائل مبارزه با حاکمیت اسلامی سروکار دارند می تواند بوجود آید تا در باره سرنوشت ایران به رایزنی بپردازند.
10 – در های پارلمان در تبعید ایرانیان به روی همه مخالفین جمهوری اسلامی گشوده خواهد بود چرا که در های دمکراسی هم به روی همگان گشوده است.قوانین حقوق بشر وکنوانسیون های الحاقی بدان می تواند میثاق های اولیه برای همکاریهای آغازین مبنا قرار بگیرد.موارد وتدابیر امنینتی باید کنترل وتامین شود واز نفوذ تفرقه افکنان جلوگیری گردد.شرط ورود به پارلمان در تبعید ایرانیان تنها مخالفت با حاکمان کنونی وسرنگونی متمدنانه رژیم اسلامی می باشد. شرایط انتخاب کردن وانتخاب شدن در پارلمان را قانون مصوبه همان پارلمان تعیین خواهد کرد.
11-شعار مرحله ائی می تواند اینگونه تنظیم گردد: اتحاد برای کنار زدن رژیم اسلامی اما افتراق در انتخاب حکومت آتی که الزاما از جانب مردم تعیین میشود.این قلم خود آماده است تا حتی از خواسته های حداقل شناخته شده سیاسی خود فعلا صرف نظر نماید و تنها در سطح گفتمان نزد خود نگاه دارد تا مسئله سرنگونی رژیم اسلامی به تاخیرنیافتد.
12- باورداشتن به مردم هم در نظریاتمان وهم در اعمالمان که بایستی از جایگاه ویژه ائی برخوردار شود ودر همین راستا کلیه گردهمائی ها ونشست ها با اطلاع همگان صورت بگیرد. اکنون وقت آن رسیده است تا از تمام آموخته ها ونوشته هایمان در پراتیک بهره ببریم.
به امید رهائی ملت ومیهن از چنگال اهریمنان!
پیش بسوی اتحاد ملی و موفقیت های امید بخش در گردهمائی لندن