خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسی
عباس عبدی گفت که جنبش دانشجويی بايد فاصلهاش را با جنبش اجتماعی به گونهای تعيين کند که تفاوتها و در عين حال جدانبودنش از آن، مشخص باشد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) عبدی که در همايش «امروز و فردای جنبش دانشجويی» دربارهی «تاثير تحول تاريخی بر حرکت جنبش دانشجويی» سخن میگفت، اظهار داشت: پيش از پرداختن به موضوع سخنرانی، به برخی از نکات که در صحبتهای سخنران قبلی بود اشاره میکنم؛ اولين نکته اين است که هر حرکت دانشجويی که میخواهد صورت بگيرد بايد به نوعی با جنبش کلی اجتماعی ارتباط داشته باشد.
وی با اشاره به منحنی نرمال اظهار داشت: منحنی نرمال، توزيع طبيعی يک متغير در جامعه است که بيشترين تراکم در وسط منحنی قرار دارد. جنبش کلی اجتماعی را میتوان وسط منحنی نرمال در نظر گرفت؛ اما طبيعی است که جنبش دانشجويی طبيعی دست راست منحنی قرار میگيرد.
عبدی گفت: به نظر من جنبش دانشجويی نبايد آنقدر فاصلهاش را از وسط منحنی نرمال جدا کند که از جنبش اجتماعی جدا بيفتد.
اين فعال سياسی افزود: بايد فاصلهی جنبش دانشجويی از جنبش اجتماعی به اندازهای باشد که از يک طرف تفاوت آن و از طرف آن جدا نبودن آن ديده شود.
وی گفت: معتقدم جنبش دانشجويی آنقدر اختيار ندارد که هويت مستقلی برای خود تعريف کند. اين وظيفهی جنبش دانشجويی بوده که فاصلهاش را به نحوی تعريف کند که نه در دل حرکت کلی حذف شود و نه آنقدر فاصلهاش زياد شود که قابليت برخورد با آن بالا رود.
وی با اشاره به تفکيک وجه صنفی و سياسی جنبش دانشجويی در سخنان يکی از سخنرانان قبلی جلسه، عنوان کرد: به لحاظ نظری میتوان اين دو را از يکديگر تفکيک کرد؛ اما از نظر عملی خير. به نظر میرسد مطالبات برای دانشجويان ستارهدار و يا انتخابات روسای دانشکدهها، مطالبات کاملا صنفی باشد؛ اما در واقعيت امر اينطور نيست. اين را که چه چيزی سياسی است و چه چيزی سياسی نيست، قدرت تعيين میکند؛ مثلا ضايع شدن حقی و مطالبهی آن کاملا حقوق بشری است؛ اما هيچ چيزی سياسیتر از حقوق بشر در جامعهی ايران نيست؛ پس تفکيک اين دو در واقعيت و عمل، شدنی نيست.
اين فعال سياسی با اشاره به اينکه در يک جامعهی پيشرفته اين موارد قابل تفکيک از يکديگر است، توضيح داد: در يک جامعهی پيشرفته میتوان مطالبات صنفی داشت و اين مطالبات تعارضی با ساختار سياسی نداشته باشد، اما در ايران کوچکترين مطالبهی صنفی میتواند به بزرگترين مطالبهی سياسی تبديل شود؛ چون اين تفکيک وجود ندارد و سابقهی جنبش دانشجويی نيز اين را نشان میدهد.
وی با اشاره به اينکه در حوزهی علوم اجتماعی ممکن است استفاده از واژهها با بیمبالاتی مواجه شود، گفت: کلمهی جنبش چندان به صورت دقيق تعريف نشده. به نظر من بايد اين بحث را کنار بگذاريم که آيا جنبش دانشجويی وجود دارد يا خير، همچنين بايد منظورمان را از عنوانی که به کار میبريم روشن کنيم.
عبدی با اشاره به اينکه حرکاتی که در دانشگاهها وجود داشته به چند عامل بستگی دارد که حسب تغيير عوامل، آنها نيز تغيير میکند، افزود: اولين عامل، محيط بيرونی دانشجوست. محيط بينالملل دههی ۳۰ تا ۵۰ مطلقا قابل مقايسه با محيط بينالملل فعلی نيست. عامل ديگر نيز ساخت سياسی است. در ساخت کاملا دموکراتيک، چيزی به عنوان جنبش دانشجويی نخواهيم داشت، مگر در مواردی که نوعی نابسامانی به وجود بيايد. همچنين جنبش سياسی معطوف به ساخت قدرت است و وقتی قدرت تغيير میکند، شيوههای جنبش دانشجويی نيز تغيير میکند.
وی افزود: وضعيت جامعهی سياسی (غير از حکومت) نهادهای مدنی، سياسی و گروهها، بر اينکه چه جنبشی با چه مطالباتی شکل بگيرد تاثير دارد. مورد ديگر نيز ارزشهای مسلط است. نبايد فکر کنيم که دانشجو ارزش مسلط را ايجاد میکند. هنگامی که ارزش مسلط جهانی و کشوری به وجود میآيد، دانشجويان راحتتر از سايرين ارزشها را میپذيرند، نمايندگی میکنند و به پيش میبرند.
وی تصريح کرد که ترکيب اين چند عامل، تغييرات جنبش دانشجويی را مشخص میکند.
عبدی در ادامه با اشاره به محيط درونی دانشجو، عنوان کرد: يکی از موارد مطرح در اين زمينه تعداد دانشجو است. به مرور زمان با افزايش تعداد دانشجويان از اقشار متعدد ترکيب طبقاتی دانشگاه تغيير میيابد.
وی عامل ديگر را انسجام و وحدت تشکيلاتی دانست و افزود: دو عامل بيرونی و درونی در کنار ويژگیهای کلی دانشجويی قرار میگيرد. اولين ويژگی دانشجو، جوانی است که زمينه را برای اقداماتی که راديکالترند فراهم میکند؛ زيرا هزينهی عمل سياسی برای دانشجو کمتر و منافعش بيشتر است.
اين فعال سياسی با بيان اين که تراکم بدون نشانه در جوانان زيادتر است، ويژگی ديگر دانشجويی را آرمانگرايی خواند و گفت: به دلايل مشخص، دانشجويان نمیتوانند خيلی واقعگرا باشند و البته اين امر مطلوب هم نيست، اما دو ويژگی ديگر، آزادیخواهی و برابریطلبی است که به نظر من چنين چيزی ذاتی جنبش دانشجويی نيست؛ گرچه در مقاطعی وجود داشته اما ذاتی آن نيست.
وی ادامه داد: با وجود اينکه آزادی، برابری و عدالت جزو شعارهاست، اما اين موارد لزوما به اين معنا نيست که برنامههای کسانی که اين شعارها را میدهند در صورت پيروزی، به تحقق اين شعارها منجر شود.
عبدی همچنين با اشاره به اينکه رابطهی بين انگيزه و عمل را بايد مشخص کرد، اظهار داشت: اينکه دانشجو بدون منفعت و داوطلبانه فعاليت میکند، لزوما دليلی بر درستی و صحت راهی که انتخاب کرده، نيست.
وی همچنين با اشاره به راديکال بودن حرکتهای دانشجويی، ابراز عقيده کرد: راديکاليسم را بد نمیدانم؛ مشروط به اينکه رابطهاش را با جنبش کلی اجتماعی که وجود دارد حفظ کند؛ زيرا توان دانشجو کمتر از آن است که بخواهد بار جنبش اجتماعی را به دوش بکشد.