مک کين، جوزف بايدن و نيکلا سرکوزی دوباره بر لزوم جلوگيری ازاتمی شدن جمهوری اسلامی ايران به هر شيوه ائی تاکيد کردند!
نيکولا سارکوزی، رئيس جمهور فرانسه، در روز پنجشنبه باشد که گفته بود: "ايران با دنبال کردن فرآيند دستيابی به ظرفيت سلاح اتمی دست به خطری عمده می زند... صرفنظر از اينکه چه کسی در اسرائيل سر کار باشد، يک روز صبح ممکن است دريابيم که اسرائيل حمله کرده است."
همه شاهد هستيم که چگونه آتش افروزی های رژيم اسلامی ،کار را به يک شب قبل از آرامش وزيدن طوفانی کشانده است که معلوم نيست فردای شبی که به بستر رفته ايم اما در صبحی از خواب بيدار شويم که طوفان های سهمگين چگونه اهداف اتمی جمهوری اسلامی را دائما عليه منطقه و دنيا رجز می خواند و برتری نظامی خود را به رخ جهانيان می کشد، نابود کرده باشند! از فردای آنروزی که آن واقعه تلخ در يک حمله هوائی به وقوع بپيوندد ،چه شرائط و کدام وظائف در برابر ايرانيان درون و برومرز نهاد خواهد شد؟ برای ما ايرانيان اين سئوال بر انگيز است، براستی چرا در ميهن ما بايد ماجراجويانی بی مسئوليت به حکومت رسيده باشند که هر آئينه با تهديد های نظامی و شايد در آينده اتمی شان عليه جهان آزاد ،ايران را به ورطه ناامنی سوق می دهند! براستی چرا بايد اينگونه باشد؟روزگاری مردم ايران قبل از رسيدن آخوندها به حکومت در آرامش زندگی می کردند.اما همه ما شاهد بوديم که تحريکات و جنگ افروزی های رژيم اسلامی عليه عراق و عدم پذيرش به موقع آتش بس ، اين فرصت را برای صدام بوجود آورد تا بيشتر شهر های ايران از جانب صدام بمباران گرديد! اينک نيز نظام جمهوری اسلامی با همان لجاجت های شناخته اش مثل سابق با تحريکات شبانه روزی خود عليه همسايگان خود، مشغول زمينه سازی برای دخالت بيگانگان می باشد!
هر چقدر رژيم اسلامی توانائی خود را در کسب سلاح اتمی نزديک تر می بيند ،بر طبل نابودی اسرائيل بيشتر می کوبد و شعار محو اسرائيل را برای خود به يک فريضه امام زمانی تبديل کرده است.آيا از اعمال و خيالپردازی های جنون آوری همچون رژيمی حاکم بر ايران نبايد در وحشت بسر برد و اقدامات جدی و پيشگيرانه در مقابله با ديوانگی حاکمان اسلامی نبايد به عهده نگرفت؟وهمانطوريکه در مقالات قبلی خود نوشته و در مصاحبه های راديوئی گفته ام، جمهوری اسلامی راهی جز تسليم و قبول بسته پيشنهادی ۱+۵ ندارد،و هر چه سريعتر بايد غنی سازی اورا نيوم را که آخوندها را به تهيه سلاح اتمی رهنمون می سازد به تعليق در آورند درغيراين صورت مسئوليت هرگونه حمله و ضربه ای به مردم و کشور ايران به عهده رژيم مملکت بر باد ده جمهوری اسلامی است که با غصب حاکميت مردم به منفورترين دولت دنيا تبديل شده است.
اين در حاليست که رژيم هر حرکت صلح طلبی را نيز نمی پذيرد و آنرا توطئه دشمنان معرفی می نمايد!
