اين هم از خاصّيتهای دوران ماست که سياستمداران چنين ظريف و هنرمندانه سخن می گويند و از اين تشبيهات زيبا بهره می برند! من هم با نظر آقای جليلی موافقم که ديپلماسی در ايران کاری است شبيه فرشبافی. البته بستگی به اين دارد که فرش را چه کسی ميبافد؟ و کی شروع می کند؟ و نقشی که ميزند چيست؟ حالا اينها به کنار، اينجا بعضی افراد هستند که از شب تا صبح چشم روی چشم نمی گذارند تا يک رج فرش ببافند و ميليمتر به ميليمتر (به قول آقای جليلی) جلو می روند، ولی صبح يکهو يکی ميايد و هرچه آن بيچاره ها بافته اند را رشته می کند و می رود!
به روابط ايران و مصر نگاه کنيد! سالها طول کشيد تا بالاخره با برادران(!) مصری به تفاهم برسيم و حتی تا تغيير دادن اسم خيابان خالداسلامبولی هم جلو برويم بلکه با مصر روابط ديپلماتيک پيدا کنيم.همين چند وقت قبل تعدادی از مسئولان کشور،از جمله همين آقای جليلی و آقای ناطق نوری به ديدار حسنی مبارک رئيس جمهوری مصر رفتند و روابط دو کشور داشت حسنه می شد. اما يک شبه يک شير پاک خورده ای پيدا شد و فيلمی توهين آميز درباره انور سادات ساخت و صداوسيما هم آن را پخش کرد! با اين اقدام عجيب، هر چه را مسئولان ديپلماسی کشور بقول آقای جليلی، ميليمتری بافته بودند، صدا و سيما با يک ضربت کاری(!) پنبه کرد! و روابط دو کشور برادر و مسلمان، دوباره برگشت به حالت سالها قبل!
باری، در دستگاه ديپلماسی ايران،برخی بقول آقای جليلی در کار «دقيق» و ظريف فرش بافی هستند و برخی در کار «زمخت» نمدمالی، که با کوفتن نمد و هی هی گفتن نمدمالان همراه است! جالب اينکه هر دو طرف هم مدعی هستند کار ديپلماسی انجام می دهند! موارد کار اين دو گروه و نتايج اقداماتشان هم بسيار است.اينکه کدام گروه نمدمالی می کنند و کدام گروه فرش ظريف و زيبا می بافند، تشخيصش بر عهده شما! اما خدا کند قضايای اخير هسته ای آنطور که آقای سعيد جليلی پيش بينی کرده است پيش برود و اين فرش، در پايان ظريف و زيبا و بخصوص «بادوام» باشد.