خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسی
عباس عبدی اظهار داشت: «دين رحمانی بايد در بستر دموکراسی باشد؛ چراکه دين امری محتوايی و روشهای آن متفاوت است.»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) اين فعال سياسی در چهارمين روز از همايش «دموکراسی در بستر دين رحمانی» با موضوع «حکومت دينی و دين رحمانی» که از سوی انجمن اسلامی دانشجويان دانشکدههای علوم پايه، تربيت بدنی و دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار داشت: «واقعيتها بايد در جامعهی ايران با نگاهی درست ديده شود تا رابطهی گرايشهای دينی و حکومت صراحتا مشخص شود. هر دفاعی که در بستر حکومت وجود داشته باشد به رابطهی حکومت و دين باز خواهد گشت. منظور از حکومت دينی طبق تعريفی که از آن میشود متفاوت است و به واقع میتوان آن را توصيفی نسبی دانست.»
وی افزود: « حکومت طالبان يک نوع حکومت دينی بوده است. به همين دليل میتوانيم چنين حکومتهايی را حکومتهای دينی همراه با امری نسبی بدانيم. در روابط روزمره عدهای از افراد دينی محسوب میشوند اما امکان دارد در واقعيت امر، تمام مردم نظراتشان را قبول نداشته باشند.»
اين فعال سياسی ابراز عقيده کرد:«تعريفی که از حکومت دينی در اسلام میشود کاملا توصيفی است و هيچ وجه تجويزی با صفت دينی ندارد.»
وی ادامه داد:« بسياری کسانی که از امام(ره) تبعيت میکردند ايشان را باور داشتند. اگر حکومت دينی را تنها تجويزی بدانيم، محل نزاع اين موضوع قرار میگيرد و اگر توصيفی بيان نشود، هيچ محل نزاعی وجود نخواهد داشت.»
عبدی با طرح اين سوال که اساسا در واقعيت خارجی حکومت دينی، دين تجويزی وجود دارد؟ بيان کرد: « اين موضوع شايد بتواند در مسيحيت شکل بگيرد؛ چراکه در مسيحيت، کاتوليک تعبيری خاص از دين میکند و سلسله مراتب آن کليسا قرار میگيرد و در واقع تفسيری که از دين میشود کاملا تجويزی است. اين موضوع هيچگاه در اسلام وجود ندارد. در اسلام تنها حکومت شخص پيامبر، حکومت تجويزی بوده است. در فلسفهی سياسی بايد اين موضوع مورد توجه قرار بگيرد که چرا يک نفر بايد از يک حکومت تبعيت کند و بايد در چه زمينههايی اين تبعيت وجود داشته باشد؟ منطقی است زمانی مردم از حکومت تبعيت میکنند که به باور ذاتی آن حکومت ايمان آورده باشند.»
وی اظهار داشت: « حکومتی که بر اساس ارادهی مردم شکل بگيرد، حتی اگر بر اساس درک دين باشد، بر مبنای قانون پايهريزی میشود. اساسا فرق ميان شهروند عادی و صاحب قدرت در اين سوال مطرح میشود که چرا بايد يک حکومت برای ديگران تبعيت قرار دهد؟ کسانی که اصرار میکنند دموکراسی را از ذات جامعه بگيرند، حرفهای نامربوط میزنند؛ اما مبانی حکومت دموکراتيک و عرفی بايد هميشه در ساختار جامعه وجود داشته باشد و در ايران اگر راه و روش دموکراتيک پذيرفته شود، رای و نظر اکثريت مردم از خلال قانون و سياست هميشه پابرجاست. در رژيم گذشته مردم آزادی نداشتند و از دين منع میشدند. دولتمردان بايد توجه داشته باشند که هرچه مردم را از قاعدهای محروم کنند مردم حريصتر میشوند.»
عبدی ابراز عقيده کرد: « دين رحمانی بايد در بستر دموکراسی باشد؛ چراکه دين امری محتوايی است و روشهای آن متفاوت است. هر نوع نقصی در اصل و اساس دموکراسی موجب مشکلات زيادی خواهد شد؛ چراکه مبنای دموکراسی از بين میرود. برای کشوری مثل ايران هيچ چيز خطرناکتر از روشهای ضد دموکراتيک برای اهداف دينی نيست. کسانی که کوشش میکنند حکومت و سياست را امری قدسی بيان کنند، اشتباه فاحش کردهاند و نتيجهی اين کار نه تنها شکست است بلکه امور قدسی را نيز سياسی میکند.»
وی در پايان با اشاره به وضعيت کنونی کشور عراق اظهار داشت: « فضايی که در عراق وجود دارد محصول استبداد صدام است. زمانی که رژيم استبدادی به يکباره فروپاشيده میشود در واقع تمام روابط اجزای جامعه تغيير پيدا میکند. بسته شدن فضا بسيار خطرناک است اما اگر تدبيری برای باز کردن اين فضا صورت نگيرد و حرکتهای تند وجود داشته باشد حقيقت بسيار وحشتناک خواهد بود.»