"وظيفه ما تنها خبر رسانی است"، اين جمله بر سردَر سايت صدای امريکا نقش بسته است. خبر رسانی اما نه يگانه وظيفه رساناهای رسمی بين المللی است و نه صدای امريکا فقط به خبر رسانی می پردازد. چراکه اگر چنين می بود، پس "تفسير خبر" چيست؟
به یُمن تحميل سانسور بر مطبوعات کشور و حاکميت اقتدارگرايان بر صدا و سيمای جمهوری اسلامی که به تک صدايی بودن رسانه ملی انجاميده است، بسياری از مردم برای باخبر شدن از اخبار صحيح بويژه درمورد رويدادهای سياسی داخلی و خارجی ايران به برنامه های فارسی رساناهای بين المللی روی می آورند. صدای امريکا با روزانه هفت ساعت برنامه که شش ساعت آن پخش همزمان برنامه های تلويزيونی از راديو صدای امريکا نيز هست، با اقبال گسترده ای در ميان مردم برخوردار شده است.
جالب است سانسورگران و انحصارطلبانی که با بستن روزنامه ها و مجلات هزاران روزنامه نگار ايرانی را از کار برکنار کردند و در عرصه خبررسانی نه صدای شان اعتماد برانگيز است نه سيمای شان برای مردم جاذبه ای دارد، همواره راديو و تلويزيون های فارسی زبان خارج از کشور را مورد انتقاد و حمله قرار می دهند، غافل از اينکه عامل اصلی رونق بازار اين رساناها، خودِ سانسورگرانِ وطنی هستند.
در اين ميان اما صدای امريکا در آزمون بيطرفی، چنانکه معيار خبر رسانی آزاد و بيطرفانه در عرف رساناهای مستقل کشورهای آزاد است، چندان موفق نبوده است.
واضح است که ماهيت يک رسانه حرفه ای و آزاد را نه جمله ای توصيفی بر سردَر آن، که ميزان احترام گردانندگان آن رسانه به چارچوب های تعريف شده بين المللی برای خبرنگاری حرفه ای، تعيين می کند، چراکه "مُشک آن است که خود ببويد نه آنکه عطّار بگويد". گذشته از اين هرچند خبر رسانی آزاد و کمک به گردش آزاد اطلاعات و اخبار از وظايف اساسی اين رساناهاست، اما تفسير و تحليل اخبار از زوايای مختلف توسط تحليلگران مستقل و صاحب نظران سياسی از افق های فکری گوناگون، بخش مهم ديگری از فعاليت رساناهای حرفه ای و آزاد است. از همين روست که در برنامه دو ساعته "تفسير خبر" و "ميزگردی با شما" در صدای امريکا تحليلگران و روزنامه نگاران اين رسانه و فعالان سياسی و اجتماعی به بررسی رويدادهای مهم سياسی روز در ارتباط با ايران می پردازند.
انتقادی که بر صدای امريکا وارد است عدم رعايت بيطرفی و پايبندی لازم به اصول کار خبرنگاری حرفه ای است. اکثريت قاطع ميهمانان صدای امريکا را مفسران و تحليلگرانی تشکيل می دهند که در مورد حاکميت جمهوری اسلامی تقريبا هم نظرند. آيا برنامه ريزان صدای امريکا و مجريان برنامه "تفسير خبر" از خود پرسيده اند چرا برنامه های آنان بجای آنکه به مکانی برای بحث و جدل های پرحرارت و چالش برانگيز تبديل شود به گفتگوهای دوستانه ای ميان چند هم نظر سياسی تبديل می شود که به دفعات در طول برنامه به تاييد و تحسين نظر يکديگر می پردازند؟ علت اين يکنواختی که گاه اين برنامه را تا حد گپ های دوستانه می رساند، آن است که اکثريت قاطع مفسرانِ ميهمان، يک موضع مشترک در برابر حاکميت جمهوری اسلامی دارند و تقريبا با يک افق ديد به رويداهای ايران و منطقه می نگرند. مشترکات فکری اغلب مدعوين غيرقابل اصلاح دانستن نظام جمهوری اسلامی در کليت خود و بی حاصل ارزيابی کردن هر انتخاباتی که در چارچوب قانون اساسی فعلی در ايران انجام شود است. بعلاوه اکثريت شرکت کنندگان درمورد بحران پرونده هسته ای ايران و نقش دولت اشغالگر اسرائيل در مناقشات خاورميانه و حمايت يکجانبه امريکا از اين کشور، کمتر سياست های دولت های امريکا و اسرائيل را مورد انتقاد قرار می دهند. اين در حاليست که از دمکراسی خواهانی که از منتقدان نظرات مطرح شده هستند يا به سياست های اعمال شده از سوی امريکا و اسرائيل در برابر ايران و در کل منطقه معترضند، به ندرت در برنامه های صدای امريکا دعوت به عمل می آيد.
