چهارشنبه 22 فروردین 1386

مصاحبه مطبوعاتی جلال شرفی، دبيردوم سفارت ايران در عراق، ايسنا

- توسط افرادی ملبس به يونيفرم نظامی ربوده شدم
- شرايط مرگ‌باری را برايم بوجود آورده بودند
- خودشان را آمريکايی معرفی می‌کردند


خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسی خارجی

جلال شرفی عصر روز چهارشنبه در حالی‌که توسط پزشکان معالج و چند پرستار همراهی می‌شد و سرمی نيز به دستش وصل بود، با حضور در تالار آينه‌ی وزارت امور خارجه در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی به تشريح ربوده شدن و تحت شکنجه قرار گرفتن خود توسط نيروهای آمريکايی پرداخت.

به گزارش خبرنگار سياسی خارجی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، جلال شرفی دبيردوم سفارت ايران در عراق، در خصوص نحوه ربوده شدن و شکنجه‌ی خود گفت: در تاريخ ‌١٥/١١/٨٥ برابر با ‌٤ فوريه ‌٢٠٠٧، زمانی‌که برای بازديد از پروژه بانک ملی ايران به يکی از خيابان‌های بغداد مراجعه کردم، توسط افرادی ملبس به يونيفرم نظامی ربوده شدم. ابتدا اين افراد کارت وزارت دفاع عراق را به من نشان دادند و اعلام کردند که برای ادای برخی توضيحات و جوابگويی، مرا با خود می‌برند.

وی ادامه داد: من به آن‌ها گفتم که ديپلمات هستم و از مصونيت سياسی برخوردارم ولی آن‌ها با ضرب و شتم مرا سوار خودرويی کردند و به مکان نامعلومی انتقال دادند که در آن‌جا به زبان عربی و انگليسی صحبت می‌کردند.

به گفته‌ی شرفی، وی به مدت چهار- پنج روز در اين مکان بوده که يک شيفت هشت‌نفره به صورت شبانه‌روزی، وی را شکنجه می‌کردند.

وی در مورد اين شکنجه‌ها گفت: به تمام بدنم ضربات مشت و لگد وارد می‌کردند که در اثر اين شکنجه‌ها، بينی‌ام شکست و پرده‌ی گوشم نيز پاره شد. همچنين مفاصل و مهره‌ی کمرم نيز در اثر اين شکنجه‌ها دچار آسيب‌ديدگی شد.

شرفی اضافه کرد: بخش ديگری از اين شکنجه‌ها در زمان بازجوييم‌ بود که مرا آماده‌ی سوال و جواب می‌کردند. در اين زمان دست و پايم را می‌بستند و با کابل بر کف پايم می‌زدند.

وی سوالات مطروحه را بيشتر اتهامات واهی ارزيابی کرد که با هدف تخريب روابط ايران و عراق مطرح می‌شد.

وی افزود: پس از آن به مکان ديگری برده شدم؛ در اين‌جا اين گروه ابتدا تلاش کردند که خود را گروه تروريستی معرفی کنند ولی با توجه به اظهارات‌شان، معلوم بود که تروريست نيستند. در اين حين چشمان مرا باز و صحنه‌ی اعدام را برايم اجرا کردند. پس از اين اقدامات، به کمک دستگاهی شبيه مته، پاهايم را سوراخ کردند.

شرفی ادامه داد: در اثر درخواست کمک به علت تنگی نفس و فشار به مفاصل، زير ضربات شديد قرار گرفتم و در مسير انتقال به مکان ديگر بيهوش شدم. صبح روز بعد متوجه شدم که به مکان ديگری منتقل شده‌ام که در اين زمان يک آمپول به من تزريق کردند که به مدت سه روز تعادل روحی و جسمی‌ام را از دست دادم. در تمام اين مدت، در زيرزمينی تاريک و نمناک نگهداری می‌شدم.

به گفته‌ی شرفی در اين زمان يک فرد که خود را آمريکايی معرفی می‌کرد، از وی بازجويی به عمل آورده و در ابتدا تلاش کرده تا شرفی را وادار به پاسخ‌گويی کند و زمانی‌که با پاسخ‌های منفی مواجه شده است، اقدام به شکنجه‌ی با کابل و مشت و لگد کرده‌اند.

