دمکرات ترین عناصر سیاسی میهنمان چه فارسی زبان و ترک زبان، عرب ،کرد و بلوچ در مواجه با مسئله قومی یا ملی با اتخاذ مواضعی بسیار غیر دمکراتیک وجهه دمکرات منشی خود را به سرعت از دست می دهند. این دسته از نیروهای سیاسی تنها در فکرنجات خلق خود تلاش می کنند ، بعضی فارسی زبانان در اندیشه سیاسی خود به گونه ائی می اندیشند که هر چقدر قدرت مرکزی متمرکز تر باشد تمامیت ارضی مطمئن تر حفظ می گردد در حالی که این خلاف واقعیات میهن ماست. حکومت مرکزی که به شیوه غیردمکراتیک بر اقوام یا خلقهای ساکن ایران حکومت کند بعد از چند صباحی شیرازه مملکت را از هم پاشیده خواهد کرد. حفظ تمامیت ارضی ایران تنها از طریق شیوه دمکراتیک وفدرالیسم برآورده میشود و لاغیر!! چگونه می توان به وحدت ملی باور داشت ، در حالی که دائما از خطر تجزیه میهن سخن رانده میشود. نشانه های وحشت از کجا برمی خیزد؟حکومت کشوری که همه اقشار وآحاد واقوام وخلقها واقلیت های مذهبی را با شیوه دمکراتیک راضی نماید ، هیچگاه از تجزیه نمی هراسد ، چراکه حکومت دمکراتیک وفدرال مردم را نسبت به خود بیگانه وتوطئه گر نمی داند! چگونه می توان با اینگونه وحشت آفرینی ها مقابله کرد.چگونه می توان وحدت را برجسته تر کرد وتجزیه طلبی را منزوی کرد. چگونه می توان پروژه سرنگونی ج.ا. را پیش برد بی آنکه صدمه هائی به ایران نرساند؟آتش توپخانه طرف هائی که خود را سخنگوی ونماینده اقوام فارس وترک آذری و کرد می دانند هرچه بیشتر برغرش خود می افزایند تا حقانیت حقوق دمکراتیک خود را در عرصه اداره مناطق خود به اثبات برسانند. فراموش نگردد شیوه اداره مملکت به شیوه فدرالیزم تنها برای اقوام وخلقهای غیر فارسی زبان نمی باشد بلکه این شیوه برای مناطق فارسی زبان هم باید در نظر گرفته شود به دلیل اینکه در ایران یک ملت فارسی زبان واحد ویک پارچه وجود ندارد.تنوع قومی در یک مملکت نیازمند یک حکومت متنوع از همه اقوام با حفظ تمامیت ارضی در چهارچوب ایران می باشد. در این رهگذر حتی بیشتر دشنام ها به زبان بی گناه و بی تقصیر فارسی نثار می گردد. بعضی نمایندگان فکری اقوام فارسی بسیار ناشیانه زبان دلنشین فارسی را سپر خود قرار میدهند و خود را پشت زبان مشترک وتاریخی خلقهای فلات ایران مخفی می سازند تا به نبرد تجزیه طلبی بروند. این در حالیست که شاعران برجسته ائی که از پیشنه ترکی برخوردارهستند ، زیبا ترین شعر های فارسی را سروده اند بی آنکه زوری برسر آنها بوده باشد وحتی بعضی ازاین اشعار در دوران حکومت های ترکان وتیموریان وتشویق های آنها سروده شده است!آیا تابه حال از اینکه فرزندتان در خانه اشعار وترانه های انگلیسی را زمزمه می کند ناراحت شده اید، حتی اورا تشویق هم کرده اید تا زبان انگلیسی را فرا بگیرند، علیرغم اینکه ایرانیان از سیاست های استعماری انگلیس متنفرند، اما فرزندان خود را تشویق می نمایند که زبان انگلیسی را برای پیشرفت وارتقای شغلی وعلمی بطور جدی فرابگیرند، همه اینها از کجا نشئت می گیرد!نوشته زیر بیشترتلاش می ورزد با برخورد جدی به کانال تلویزیونی به زبان آذربایجانی gunaz مستقر در امریکا را در برمی گیرد.کانال تلویزیونی فوق بطور مرتب به سه ملت همسایه آذربایجان ایران یعنی فارس زبانان وکردها وارمنی ها به مثابه دشمن می نگرد و حتی به آنها توهین می نماید! این کانال تبلیغاتی عملا در عرصه تفرقه افکنی بطور غیر مستقیم وناخود آگاه در خدمت ج.ا. در آمده است و فوریت سرنگونی رژیم اسلامی را به تعویق می اندازد. در زیر بطور اجمالی وفشرده نشان داده خواهد شد که دست اندر کاران این کانال در پی کدام سیاست تلاش می ورزند؟ هر گونه سیاستی که واژگونی رژیم اسلامی را در این برهه زمانی به تاخیر افکند از حافظه همه خلقهای ایران زدوده نخواهد شد.در اتخاذ سیاست های خود چنان باید محتاطانه عمل نمائیم تا ذره ائی به نفع ملایان نباشد!
