چهارشنبه 3 خرداد 1385

نامه بوش به سازگارا، الف. ع. خ

جناب محسن سازگارا قبل از سلام و احوالپرسي بايد از شما به خاطر آنكه كشور آزاد و متمدن ايالات متحده را براي زندگي "دوران گذار" انتخاب نموده ايد تشكر نمايم. همچنين بايد از بابت نامه محبت آميز وارشادي رئيس جمهور شما به اينجانب و نامه شما به او كه پاسخ اينجانب را منتفي نمود، سپاسگذاري نمايم.
حال كه همه به همه نامه مي نويسند، بد ندانستم، اينجانب نيز كه اكنون در سايه سار درختان مزرعه شخصي خود نشسته ام نامه اي به شما برادراصلاح طلبم بنويسم، از آنجايي كه شما اصلاح طلبان از قديم و نديم با ما آمريكايي ها در تماس بوده ايد، ترجيح دادم پاسخ رئيس جمهوراحمدي نژاد را به شما بدهم كه بسيار بهتر از او سخن ما را در مي يابيد.
البته بر خلاف كشور عزيز شما ايران كه مسئولان آن آزادند با هركسي در هر جايي بدون مجوز پارلمان بحث و گفتمان داشته باشند، همچنين شهروندان عزيز ايراني كه نمي توانند با مسئولان و يا حتي شهروندان ساير كشورها ارتباطي بر قرار نمايند و از اين بابت قطعا جاسوس تلقي مي شوند، من اما به عنوان رئيس جمهور ايالات متحده هرگز اجازه ندارم بدون هماهنگي مجلسين سنا و كنگره و يا احيانا سازمان اطلاعات مركزي آمريكا "سيا" تماس سياسي يا اقتصادي با يكي از مسئولان و يا حتي شهروندان ساير كشورها داشته باشم. اين در حاليست كه شهروندان محترم ما كه برخي از آنها هموطنان و مسئولان عزيز شما نيزهستند مانند آقاي "حميد مولانا" يا "محمد آقا نهاونديان" و ديگران به راحتي مي توانند با مسئولين نظام شما بدون آنكه با مجلسين شما كوچكترين هماهنگي صورت گرفته باشد، ديدارها و ارتباط هاي آزادانه اي داشته باشند. چون ما داشتن سفارتخانه در ايران را به سفارت در خانه تبديل نموده ايم، و براي سهولت كار براي هموطنان مشتركمان تابعيت دوگانه داده ايم، اين تفاوتها را گفتم تا كار خطير نامه نگاري يك رئيس جمهور آمريكايي با شما را بيش از پيش گوشزد نمايم. ازآنجايي كه من نيز مثل شما فردي مذهبي هستم و به گلوباليزيشن نيزعلاقه زيادي دارم، دلم نيامد علي رغم مخاطراتي كه در انجام چنين عملي براي رئيس جمهور آمريكا وجود دارد توصيه هاي برادرانه اي را خدمت شما تقديم ننمايم. اميدوارم كه مورد قبول درگاه پدر، پسر و روح القدوس قرار گيرد.
شما تا كنون چندين نامه خطاب به حكام جمهوري اسلامي نوشته ايد، چه آن زمان كه در داخل ايران بوديد و چه اكنون كه در كشور خودتان ايالات متحده بسر مي بريد (اين كشورقابل شما را ندارد) خواهش مي كنم احساس غربت نكنيد.
البته مي دانم نگارش چنين نامه هايي ازغربت و يا زندان مي تواند، بسياري از تنگناهاي روحي انسان پر درد را التيام بخشد. اما احساس اينجانب به عنوان فردي با احساس آن است كه محتويات نامه هاي شما آرزو هايي است كه بيشتر ايرانيان به دنبال تحقق آن هستند، مي توانم درك كنم كه شما در آرزوي آن هستيد، تا روزي را شاهد باشيد كه توصيه هاي اشاره شده در نامه هايتان مورد توجه حكام ايران قرار گيرد، تا شايد هر چه زودتر از خساراتي كه به دليل حكمراني حاكمان اين نظام به ايران وارد مي شود و منافعي كه احيانا نصيب ما مي گردد، جلوگيري به عمل آيد. هر چند شما قصد آجر كردن نان ما را داريد،اما به شرف نهضت گلوباليزيشن قسم اين راهها نتيجه نمي دهد. دليلش هم آنكه تاكنون از چنين اقداماتي نتيجه اي نگرفته ايد.
مي دانم كه شما به دليل آنكه در شكل گيري پديده جمهوري اسلامي همكاري مناسبي داشتيد، خود را نسبت به آنچه كه اكنون در ايران جريان دارد مقصر مي دانيد و حساسيت بيشتري نسبت به نحوه عملكردحاكمان از خود نشان مي دهيد و از بابت همه اينها از خسارت ديدگان طلب بخشش مي كنيد. خدا مي داند، من و پدرم نيزاحساس مشابه و مشتركي با شما داريم.