ايراد ديگری که بر صدای امريکا وارد است، حضور مکرر نيروها، مفسران و سياستمداران نزديک به سلطنت طلبان در برنامه های اين صداست. برنامه هايی که در آن پی آمدهای ناگوار انقلاب برای ايران و ايرانيان، مجالی می شود برای مُحق نماياندن سياست های رژيم استبدادی شاه يا حداقل سکوت در مورد سياهکاری های نظام پيشين. طبيعتا اين حق سازمان های سياسی سلطنت طلبان و چهره های سياسی آنان است که در برنامه های مختلف رساناهای بين المللی از جمله صدای امريکا حضور داشته و به دفاع از نظرات، برنامه های سياسی و روايت خويش از انقلاب ايران بپردازند. نقش حرفه ای صدای امريکا اما ايجاب می کند که اولا نمايندگان همه نيروهای سياسی ايران در برنامه های آن حضور داشته باشند يا حداقل صدای آنها که روايت ديگری دارند نيز شنيده شود. ثانيا ميزان شرکت اين نيروها نسبتی با وزنِ سياسی آنها در صحنه سياسی کشور داشته باشد.
اشکالات صدای امريکا متاسفانه به عدم به رعايت بيطرفی ميان صاحبان انديشه و آرای مختلف ختم نمی شود، بلکه حتی از اين تريبون افرادی اجازه می يابند بصورت يکجانبه برخی از نيروها و شخصيت های سياسی که از قضا همواره بخاطر حضورشان در داخل کشور، تحت سرکوب حکومت قرار داشته اند، مورد حمله و اتهامات تند قرار دهند. نهضت آزادی ايران و بويژه دبيرکل آن دکتر ابراهيم يزدی در چند ماه گذشته هدف اين حملات بوده است. از جمله دو هفته پيش منوچهر گنجی رهبر "سازمان درفش کاويانی" در ميان سکوت مجری برنامه ی "ميزگردی با شما" هم بعنوان شاهد، هم در مقام مدعی العموم عليه دکتر يزدی به طرح دادخواست پرداخت و سرانجام هم در عرض چند دقيقه در لباس قاضی حکم محکوميت دبيرکل نهضت آزادی را تنها بخاطر طرح چند پرسش در تلويزيون از تيمسار رحيمی فرماندار نظامی تهران پس از بازداشتش در شب پيروزی انقلاب، صادر کرد.
واقعيت صحنه سياسی ايران اين است که نهضت آزادی ايران و ديگر نيروهای ملی-مذهبی بخاطر حضورشان در داخل کشور، همواره در نوک حمله انحصارطلبان و ديگر دشمنان آزادی و حکومت قانون بوده اند. اين نيروها به خاطر حضورشان در داخل کشور هم هزينه های زيادی را برای انتقادات و فعاليت های سياسی خويش به شکل زندان های طولانی مدت، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، بسته شدن روزنامه ها و نشريات و عدم تاييد صلاحيت توسط شورای نگهبان برای شرکت در انتخابات، پرداخته اند و می پردازند و هم بخاطر موقعيت سياسی و فکری شان وزن و نقش قابل توجهی در صحنه سياسی کشور داشته و خواهند داشت.
آيا شگفت انگيز نيست که همزمان صدای امريکا به تريبونی عليه نهضت آزادی و دبيرکل آن تبديل می شود، روزنامه کيهان نهضت آزادی و نيروهای ملی-مذهبی را وابسته به امريکا می خواند، چپ ها آنها را بعنوان ليبرال می کوبند؟
بعلاوه آقای ناطق نوری نيز در حضور رهبر جمهوری اسلامی، به اتهام تحريک دانشجويان در ۱۸ تير، پيشنهاد پای ديوار گذاشتن آنها را داده بود.
پخش چنين مصاحبه ها و برنامه های يکطرفه به قطبی شدن بيشتر طيف شرکت کنندگان در برنامه های صدای امريکا خواهد انجاميد، چنانکه تاحدودی چنين پديده ای صورت گرفته است. بسياری از صاحب نظران و فعالان سياسی داخل کشور در حاليکه در مصاحبه های ديگر رساناهای فارسی زبان خارج از کشور شرکت می کنند، رغبت چندانی به مصاحبه با صدای امريکا از خود نشان نمی دهند. هرچند بخشی از اين واکنش بی شک مربوط به فشارهای حکومت و اتهاماتی است که به چنين شرکت کنندگانی وارد خواهد شد.
بايد اميدوار بود در صورت پيروزی باراک اوباما در انتخابات آينده رياست جمهوری امريکا، نسيم تحول بر استوديوهای صدای امريکا و برنامه ريزان آن نيز بوزد، هرچند از شاخص ها و افتخارات رساناهای بين المللی کشور های آزاد اين بوده است که وابسته به سياست دولت های وقت نيستند و آمدن و رفتن رئيس دولت ها، تاثيری در وظايف حرفه ای آنها ندارد.