1- تمام تلاش پان ترکیست ها براین محور استوار گردیده است تا تمام ترک های جهان را که بالغ بر300 ملیون محاسیه می نمایند ، اتحاد ببخشند تا دوباره امپراتوری ترک نژادان وترک زبانان را که ازیک زبان مشترک برخوردار نیستند سازماندهی دهند.این در حالیست که تمام جهانیان در تلاشند که حکومت های خودرا براساس دمکراسی وتامین حقوق بشر وحقوق شهروندی ومدنیت وفارغ از وابستگی به هر مذهب و نژادی بر قرار نمایند وعمر حکومت های نژاد پرست دیر زمانیست که به سر آمده وهیچ شانسی برای ریشه یابی آنها دیده نمی شود. تمام تلاش های محمد رضا پهلوی برای برقراری حکومت آریا ئیان پاک نژاد به شکست انجامید، وی حتی خودر ا ملقب به نام ساختگی آریامهر مذین کرده بود تا خود را ادامه دهنده سلاله حکومت های هخامنشیان وساسانیان جا بزند. حکومت به اصطلاح آریائی که در پی کودتای انگلیسی 1299 به قدرت رسیده بود به فرمان امریکائی ها در سال 1357 خورشیدی خلع ید از قدرت شد. همه آن شکوهمندی دروغین حکومت آریائی همچون به غباری تبدیل گردید، چون در میان مردم ریشه نداشت!
2- بعضی نمایندگان فکری فارسی زبان به شکل توهین آمیزی به تر ک ها صفت بیابان گرد و مهاجم وراهزن و غیره منتسب می کنند وباعث کینه ورزی بین ترکهای هموطن با دیگر اقوام وخلقها ایران می گردند.ترکهائی که بیش از هزارسال در ایران زندگی میکنند ودر اداره مملکت تا بالاترین مدارج کشوری ولشگری سهیم بوده اند وزبان وفرهنگ ومذهب ساکنین ایرانیان را به خود پذیرفته اند ، بعضی ایرانیها به آنها هنوز به دیده مهاجر موقت ومستاجر مستقر در بعضی از استانها می نگرند و سرزمینها و زبان وفرهنگ و آداب ورسوم آنها رابه مثابه بیگانه خطاب می نمایند که همینها باعث رشد تخم کینه ورزی وعناد می گردد!ملت هائی همچون امریکا با چهار صد سال سابقه مهاجرت واسترالیا دویست سال وکانادا سیصد سال وفنلاند سیصد سال وتمام کشورهای اسلاو با هزارسال سال سابقه مهاجرت به سرزمین فعلی شان توانسته اند به صاحبان آن سرزمینها تبدیل گردند!