شرفی ادامه داد: فرد آمريکايی تهديد کرد که اگر همکاری نکنم، از چند غلاده سگ برای زخمی کردن و کشتن من استفاده می‌کند که نهايتا در قبال عدم تمکين من، شدت شکنجه‌ها بيشتر شد و به حدی رسيد که شرايط مرگ‌باری را برای من بوجود آورد.

دبيردوم سفارت ايران در ادامه به اقدامات نيروهای آمريکايی در اعتراف گرفتن از وی اشاره کرد و گفت: افراد بازجو يک متن عربی را که شامل سوالات و جواب‌هايی بود، برای من آماده کردند و خواستند که به آن‌ها جواب بدهم. از جمله ی سوالات مطرح شده در اين برگه اين بود که آيا ايران به گروه‌های اسلامی کمک می‌کند و اين گروه‌ها شامل چه گروه‌هايی است؟ چرا ايران به دولت مالکی و عراق کمک می‌کند؟ چرا دولت ايران به علمای سنی کمک می‌کند؟ و اطلاعاتی نيز در مورد ديپلمات‌های ربوده شده در اربيل از من سوال کردند.

به گفته‌ی شرفی خريد اورانيوم توسط ايران از کشورها و رابطه‌ی ايران با بارزانی و منطقه کردستان عراق،‌ از ديگر موضوعاتی بود که از وی پرسيده شده است.

جلال شرفی ادامه داد: روز سيزدهم فروردين برابر با سوم آوريل ‌٢٠٠٧ مرا در نزديکی بغداد در يکی از جاده‌های عبوری رها کردند و با يکی از خودروهای عبوری آن جاده، خودم را به نمايندگی رساندم و پس از آن با کمک دولت عراق به ايران آمدم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

وی اضافه کرد: وقتی وارد ايران شدم، متوجه شدم که مسوولين عراقی و شخص نوری مالکی، جلال طالبانی و هوشيار زيباری، تلاش‌های زيادی را برای آزادی من انجام دادند و چهار نفر از عوامل ربايش من توسط پليس عراق،‌ در صحنه‌ی ربايش دستگير شدند.

وی گفت: مسوولين عراقی اعلام کردند که افرادی که مرا ربودند، از سازمان مخابرات عراق بودند و من از دولت عراق تقاضا دارم، عوامل و مسوولين اين واقعه را محاکمه کند و تا من‌بعد چنين مسايلی پيش نيايد.

پس از اظهارات جلال شرفی، خبرنگاران داخلی و خارجی سوالاتی از وی مطرح کردند که وی در پاسخ به سوال خبرنگار BBC مبنی بر اين‌که شما از کجا می‌دانيد اين ها آمريکايی بودند، گفت: در مرحله‌يی که به زندان منتقل شدم و به هوش آمدم، آن‌ها خودشان را آمريکايی معرفی می‌کردند و از مترجم عربی استفاده می‌کردند و اعلام می‌کردند که مسوول مستقيم برنامه‌ها هستند.

وی در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد عدم اطلاع‌رسانی مناسب پس از آزادی وی، گفت: از زمان ورود به کشور به دنبال معاينات و معالجات پزشکی بودم و اطلاعی از عدم‌ اطلاع‌رسانی دقيق ندارم.

خبرنگار ديگری نيز از وی در مورد سوالات واهی مطرح شده توسط نيروهای آمريکايی پرسيد که وی در پاسخ به اين خبرنگار گفت: اين سوالات در مورد دخالت جمهوری اسلامی ايران در عراق بود و سوالاتی مطرح می‌شد که در حدود و جايگاه من نبود که به آن‌ها پاسخ دهم.

وی در پاسخ به سوال ديگری در مورد انگيزه‌ها و اهداف احتمالی اين افراد، گفت: اين افراد به دنبال تخريب روابط ايران و عراق هستند و در شکنجه‌ها می‌خواستند که از من در مورد دخالت ايران در عراق اقرار بگيرند و ايران را به عنوان کشوری تهديدکننده برای منطقه معرفی می‌کردند.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مصاحبه مطبوعاتی جلال شرفی، دبيردوم سفارت ايران در عراق، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016