پنجشنبه 18 خرداد 1385

آقای تاج‌زاده در چنبره الفاظ مطنطن، ف. م. سخن

فرصتی دست داد تا ضميمه‌ی تئوريک ۶۴ صفحه‌ای "شرق" را ورقی بزنم و به کمک ذره‌بين برخی از مطالب آن‌را مطالعه کنم (ظاهرا اين ضمايم هم مثل خود روزنامه برای افراد زير چهل سال منتشر می‌شود و آقای قوچانی در اين‌جا هم اهميتی به مشکل بينايی افراد ميان‌سال و سال‌خورده نمی‌دهد). از جمله مطالب خواندنی اين ضميمه، گفت‌وگو با مصطفی تاج‌زاده است که زير عنوان "از شعار، انتظار معجزه داشتيم" منتشر شده و حاوی نکات قابل توجهی‌ست. تدقيق در اين گفت‌وگو و بررسی فحوای کلام تاج‌زاده قطعا خالی از فايده نخواهد بود.

پيش از ورود به بحث لازم است به اين نکته اشاره کنم که در ميان اصلاح‌طلبان حکومتی، اين‌جانب به صراحت و روشنی کلام تاج‌زاده ارج بسيار می‌نهم و بر اين باورم که صاحب چنين کلام صريحی از نقد صريح هم استقبال خواهد کرد و چون تنها راه باقی‌ مانده برای برون‌رفت ِ بدون خشونت و خون‌ريزی از اين دوره‌ی سرکوب و اختناق را راه اصلاح‌طلبی فعال، و برخورد نظری و انتقادی اصلاح‌طلبان غيرحکومتی با اصلاح‌طلبان حکومتی می‌بينم، لذا بحث در مفاد اين گفت‌وگو و نظرپردازی‌های مشابه را ضرور می‌دانم.

گفت‌وگو، با سوال پيرامون شعار اصلی جبهه مشارکت، يعنی "تشکيل جبهه دموکراسی و حقوق بشر" و عدم اقبال مردم به آن آغاز می‌شود اما تاج‌زاده چنين شروعی را بيش‌تر می‌پسندد:
"من البته ترجيح می‌دادم شما ابتدا می‌پرسيديد که چرا ما دموکراسی را تنها راه نجات مردم می‌دانيم، مستقل از اين‌که چه حد به اين شعار اقبال شود يا نشود..."

واژه مطنطن و با شکوه دموکراسی که از ديدگاه تاج‌زاده و ياران‌ش "تنها راه نجات مردم" است، به‌راستی حاوی چه معنا و مفهومی‌ست؟ تاج‌زاده البته در اين گفت‌وگوی کوتاه اشاره‌ای به آن‌چه که از دموکراسی در ذهن دارد نمی‌کند همان‌گونه که پيش‌تر از او سعيد حجاريان در سال‌نامه‌ی شرق با رو در رو قرار دادن دموکراسی و آنارشيسم و به‌کارگيری ضد تعريف در مقابل تعريف تصوير روشنی از دموکراسی به دست خواننده نمی‌دهد (سال‌نامه شرق، ويژه‌نامه ۱۳۸۴، صفحه‌ی ۴۰، دموکراسی آری؛ آنارشيسم نه).

اساس سياست امروز، و جلب اعتماد مردم، شفافيت مفاهيم و صراحت نظرهاست نه بيان کلياتی که هر کس به نحوی آن‌را تفسير می‌کند. اهل سياست ما بايد بتوانند تعريف دقيقی از مفاهيمی که به‌کار می‌برند ارائه دهند. بر زبان راندن کلمات پرطنين و روشنفکرپسند مانند دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، عدالت، جمهوری، روشن‌گری، مدرنيت هيچ تصوير مشخصی در ذهن شنونده ايجاد نمی‌کند مگر آن‌که گوينده تعريف مشخصی از آن قبلا ارائه کرده باشد. غرض از ارائهی تعريف، بحث انتزاعی و تئوريک نيست بلکه تعيين چارچوبهای مشخص در عرصهی سياست کشور ماست. مثلا آقای تاجزاده و ياران ايشان بايد بتوانند با صراحت به اين پرسش پاسخ دهند که اگر گروهی از سازمان مجاهدين خلق، يا سلطنتطلبان، يا حزب کمونيست کارگری، بخواهند بدون عمل قهرآميز يا مسلحانه و يا هر آن‌چه که منتهی و منجر به خشونت عملی ِ فردی يا اجتماعی می‌شود، تحت نام سازمان خود در داخل کشور فعاليت کنند و با نشر روزنامه و کتاب و برگزاری سخنرانی و اجتماعات به عرضه افکار و ايده‌های خود بپردازند و با جمع‌آوری آرای مردم از طريق انتخابات، به قوه‌های اجرايی يا قضايی و مقنن راه يابند، اصلاح‌طلبان حکومتی چه واکنشی نشان خواهند داد؟