3- اگر در یک دوره تاریخی ترکها به فلات ایران مهاجرت نموده اند به همان سیاق آریائی ها هم در یک دوره تاریخی معین به فلات ایران مهاجرت کرده اند وهیچ نشانی از مبداء وتمدن شهرنشینی آنها در جهان یافت نمیشود ،علیرغم اینکه آریائی ها همواره از طریق مهاجرت و دامداری زندگی می کرده اند ، اما در جوار تمدنهای شهرنشینی منطقه بزرگ ( میان دورود یا بین النهرین) آغاز به کسب علم نوشتن وشهرسازی و مدنیت نمودند.
4- بنا بر نوشته آقای احمد زید آبادی کارشناس امور بین المللی که از سایت اینترنتی گویا نیوز آمده است:
"تا آنجا كه نگارنده اطلاع دارد تا كنون در بیانات مقامهای آمریكایی و بیانیههای رسمی آن كشور، واژه یا عبارتی كه اشارهای هر چند تلویحی به علاقه آمریكا برای تجزیه خاك ایران داشته باشد، دیده نشده است".
سئوال اساسی در اینجاست که کدام نیروی بالفعل وبالقوه در اندیشه تجزیه ایران می باشد؟مسئله تجزیه ایران را چه کسانی برسر زبانها جاری ساخته اند؟ این تنها خود رژیم ملایان هست که مرتب مردم ایران را از تجزیه میهن می ترساند تا سرنگونی خود را هرچند بطورموقت به تعویق بیافکند! امریکا به لحاظ تاریخی با قرارداد ننگین 1919 انگلیس ووثوق الدوله جهت تقسیم ایران به مخالفت برخاست واز تمامیت ارضی ایران حمایت نمود.اگر استعمار گر پیر یعنی انگلیس کشورهای زیادی را به تجزیه وجنگ وخونریزی کشانده است اما امریکا در تجزیه کشوری شرکت نداشته است.در کودتای 28 مرداد انگلیس از نفوذ وقدرت پس از جنگ جهانی دوم امریکا بهره برداری نمود تا به نیات پلید خویش در ایران دست یابد و امریکاطی مراحل مختلف از ملت ایران عذر خواهی نموده است که اگر حکومت ملی در ایران برسر کار می بود می توانست ازاین پوزش خواهی برای تامین منافع ملی بسیار بهره برداری نماید.اما تضاد وبحران سازی همواره برای ملایان بیشترین سود را برای ادامه ننگین حکومتشان فراهم ساخته است.حکومت انگلیس تاکنون از ملت ایران بخاطر شرکت مسقیم در کودتای انگلیسی امریکائی 28 مرداد پوزش نخواسته است!! آقای زید آبادی در جای دیگر بدرستی می گوید:
"به عبارت روشنتر، برخی محافل در ایالات متحده بر این باورند كه برخی اقوام ایرانی به دلیل محروم شدن از پارهای از حقوق خود، انگیزه محكمتری برای اعتراض علیه جمهوری اسلامی دارند و از همین رو با تكیه بر حقوق آنان احتمالا در چارچوب نوعی فدرالیسم، در آینده خواهند كوشید از این نارضایتی استفاده كنند".
اگر امریکا با عناوین مختلف در تلاش است تا در میان اقوام ایرانی نفوذ نماید ، تنها بخاطر سرنگونی ج.ا. است نه برای تجزیه ایران است! امریکا خواهان تغیر رژیم در سرتاسر ایران است ونه در یک استان ! واگرنیروهای خود را در یک استان حساس مسقر سازد نه بخاطر جدائی آن استان می باشد بلکه نقطه تجمع خود ونیروهای اپسیوزیون ایرانی برای سرنگونی رژیم ج.ا. در سرتاسر ایران می باشد.امریکا از سالیان پیش اعلام نموده است که آسیای میانه وماوراء قفقاز منطقه استراتژیک آنها می باشد وایران بعنوان نقطه اتصالی ، تاکنون مانع این پیوندبوده است وبا طرح خاورمیانه بزرگ امریکا ، تجزیه یک استان ایران برای امریکائیها هیچ مزیتی ندارد بلکه امریکا تمام ایران ومنطقه را می خواهد در طرح خاورمیانه بزرگ خود بگنجاند!اگر روسیه از عهد پطر کبیر در اندیشه نفوذ وتصرف آبهای گرم در جنوب ایران می باشد وهم اکنون از استراژی بهره وری اسلام در کشورهای عربی در مقابل امریکا سود می جوید اما امریکا هم در مقابل از اسلام در جمهوری های نوپای روسیه به مقابله با مسکو میرود ودر همین راستا امریکا در اندیشه نفوذ به طرف شمال شرقی ایران تا مرزچین و ازشمال غربی ایران تا جمهوری های قفقاز وچچن تا مرز اوکرائین با انفلابهای نارنجی ودمکراسی غربی در حال پیشروی سرمایه داری وسیاست های خود می باشد!! در زیر دکتر ابراهیم یزدی خلاف نظرتات آقای زید آبادی ایده های دیگری را مطرح می سازد که هیچگونه همخوانی با طرح بزرگ خاورمیانه امریکا ندارد.