قطعا هر ايراني دغدغه هاي شما را درانتشار چنين نامه هايي درك مي كند، اما متاسفانه بايد بگويم، حكام ايران به عنوان مخاطبين اين نامه واكنش متفاوتي نسبت به آنچه كه شماانتظار داريد از خود نشان خواهند داد. از پيش مي توان حدس زد كه آنان محتويات نامه شما را تكرار ادعاهاي دروغين دشمنان "اسلام" يعني ما آمريكايي ها مي دانند. اما با وجود چنين حدس نزديك به يقيني جاي اين سوال براي اين حقيرباقيست كه چگونه شما كماكان مشغول نامه نوشتن يا به قول زبان شيرين فارسي "سنگ بر سندان كوفتن" هستيد؟
تاثير نامه شما به آقايان خامنه اي و احمدي نژاد با تاثير نامه اي كه احمدي نژاد براي من ارسال نموده يكي است. همانگونه كه اينجانب به نامه احمدي نژاد وقعي نگذاشتم آقايان خامنه اي و احمدي نژاد نيز ارزشي براي نوشته شما قائل نخواهند شد.
دليل بي نتيجه بودن نامه رئيس جمهور شما به اينجانب، نا آشنايي او نسبت به نظام حاكم بر ايالات متحده آمريكا و همچنين نظام حاكم بر روابط بين الملل است، چرا كه او تصور مي كند كه ما نيز مانند رهبران ايران مي توانيم يك شبه جام زهر بنوشيم و فردا سخني ديگر را ساز كنيم، و به همين دليل فكر مي كند كه اگر با يك نامه فلسفي، عرفاني، اخلاقي(كه حتي محتوياتش را خود عمل نمي كند) بتواند شخص اينجانب را تحت تاثير فرار دهد، به تبع آن مي تواند، نظام سيستماتيك حاكم برايالت متحده ونظام بين الملل را نيز تحت تاثير قرار دهد، غافل از آنكه در نظام هاي دموكراتيك، فردي مانند من رئيس جمهور، هر چقدر هم كه قدرتمند و مهم باشيم، تنها مجري تصميمات سيستم حاكم هستيم و سيستم نيز متناسب با نظام حاكم بر روابط بين الملل عمل مي كند.
دليل بي نتيجه بودن نامه هاي مكرر شما نيز علي رغم عضويت سابقتان در نظام مقدس جمهوري اسلامي از عدم شناختتان از ساختار نظام حاكم برايران ناشي مي شود. شما نيز فكر مي كنيد كه رهبرانتان آنگاه كه مجبور به نوشيدن جام زهر مي شوند خود به اراده خود، چنين مي كنند، غافل از آنكه زهر را مدل نظام حاكم بر ايران كه پيوندي ارگانيك و " باز" با نظام حاكم بر روابط بين الملل دارد با زور به رهبران شما مي خوراند، البته نظام حاكم بر ايران همچون نظام حاكم بر كشور ما دموكراتيك نيست كه فرد "مسئول" در آن، تنها مجري قانون و پاسخگوي نمايندگان مردم باشد، بلكه نظام حاكم بر كشور شما نظامي بوروكراتيك است كه براي تامين منافع مراكز مشخصي طراحي و ساخته شده است. در سيستم هاي بوروكراتيك نيز فرد "مسئول" هر چقدر قدرتمند باشد، تنها مجري آن سياست هايي است كه منافع همان مراكز مشخص را تامين مي كند. پس شما براي نوشتن نامه اي نتيجه بخش بايد پيدا كنيد پرتغال فروش را!
البته داخل پرانتز به شما بگويم، كشور ما نيز كه داعيه دموكراتيك دارد، دموكراتيكي است كه با ته چين بوروكراسي سرو مي شود اصولا نظام سرمايه داري اگر طعم بوروكراسي نداشته باشد بسيار بي مزه است! مثلا مستحضر هستيد كه وقتي اراده بر اين بود كه اين حقير رئيس جمهور شوم، ديديد كه چگونه "الگور" نامزد برادران دموكرات ما به گور سپرده شد.
هرچند كه اكنون بر خلاف منافع ملي آمريكا با شما قلم مي زنم و موارد طبقه بندي شده را به استحضارشما مي رسانم اما حاضرم به نفع گلوباليزيشن هم كه شده با شما حتي در كاخ سفيد قدم نيز يزنم!