حالت اغراق‌آميز اين سوال يا محال بودن ِ –کنونی- ِ فرض‌های آن مانع و رادع پاسخ‌گويی نخواهد بود. ما به چنين پرسش و پاسخ‌هايی برای تعيين تکليف با مردم نياز داريم. اگر پاسخ به چنين سوالی منفی باشد، مفهومی که از دموکراسی در ذهن داريم، مفهومی‌ست که با تعريف اصلی آن سازگار نيست و بايد به دنبال شعارهای ديگری باشيم. مثلا صادقانه‌تر خواهد بود اگر اصلاح‌طلبان حکومتی و مجاهدين انقلاب اسلامی، به جای دموکراسی از "آزادی برای ما" يا "آزادی برای اصلاح‌طلبان شيعه" سخن بگويند. در غير اين صورت بايد حاضر باشند سرشان را بدهند تا مثلا سلطنت‌طلبان بتوانند حرف‌شان را بزنند و نظرشان را اشاعه دهند؛ بايد حاضر باشند به تمام عوارض و عواقب اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و بالاخص مذهبی دموکراسی واقعی تن در دهند و با آن رو به رو شوند. بايد بتوانند کثرت‌گرايی را در تمام ابعادش قبول کنند و به مبارزه با مردمی برخيزند که فقط خواهان حاکميت شيعه، آن هم شيعه‌ی خودی‌اند. ابعاد اين بحث بسيار گسترده است که به همين مختصر بسنده می‌کنم.

آقای تاج‌زاده در بخشی ديگر از سخنان خود می‌گويند: "ما در حال انجام يک کار پايدارتر در جبهه مشارکت هستيم و آن نقد هشت ساله اصلاحات است. اين کار مهم است چرا که تنها در پی انجام چنين کاری می‌توان استراتژی آينده اصلاح‌طلبان را تدوين کرد..."

به گمان اين‌جانب، اصلاح‌طلبان حکومتی نه تنها بايد به نقد هشت ساله‌ی اصلاحات بپردازند بلکه سير تحول و تطور انديشه‌ی اصلاح طلبانه‌شان را در طول ۲۷ سال گذشته به رشته‌ی تحرير در آورند که قطعا کتابی پرهيجان و خواندنی خواهد شد. "تنها" در پی انجام چنين کاری‌ست که می‌توان هم استراتژی آينده‌ی اصلاح‌طلبان را تدوين کرد، و هم به جذب نيروهای مردد و ديرباور اجتماعی دست زد.

"شعارهای ما هم‌چون «ايران برای ايرانيان» و «معنويت، عدالت و آزادی» صحيح بودند و می‌توانستند جاذبه داشته باشند اما اين شعارها را عملياتی نکرديم و توضيح نداديم که اين شعارها در عرصه‌های مختلف چه نتايجی خواهند داشت..." اين جملات آقای تاج‌زاده دقيقا توهم ايشان را نسبت به خودشان و مردم نشان می‌دهد. اساس اين شعارها گزافه‌گويی و فريب مردم است. «ايران برای ايرانيان» شعاری‌ست زيبا و توخالی که تا تفکر مذهبی در حکومت نقش داشته باشد، امکان عملی کردن آن وجود نخواهد داشت. ايرانيان مسيحی يا ايرانيان بهايی يا ايرانيان کافر هرگز سهم‌شان از ايران به اندازه‌ی ايرانيان شيعه نخواهد بود. ايرانيان زن هرگز سهم‌شان از ايران به اندازه‌ی ايرانيان مرد نخواهد بود. می‌توان در اين خصوص ده‌ها نمونه ماده‌ی قانونی ارائه کرد که اصلاح‌طلبان حکومتی محال است بتوانند بر ضد آن‌ها -يا حتی در باره‌ی عدم اجرای آن‌ها- کلامی سخن بگويند. پس با حاکم شدن اصلاح‌طلبان حکومتی، ايران شايد فقط به ايرانيان شيعه در طيفی وسيع‌تر از طيف مطلوب تماميت‌خواهان تعلق گيرد و بقيه هم وضع‌شان احتمالا اندکی بهبود يابد.

