اكبر گنجى: همه مىپرسند كه مبارزه را چگونه ادامه دهيم
ديروز اعتصاب غذاى ۳ روزهاى كه اكبر گنجى مبتكر آن بود به پايان رسيد. اكبر گنجى نويسنده و روزنامهنگار ناراضى، مردم را فراخوانده بود تا براى آزادى ۳ زندانيان سياسى، منصور اسانلو، رامين جهانبگلو و علىاكبر موسوى خويينى به عنوان نمادهاى جنبش كارگرى، روشنفكرى و دانشجويى، از ۲۳ تا ۲۵ تيرماه دست به اعتصاب غذا بزنند. اين حركت از همان آغاز خود براى عدهاى حاوى ابهاماتى بود و با پرسشها و انتقادهايى نيز از سوى جريانهاى مختلف مواجه شد.
پس از طرح ايده اعتصاب غذاى نمادين توسط اكبر گنجى، تعداد زيادى از جريانات سياسى، مدنى، حقوق بشرى و دانشجويى و نيز شخصيتهاى مستقل دانشگاهى و روشنفكرى از آن حمايت كردند. در عين حال، بسيارى هم در اين حركت ابهاماتى مىديدند يا پرسشهايى داشتند كه اكبر گنجى سعى كرد به آنها در پيام خود خطاب به «شركتكنندگان در حركت اعتراضى جهانى» پاسخ دهد.
نخستين پرسش يا انتقاد از گنجى اين بود كه چرا به تنهايى و فردى حركت كرده است. عيسى سحرخيز روزنامهنگار و از چهرههاى سرشناس اصلاحطلب، در سخنرانى ديروز خود در محل «ادوار دفتر تحكيم وحدت» با وصف ستايش از ابتكار گنجى به عنوان «اولين گام در جهت اتحاد گسترده همه ايرانيان» به نوعى حرف دل بسيارى از همفكران خود را در اين جملات زده است: «تنها بايد اميد داشت كه اين نوع اقدامها از حالت ابتكار شخصى و فردى بيرون آمده و پيامد مشورت و رايزنىهاى همهجانبه، و برآمده از يك تصميم مبتنى بر عقل جمعى باشد كه مسلما كارسازتر و موثرتر خواهد بود و دستاوردهايش بيشتر». اما اكبر گنجى در پيام خود روشن مىكند كه ابتدا مىخواسته خود به محض ورود به نيويورك براى جلب افكار عمومى دست به اعتصاب غذاى سمبوليك بزند، ولى به هنگام طرح آن با ديگران، با استقبال جمع وسيعى مواجه شده كه خواهان همراهى و شركت در اين اعتصاب غذا بودهاند.
نتيجه ابتكار اكبر گنجى اين مىشود كه طيف گستردهاى در داخل و خارج از ايران براى نخستين بار پس از نزديك به سه دهه در كنار يكديگر قرار مىگيرند. مسعود بهنود روزنامهنگار سرشناس با تاكيد بر اين اقدام مشترك، حتا از بوجود آمدن يك نهاد مدنى سراسرى سخن مىگويد: ”فکری که در یک لحظه در ذهن اکبر گنجی جوشید و بعد هم خودجوش مردم بدون تابلو و حتا اکثر آنها، اینطوری که احساس میشود، بدون اینکه تعلق خاص سیاسی داشته باشند در آن حضور پیدا کردهاند، به نظر می رسد مخرج مشترکشان هم آزادی و دمکراسی برای ایران است و اکبر گنجی را بعنوان مظهر این جنبش میشناسند. در حقیقت حرکت آقای گنجی تازه، الان، موجب ایجاد یک نهاد مدنی شده. در حقیقت دارد یک NGO ایجاد میشود“.
دكتر فاطمه حقيقتجو نماينده مجلس ششم و از اعضاى هيات هماهنگكننده اعتصاب غذاى نيويورك نيز دستاورد بزرگ حركت نمادين ۳ روزه را در اقدام مشترك نيروهاى داخل و خارج از كشور مىداند: ”گروههاى مختلف، افراد مختلف با ديدگاههاى مختلف گرد هم آمدند و اين برنامه زمينه همفكرى و همكارى طيف گستردهاى از نيروهاى سياسى را فراهم كرده و همچنين برنامهاىست كه همزمان هم در داخل و هم در خارج از ايران بهطور مشترك در حال انجام است“.
اكبر گنجى بارها مورد پرسش ديگرى نيز قرار گرفت و آن اينكه، حال از پس اين اعتصاب غذاى نمادين، ديگر چه مىتوان كرد و چگونه مىتوان يا بايد ادامه داد؟ گنجى در پيام خود با تاكيد بر پيوندى كه ميان داخل و خارج از كشور برقرار شده مىنويسد: «به نظر من حفظ اين پيوند و تحكيم آن وظيفهى مقدم ماست. شبكههاى ارتباطىمان را بايد گسترش دهيم و مدام جمعهاى بيشتر و نفرات بيشترى را به درون آن فراخوانيم».