نوشته از نشریه اینترنتی کار سازمان فدائیان اکثریت Edward N. Luttwak
يکى از مقامات ارشد در مرکز تحقيقات استراتژيک و بين المللى واشينگتن
ولى آذرى هاى ترک زبان تنها به خودى خود ٢۴ درصد به اين ميزان مى افزايند.بيشتر خانواده هاى آذرى در تهران، گمان مى رود که با فارس ها کاملأ وفق داده شده اند، ولى جمعيت بزرگترى از آذرى ها در شمال دور(شمال غربى) اين گونه نيستند و گروههاى جنبش ملى و جدايى خواه تا حد فزاينده اى در ميان آن ها فعال شده اند. از آنجايى که آذربايجان هم مرز، استقلال خود را از اتحاد جماهير شوروى به دست آورد، آذرى ها احساس وطن ملى خود را دارند و آن ايران نيست." بنابر نوشته سایت اینترنتی""پیک نت تقل قول از ابراهیم یزدی" در دوران جنگ سرد غربیها و آمریکاییها به هیچ وجه اجازه نمیدادند که ایران متلاشی شود. سیاست کلانش با تجزیه ایران مخالف بود اما اکنون کسی خودش را متعهد به حفظ یکپارچگی ایران نمیداند. غربیها بدشان نمیآید که ایران بالکانیزه شود در جای دیگر دکتر ابراهیم یزدی مسئله زیر را مطرح می سازد که می توان در باره آن وسواس بود!"علاوه بر این قومیتها همه واکنش گریز از مرکز از خود نشان میدهند" بنا بر ارزیابی نویسنده سطور زیردر بیست سال آینده ترکیه به اروپا خواهد پیوست وجمهوری آذر بایجان در تقسیمات جغرافیائی در اروپا قرار دارد وامکان پیوستن آذر بایجان در آینده دورتر بعید نمی باشد. ایران در آینده مرز شرقی اروپا را تشکیل خواهد داد، که بیشتر آن سرحدات در آذربایجان قرار گرفته است. از هم اکنون آذربایجانی های ناسیونالیست وجدائی طلب که از پایگاه کوچکی در ایران برخوردار هستند با نشان دادن وحدت نژادی وزبانی با پان ترکیسم، خود را به ترکیه نزدیک می سازند تا خود را در اتحادیه اروپا بیابند! سئوال اساسی از آذر بایجانی های ناسیونالیست وپان ترکیست در اینجاست که:
1- آیا آذر بایجانی ها در انقلاب مشروطیت علیرغم ترک بودن شاهان قاجار پیشتاز بوده اند یانه؟ آذربایجانی های غیور از اینکه محمد علی شاه از ترک زبانان بود از انقلاب علیه او صرف نظر نکرد ند واولین قیام را علیه او برپا نمودند . توده های مردم علیه ظالم وستمگر با هر زبانی ودینی که باشد قیام خواهند کرد.در پیکار علیه نابرابری همه انسانهای شریف وحدت خواهند داشت.بنیان گذار ج.ا اسلامی روح الله خمینی از شهر خمین اراک می آید وبسیار الکن وناقص فارسی تلفظ می کرد ، ولی این مانع نمی شد که فارسی زبانان ازمبارزه خود علیه خمینی صرف نظر نمایند!! انقلاب مشروطیت در صد سال پیش قانون اساسی اداره مملکت را به شیوه ایالتی وولایتی تنظیم نموده بود، اما رضاشاه باقلدری قانون اساسی راهیچگاه رعایت نکرد وبهترین زمینهای ایران را بنام خویش به ثبت رساندومحمد رضا پهلوی هم در ادامه همان سیاست گام برداشت وقانون اساسی انقلاب مشروطیت که با قوانین اساسی پیشرفته عصر خود در اروپا مطابقت می کرد و با آن همه پیکار ها وخونریزیها به انجام رسیده بود عملا در کتاب های تاریخی نگاشته شده باقی ماند و اجرای آن مختومه شده بود. وسرنوشت ایران را در آن دوره رهبرانی چون ستارخان وباقرخان تعین کرده اند یانه؟