آن زمان كه ما و دوستانمان به فروپاشي شوروي و بلوك شرق مي انديشيديم، دركشورهايي كه منابع سرشاري داشتند نظام پادشاهي، كودتايي يا قبيله اي بيشتراز نظام هاي دموكراتيك و سوسياليستي منافع ما را تامين مي نمود اما برخي كشورها مثل كشور عزيز شما ايران كه ملتش جنب و جوشي از خود نشان مي داد و به دنبال دموكراسي بود، تنها سيستم حكومت بوروكراتيك مي توانست منافع ما و دوستانمان را در كشور عزيزمان ايران تامين نمايد. چرا كه سيستم هاي بوروكراتيك علي رغم ظاهر غلط اندازي كه دارند همواره براي صاحبان سرمايه كه ما و دوستانمان از اهم آنان باشيم " باز" و براي شهروندان خود " بسته" عمل خواهد كرد. يعني سيستم هاي بوروكراتيك براي ما " باز" ولي براي شما"بسته" خواهد بود. اين موضوع همواره دست ما را براي اقدامات فراوان باز باز باز مي گذارد. در نظام هاي شاهي، كودتايي يا قبيله اي گزينه هاي زيادي براي انتخاب نداشته و نداريم، در مواقع خطر تنها ناگزير به تن دادن به تغييرآنان هستيم.
بسياري از روشنفكران خاورميانه اي و همو طنان انسان دوست آمريكايي ما، ديكته نوشته شده سيا و پنتاگون را در عراق پرغلط مي دانند، البته آنان به تناسب اهداف اعلام شده مان درست ارزيابي مي كنند، اما كدام عقل سليمي در جنگ با دشمن اهدافش را به صورتي علني اعلام خواهد نمود كه ما دومي باشيم. البته گناه اين اشتباه محاسبه دوستان به گردن ما نيست بلكه غفلتي است كه آنان نسبت به يك امر بديهي مي ورزند.
هنوز بسياري تصور مي كنند همه "سازندگي"ها در دوران صلح انجام مي گيرد اما غافل از آن هستند، آنچه كه ما به دنبال آن هستيم تنها در جنگ ساخته مي شود. پايه هاي نظام بوروكراتيك ديوانسالار تنها در جنگ ساخته و با خشم و خون آبياري و رشد پيدا مي كند، بايد در مدت كوتاهي در عراق با آتش و خون آنچنان تاريخي بسازيم كه تاريخ 7000 ساله آن كشورهر چه بيشتر و بيشترتا مرحله نابودي فراموش گردد. اين استراتژي ما در خاورميانه است، درافغانستان به لطف خدا و با همت روسها، مجاهدين و طالبان، چنين اتفاق مباركي افتاد، و زمينه را براي استقرار حاكميت برادرمان كرزاي بوجود آورد. متاسفانه درايران كشتارهاي اوليه انقلاب و جنگ نتوانست تاريخ پردوامي را براي استمرار نظام بوروكراتيك كنوني تامين كند، ديديم كه مردم ايران علي رغم تلاش برادران ايراني ما براي عربستانيزه و طالبانيزه كردن آن كماكان به دنبال هويت و گذشته پر افتخار خود هستند به دنبال آزادي و دموكراسي هستند ما نبايد درنگ كنيم، دموكراسي مال ماست و فقط ما بايد آن را به ايرانيان عرضه كنيم، بايد پيش دستي كنيم و نگذاريم ايراني ها فراورده ما و دوستان اروپايي ما را در كشور خود بدون پرداخت هزينه كپي رايت مونتاژ كنند. هزينه هاي هر چيزي را بايد پرداخت، البته اين موضوع به گلوباليزيشن كمك زيادي خواهد نمود.
دوستانه بگويم، در دنياي امروز براي تاثير گذاري، نقد و يا نفي عملكرد حاكمان، نوشتن نامه چنان تاثيري در روندهاي اجتمايي نخواهد داشت، بلكه تنها صدور بيانيه هايي آنهم از طرف گروهاي مشخص و داراي برنامه كه در آن مشكلات و نواقص مشخص ِسيستم مورد توجه قرار گيرد، مي تواند تاثير مشخصي در تصييح روند اوضاع داشته باشد. نامه انفرادي براي افراد مسئول در حاكميت هيچگونه تاثيري در روندهاي اجتمايي و عملكرد حاكمان نخواهد داشت. توصيه برادرانه من به شما آن است كه به حركت هاي جمعي و اقدامات گروهي روي بياوريد. هرچند چنين توصيه اي بدور از مصالح و منافع آمريكايي است. اما من به عنوان فردي بيگانه از تكرار مكررات شما ايرانيان خسته شده ام!
متاسفانه شما مانند ديگر دوستانتان در جبهه اصلاحات هنوز به كاركردهاي "اسلام سياسي" باور داريد همان اسلامي كه اراده معطوف به قدرت دارد. حاكميت خونبار كليسا در قرون وسطي ما مسيحيان را براي هميشه ازتوجه به " قدرت سياسي ديني" بدور كرده است.