رژيم هر حرکت صلح طلبی را توطئه می داند و از حمله هوائی عليه تاسياست اتمی خويش نيز در وحشت بسر می برد! پس چگونه با اين رژيم وحشی بايد رفتار و برخورد کرد؟
در همين رابطه آيت الله علم الهدی امام جمعه پرنفوذ مشهد می گويد:
علم الهدی در رابطه با اقدامات آمريکا در داخل کشور نيز اظهار داشت: چگونه آمريکا هم اکنون همانند يک دريوزه بدنبال لانه ای برای مزدورانش است و حالا می خواهد توسط يک عده افراد لاييک و بی دين در کشور ما که درخت انقلابش ۳۰ سال است به واسطه خون شهدا تناور گشته گروهک شورای صلح تشکيل دهد.
رژيم اسلامی همه امکانات صلح طلبی و انتشار عقايد و نظرات فرهيختگان را بسته است.حکومت اسلامی ايران حتی اشخاصی مانند خانم عبادی که به جمهوری اسلامی التزام دارد از طريق کيهان حکومتی تهديد می نمايد و آقايان هاشم آقاجری و عمادالدين باقی را که سالها برای استقرار جمهوری اسلامی جانفشانی کرده به زندان می افکند و بيشتر فرهيختگان سياسی برای رساندن پيام های خود به مردم ايران به رسانه های خارجی پناه آورده اند!هرگاه فرهيختگانی از رسانه های بين المللی با مردم ايران سخن می گويند رژيم اسلامی فورا به آنها تهمت ناروا وارد می سازد! همه بخوبی می دانيم که ضد ميهنی ترين حکومت تاريخ ايران اينک مدت ۳۰ است که با زور بر مردم ايران حکومت می راند وهمين رژيم که تا کنون وظيفه خود را در نابودی ميهن ما بخوبی انجام داده اما اين بار با موذی گری فصل ديگری از توطئه گری رژيم اسلامی در خارج کشور شروع شده است تا به ميهن پرستی دروغين خود دامن زده تا در آستانه احتمالی نابودی تاسيسات اتمی رژيم اسلامی که به لحاظ سياسی همه رايزنی ها و اتفاق نظرها از جانب جهان آزاد شروع شده است را بارديگر مانند دوره مبارزه ضد امپرياليستی و جنگ بيهوده جنگ هشت ساله ايران و عراق با کمک بعضی روشنفکران مردد که آنها را به سوی خود جلب کرده بارديگر به زير پرچم ميهن پرستی دروغين برده و مبارزه برای سرنگونی حکومت اسلامی را به انحراف بکشاند.
واقعيت اين هست که فرمان حمله و عدم حمله هوائی برای نابود سازی مراکز اتمی جمهوری اسلامی در دست اپوزيسيون نيست!اما اگر اپوزيسيون بخواهد برابر شرائط پيش آمده حرکت نمايد آنموقع چگونه بايد موضع بگيرد؟آيا اپوزيسيون بايد به پشت رژيم ضد ايرانی برود يا بار ديگر بايد تلاش نمايد تا با شرائط مساعد بوجود آمده عليه رژيم اسلامی مردم را برای سرنگونی حکومت آخوندها سازماندهی نمايد تا با سرعت هرچه بيشترآفتی بنام حکومت اسلامی از ميهن ما ايران برچيده شود تا بارديگرمردم ايران در جامعه بين المللی سربلند گردد ؟ اينک نجات ايران از چنگال حاکمان اسلامی بايد به سرلوحه همه نيروهای سياسی تبديل گردد و بهمين خاطر می توانيم اختلافات و تفاوت های نظری خود فعلا کنار بگذاريم و مسائل ناهنجار تاريخی گذشته را مانع اتحاد خود نسازيم! عليرغم اختلافات گوناگون فکری اما برای سرنگونی رژيم آدمخوار اسلامی بايد اتحاد داشت و بعد از سرنگونی رژيم ارتجاعی اسلامی ـ انتخاب حکومت نوين را اگر به آرای مردم احترام می گذاريم به عهده خود مردم بگذاريم! کم کم ايرانيان برون مرز بايد خود را برای روزهای حساس آماده سازند تا پاسخ مناسب را برای رهائی ايران بدهند!