آذر بایجانی ها را خویشاوندی مذهبی وفرهنگی وزبان نوشتاری وادبیات وغیره همواره به بقیه ساکنین ایران پیوند داده است وتمام گذشته تاریخی آنها در سوی ایران است" بقول آقای محمد امینی پژوهگر تاریخی نام ایران را برای اولین بار شاهان سلجوقی ترک زبان بکار برده اند وبنظر بعضی محققان نام اران وایران با نداشتن یک حرف "ی" ازیک منشاء تاریخی برخورداربوده است.در جریان حملات روسها به آذربایجان وایران در سالهای 1800 میلادی به بعد، هیچگاه حکومت ترکان عثمانی به یاری حکومت ترک زبان قاجار نشتافته وبلکه خود به آن سرزمینها چشم داشتی داشته است!
2- در انقلاب اسلامی 57 خورشیدی قیام تبریز باعث آغاز انقلاب ارتجاعی اسلامی گردید وآذربایجانی هم اکنون دوشادوش دیگر هموطنشان در صدد برآمده اند تا آخوندها را سرنگون نمایند. پس می بینم که مردم آذربایجان حاضر نمی شوند دیگر ایرانیان را در این مبارزه تنها بگذارند وخود را ازایران جدا سازند ، چراکه خود در غائله وفاجعه روی کار آمدن ملایان همچون دیگر ایرانیان پاسخگو میدانند واینک درراه سرنگونی رژیم ملایان خود را با دیگر خلق های ایران ملزم و مدیون ومشترک می دانند!
3- حکومت عثمانی در کشتار یک ملیون ارمنی دست داشته است اما مردم آذربایجان در این کشتار هیچگونه دخالتی نداشته اند ونمی توانند گناه ترکان عثمانی را به گردن بگیرند.
4- تمام تاریخ وفرهنگ وموسیقی وفلکلور وآداب وسنن ودیگر مشترکات مردم آذر بایجان با اقوام وخلق های ایران گره خورده است نه با ملت ترکیه سابق وفعلی! در همین رهگذر تنها زبان که شباهت کامل با زبان فعلی ترکیه ندارد نمی تواند پایه پیوندهای بزرگتری گردد! در طول هزار سال حکومت شاهان ترک زبان که همواره ازوزیران خردمند فارس زبان برخوردار بوده اند،اما اگر کژی از جانب شاهان مشاهده می شدابتدا بدست خود ترکان در کنار دیگر خلقهای ایرانی قیام هائی صورت می گرفت تا سامان میهن دو باره برقرار گردد.اگر هزار سال حکومت ترکان رامحققان سیاسی وتاریخی هم اکنون بهانه قرار می دهند تا سیستم اداره مملکت به شیوه فدرالیزم را نپذیرند، به هیچ وجه با روال دمکراسی همخوانی ندارد. ولی در گذارتاریخ هزار ساله حکومت شاهان ترک زبان، همین تاریخ پژوهان گناه کردها را در چه مر حله از تاریخ می بینند ،آنها که هزار سال درراس حکومت نبوده اند.تازه اگر تاریخ گذشته را مبنای انتقام جوئی قرار دهیم ؛ به هیچ وجه دمکرات نخواهیم بود ، بلکه در جستجوی کشمکش دائمی و مسئله ساز تاریخی خواهیم بود.علاوه براین تر کان آذری کنونی نمی توانند پاسخگوی همه اعمال نیا کانشان باشند .