اما «معنويت، عدالت و آزادی» شعاری‌ست کودکانه که شايد رای اولی‌ها را بفريبد. در زمانه‌ای که اهل خرد به دنبال دقت و تعاريف موشکافانه هستند، در زمانه‌ای که اهل تفکر در حال مته گذاشتن بر خشخاش مفاهيم سياسی و اجتماعی هستند، شعار کلی و مبهم "معنويت" چه معنايی دارد؟ به راستی تعريف آقای تاج‌زاده و ياران اصلاح‌طلب ايشان از "معنويت" چيست؟ ايشان مطمئن باشند که عدم اقبال مردم به اين شعارها نه به خاطر فقدان ِ رسانه و ماهواره که به خاطر توخالی بودن آن‌ها بود. اسکناسی بود تميز و نو اما تقلبی، و مردم ِ سرد و گرم چشيده و زخم‌خورده از کلاه‌برداران و شيادان حرفه‌ای چنين اسکناسی را نپذيرفتند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

"ما سکوت نخواهيم کرد. ولی شايد نگذارند حرف بزنيم و سکوت را بر ما تحميل کنند. ما قهر نمی‌کنيم و نمی‌گوييم که چون به ما روزنامه ندادند، سکوت يا قهر می‌کنيم". وقتی که از تاج‌زاده سوال می‌شود که "خب، چه‌کار می‌کنيد؟" ايشان پاسخ می‌دهد "بيانيه می‌دهيم" و بعد از اظهار تعجب خبرنگار، اين موارد را هم به بيانيه دادن اضافه می‌کند: "ميتينگ می‌گذاريم. ماهواره راه می‌اندازيم، سايت‌هايمان را فعال می‌کنيم..." اين کل عمل‌کرد بيرونی جبهه‌ی اصلاح‌طلبان حکومتی خواهد بود چرا که آقای تاج‌زاده چنين اعتقادی دارد: "حرف من اين است که من نه به خانه‌نشينی مردم اعتقاد دارم و نه به خيابان کشيدن آنها..." اصولا مردم در نگاه کلان اصلاح‌طلبان حکومتی نقشی جز رای دادن و انتخاب کردن و بعد بازگشتن به خانه و کاشانه ندارند. مردم قرار نيست عامل تغيير باشند بل‌که ابزار تغييرند. در جايی که اجازه‌ی توليد و پخش برنامه‌های ماهواره‌ای –حتی به رجلی مانند آقای کروبی- داده نمی‌شود، در جايی که تمام سايت‌های سياسی غيرخودی فيلتر می‌شود، در جايی که هر ميتينگ و اجتماعی –حتی در حد سخن‌رانی آقای هاشمی رفسنجانی- با هياهو و آشوب و زدوخورد توام می‌گردد، عمل‌کرد بيرونی جبهه‌ی اصلاح‌طلبان احتمالا به همان بيانيه دادن خلاصه خواهد شد. اين عمل‌کرد درون حکومتی‌ست که هميشه برای اصلاح‌طلبان اصل بوده چنان که آقای تاج‌زاده می‌گويند: "اصلاح‌طلبان بايد از امکانات خود در حاکميت استفاده بيش‌تری برای پيش‌برد اصلاحات می‌کردند..." ظاهرا هنوز هم برای تز چانه‌زنی در بالا، جايگزين بهتری پيدا نشده است.

مجال بحث مستوفا در باره تمام مسائل مطرح شده در اين گفت‌وگو نيست ولی نتيجه‌ای که از مجموع سخنان آقای تاج‌زاده به دست می‌آيد درست بر خلاف نظر ايشان است که می‌گويند: "بايد به گونه‌ای عمل کنيم که مردم بفهمند که دموکراسی، اسم مستعاری برای رای آوردن نيست." آرزومنديم اصلاح‌طلبان حکومتی از هر آن‌چه که رنگ تزوير و ريا دارد دوری گزينند و با مردم صادقانه برخورد کنند. شايد در آن صورت بتوانند گام‌های نخستين را به سمت دموکراسی واقعی بردارند.

[وبلاگ ف. م. سخن]

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقای تاج‌زاده در چنبره الفاظ مطنطن، ف. م. سخن' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016