"اسلام" يا هر دين ديگر في نفسه از جنس منافع مادي نيست كه ترازوي مشخصي براي تشخيص آن وجود داشته باشد، به همين خاطرهر صاحب منفعتي مي تواند به نسبت منافع خود پرچم آن را علم كند، حتي ما آمريكايي ها مي توانيم به نسبت منافع خود اسلام مخصوص به خود را در وطن عزيز شما ايران داشته باشيم اما از ميان همه "اسلام"ها كه در ايران موجود مي باشد،اسلامي كه در تضاد با منافع ملي شما ايرانيان باشد به سرعت قابل تشخيص است. در تعجبم كه چرا در تشخيص آن درمانده به نظر مي رسيد!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اگر ناراحت نشويد بايد بگويم ما نيز در كشور شما "اسلام" مخصوص به خود را داشته و داريم. حتما اصطلاح "اسلام آمريكايي" را شنيده ايد، فكر نكنيد چنين اسلامي فقط مربوط به گذشته است، اين اسلام با كمي تغيير در مصاديق و روش هايش اكنون نيز به قدرت خود باقيست. اگر بيشتر دقت كنيد اسلام ديگر دوستانمان را نيز در كشور خودتان و خاورميانه خواهيد يافت. اسلام انگليسي، اسلام اسرائيلي! چنين اسلام هايي قبل از اينكه منافع شما ايرانيان را تامين كنند منافع صاحبانش را تامين مي كنند، حفظ، ارتقاء و تامين منافع، تنها از راه دوستي بدست نمي آيد بلكه در برخي مواقع در دشمني منافع بيشتري بدست مي آيد، دنيا عوض شده است، يعني دنيا عوضي شده است آقاي سازگارا!
"اسلام" مانند هر پديده اي ديگر، وقتي در دسترس و استفاده انسان قرار مي گيرد مانند خود انسان و به تبع منافعش دچار تنوع مي شود. شايد تنها "اسلام معنوي" دچار تنوع نشود، مثل واتيكان خودمان، اما"اسلام سياسي" به دليل آنكه منافع مادي آدم ها را پي جويي مي كند، همواره به دنبال كسب "قدرت" است و به همين خاطر و به دليل تضادي كه درمنافع آدميان وجود دارد همواره دچار تنوع است. متاسفانه بسياري از فعالان عرصه هاي سياسي در ايران مانند جنابعالي، "اسلام سياسي" را براي سياست ورزي مقوله اي واحد مي شمارند و در تلاشند "اسلام سياسي" واحدي را براي مسلمانان در جهان معاصر فراهم آورند، البته اين به نفع ماست، اما بر خلاف منافع ايالات متحده بايد بگويم، آنان كه چنين مي انديشند غافل از آن هستند كه چنين امري هرگز اتفاق نخواهد افتاد، "اسلام سياسي" هرگز براي كسب منافع ملي براي يك كشور به كار نخواهد آمد، بلكه چنين اسلامي همواره به تناسب منافع صاحب خود عمل خواهد نمود، به همين خاطر به شما ايرانيان برادرانه توصيه مي كنم براي دور نگه داشتن "منافع ملي" از آسيب هاي احتمالي، "جدايي دين از قدرت " و براي دور نگه داشتن دين از آسيب هاي احتمالي"سياست اخلاقي" كه اراده اي معطوف به قدرت ندارد را به جاي "اسلام سياسي" كه به دنبال كسب قدرت است، برگزينيد. همانگونه كه ما در غرب انجام داده ايم و واتيكان را از حوزه قدرت سياسي بدور نگه داشته ايم، هرچند كه جناب پاپ هر از گاهي توصيه هاي پدرانه اي براي ما دارند. البته قبول دارم كه خرافات در دين پاپ اعظم ما در مقابل معجزات دين پيامبر اعظم شما كه يكي از برجسته ترين آن قران كريم باشد، به هيچ وجه قابل مقايسه نيست، اگر مي پرسيد چرا مسلمان نشده ايد دليلش فقط شيوه حكمراني در سرزمين هاي شماست. مي ترسم خداي ناكرده وارد قرائت خاصي ازاسلام شوم، آنوقت كار ما با كرام الكاتبين باشد. البته مي دانم در ميان گذاشتن چنين سخناني با شما، درست بر ضد منافع ملي آمريكاست، اما نمي داني در اين طبيعت سبزي كه اكنون در آن قرار دارم چقدر داشتن فكر انساني محيط را زيباتر و لذيذتر مي كند، حتما در آينده بيشتر با شما سخن خواهم گفت!
مزرعه شخصي پدر و پسر
جورج بوش پسر
برگردان: الف-ع-خ

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نامه بوش به سازگارا، الف. ع. خ' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016