هادى كحالزاده عضو شوراى مركزى «ادوار دفتر تحكيم وحدت» بر همين موضوع تاكيد دارد كه پس از اعتصاب غذاى سراسرى، اكنون ديگر امكان ائتلافهاى سياسى بر سر خواستهاى حداقل بوجود آمده و مىتوان «تابو»ى همكارى فعالان سياسى داخل و خارج را شكست: ”مىشود در آينده نزديك بر سر اهداف كوچك و اهداف مشخصى پيوندهاى حداقلى بين گروهها بوجود بيايد و اختلافها در سايه اشتراكهاى گسترده كمرنگتر بشود. اميدواريم كه برگزارى اين نوع برنامهها بتواند سقف جديدى را براى فعاليتها در كشور ايجاد كند و بتواند تابوى برنامههاى همزمان در داخل و خارج را اگر هم نمىشكند كمرنگ كند و نشان بدهيم كه در عمل هم اين امكان هست كه براى تامين آزادى هزينه پرداخت بشود تحقق آن صرفا در شعار امكانپذير نخواهد بود“.
عبداله مومنى سخنگوى «ادوار دفتر تحكيم وحدت» به موضوعى ديگر نيز مىپردازد و با اشاره به انفعال نيروهاى اصلاحطلب در حركتهاى مسالمتآميز اخير، اين امر را امكانپذير مىداند كه آنها دستكم بر سر حقوق شهروندى، از حركتهاى اعتراضى مسالمتآميز حمايت كنند و در آنها سهيم شوند: ”بهنظر میرسد اگر اصلاحطلبان نمىتوانستند پیرامون سوژهها و استراتژیها سیاسی به اشتراک نظر برسند، در مورد دفاع از حقوق شهروندی و دفاع از حقوق انسانی و اجتماعی افراد، این اجماع و این جمعبندی قابل دستیافتن هست. و از این نظر ما معتقدیم که اصلاح طلبان بایستی در دفاع از حقوق طیف ها و لایههای مختلف اجتماعی و سیاسی حساسیت خودشان را به نمایش بگذارند. و از آن منظر فکر میکنیم هرگونه اقدامی که در راستای دفاع از حقوق شهروندی و دفاع از کسانی که توسط حاکمیت مورد تعقیب قرار گرفتهاند بخواهد صورت بگیرد، قابل دفاع است و بایستی مورد حمایت قرار بگیرد“.
اكبر گنجى از همان نخستين روز طرح ايده اعتصاب غذاى ۳ روزه، مورد اين پرسش و انتقاد نيز قرار گرفت كه چرا تنها نام ۳ تن از زندانيان سياسى را عنوان كرده است. گنجى در پيام خود تلاش كرده تا اين ابهام را روشن كند. او مىنويسد: «اين كه ما در حركت سياسى سهروزه به طور مشخص از سه نفر نام بردهايم و آزادى آنان را طلب كردهايم، صرفا به خاطر اين بوده كه به خواست عمومى خود صورت مشخصى بدهيم و به اين خاطر سه نفر برجسته شدند كه در بيدادگاههاى حكومت هنوز حكمى براى آنان صادر نكردهاند و در بلاتكليفى مطلق به سر مىبرند. آنان اكنون در سلول انفرادىاند و زير فشار و شكنجهاند. من اكنون كه اين پيام را براى شما مىنويسم به تكتك زندانيان سياسى مىانديشم، به همبندم ناصر زرافشان، به نماد مصاف داد و بيداد در ايران عباس اميرانتظام، به طبرزدى، به تك تك دانشجويان در بند در تهران و شهرستانها، به زنان آزاديخواه و حقطلبى كه در مواردى بسيار بهانهى ستم بر آنان ظاهرا غيرسياسى اما در واقع عميقا سياسى است، به دستگيرشدگان اخير در آذربايجان، به زندانيان كُرد، به طلبهها و روحانيونى كه منتقد حاكميتاند و در زندانهاى ويژه به طور ويژهاى بر آنان ستم مىكنند».
اكبر گنجى پيام خود را چنين به پايان مىبرد: «ايران يك مجمع الجزاير زندانگونه است؛ انسانها، كتابها، روزنامهها، نواهاى شادى و هر صدا و نماد آگاهىبخش در بند اند. ما خواهان آزادى همگانى هستيم: آزادى انسان، آزادى قلم، آزادى شادى، آزادى زندگى، آزادى براى رشد و آگاهى، آزادى براى همبستگى و مسؤوليت».
شايد هنوز پرسشهاى بسيار ديگرى نيز مطرح باشد، اما تقريبا تمامى تحليلگران در اين مورد توافقنظر دارند كه اعتصاب غذاى سراسرى ۳ روز گذشته، از اين جهت كه توانست طيف وسيعى از جريانها، نهادها و شخصيتها را با عقايد سياسى مختلف، آنهم همزمان در داخل و خارج از كشور گرد هم آورد، در تاريخ معاصر ايران بىسابقه بود.
بهنام باوندپور