همچنانکه خلق فارس نمی تواند پاسخگوی بی لیاقتی های بعضی شاهان فارس زبان باشند. فراموش نگردد همه عقب ماندگی های ایران از ترک بودن ویا فارس بودن استنتاج نمی گردد بلکه از عفب افتادگی دین اسلام حاصل میشود.ایران وهمه کشورهای اسلامی جهان چوب دین اسلام راتاکنون به جان خریده اند. شما یک کشور پیشرفته اسلامی در پهنه جهان سراغ ندارید!اگرروزگاری ترکان برتمام ایران حکومت می راندند، اما امروز تنها خواهان اداره استانهای خود به شیوه فدرالیزم در چهار چوب تمامیت ارضی ایران می باشند. این خواسته را کردها نیز خواستار می باشند.مطمئنا آذری های ایران دشمنی و حکومت ترکیه با ارمنی ها وکردها را به خود راه نخواهند داد .حتی در گیری آذربایجان شمالی با ارمنستان دعوای ترکان آذری ایران نمی باشد. ناگفته نماند که حکومت تر کیه مدت مدیدی است که در صدد همخوانی فرهنگ وموسیقی وزبان آذریها با مختصات خود می باشد ، که این موضوع ابدا در بین آذریها طرفداری ندارد!راه وشیوه آذریها در کسب حقوق دمکراتیک فدرالیزم الزاما صلح جویانه وبر اساس اکثریت آرای مردم ساکنین آن نواحی خواهد بود که ناچارا حکومت دمکراتیک مرکزی در آینده باید بدان گردن بگذارد.همچنانکه آقای داریوش آشوری بدرستی تاریخ پر پیچ وخم ایران را به شکل زیر تشریح می نماید. برگرفته از سایت اینرنتی "اطلاعات نت". "در سومین روز برگزاری گردهمایی یکصدمین سالگرد مشروطیت، داریوش آشوری نویسنده و زبان شناس ایرانی با عنوان تولد ناکام یک ملت سخنرانی کرد داریوش آشوری به این موضوع اشاره کرد که:" چیز پیوسته و مداومی به نام ملت ایران در طول دو هزار و 500 سال تاریخ این کشور وجود ندارد". در این تاریخ گسست ها و دگردیسی های بزرگی بوجود آمده و این گسست ها در رفتار ایرانیان تحولات مهمی پدید آورده است، از جمله این گسست ها آمدن اسلام به ایران بود. در ایران بعد از اسلام هرچند حسرت گذشته تا زمان فردوسی هم وجود دارد، اما دیگر زمانه همان زمانه ساسانیان نیست، نام خود فردوسی عربی است، کتابش را به یک ترک زبان محمود غزنوی تقدیم می کند و وقتی درمی گذرد، روحانی مسلمان طوس آنقدر نفوذ داشته که نگذارد فردوسی در گورستان مسلمانان به خاک سپرده شود" مسئله در این است که ج.ا. برای بقای خود دست به هر گونه حیله ائی می زند که یکی از آنها تفرقه وستیز در میان اقوام یا خلقها را شامل می شود.اخیرا یحیی رحیم صفوی بعنوان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از امریکا خواستار شده است تا ج.ا. را بعنوان قدرت برتر منطقه به رسمیت بشناسد، سئوال اساسی در اینجاست که چگونه این در خواست ازامریکای شیطان بزرگ وتجزیه گر و ضد انقلاب تقاضا می شود تا مشروعیت ملایان در منطقه تثبیت گردد؟ آیا کسب مشروعیت از کفار در اسلام حلال است؟ به امید آزادی میهنمان از چنگال عفریت مرگ و مستقبل جنگ و جهالت وارتجاع اسلامی در ایران!