گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از آن سپاه تا این سپاه، احمد وحدت خواهبرای نسل جوان ایرانی متولد پس از انقلاب شاید نام سپاه و سپاهی تنها با جنگ و اسلحه مترادف باشد، اما نسل ما در روزگاری پا به مدرسه گذاشت و با نام سپاهی آشنا گشت که دشمنان ایران جهل و بیسوادی بودند و بر سر در ورودی دبستانهایمان فردوسی توسی بر ما نهیب می زد که "چنین گفت پیغمبر راستگوی، ز گهواره تا گور دانش بجوی"
مجله معروف آمریکایی «لایف» که نحستین شماره آن در سال ۱۸۸۳ میلادی منتشر شد و در سالهای پس از جنگ دوم جهانی به خاطر چاپ عکسهای اجتماعی و هنری خود از سراسر جهان شهرتی بی سابقه داشت این هفته طی قراردادی با شرکت گوگل میلیونها از این عکسهای آرشیو تاریخی خود را روی اینترنت منتشر کرد. مجله «لایف» که به تعبیری پنجره ای برای نسل های متمادی برای نگاه به جهان مدرن و در حال دگرگونی سریع بود سرانجام دو سال پیش از توقف بازماند و از بازیهای روزگار آنکه همان اینترنتی که به عمر و زندگی آن خاتمه داد امروز نام و یاد «لایف» را زنده نگاه می دارد. در آرشیو «لایف» صدها عکس تاریخی و خاطره انگیز از زندگی ما ایرانیان در دهه های پیش از وقوع «انقلاب اسلامی» نیز وجود دارد که مانند یک موزه تصویری از اوضاع اجتماعی و فرهنگی یکی از مهمترین دوره های تاریخ معاصر کشورمان خودنمایی میکند. در میان این عکس های تاریخی، که از گشایش اولین پاساژ چندطبقه در لاله زار و افتتاح سد کرج گرفته تا مراسم ازدواج محمد رضا شاه و فوزیه و برف بازی خانواده سلطنتی در آبعلی درمیان آنها وجود دارند، شاید یک عکس بیشتر از همه به نماد همبستگی، آرزوها، عواطف و سرنوشت پیچیده ملت ایران شباهت داشته باشد. این عکس تصویر کلاس درسی از کودکان معصوم، دوست داشتنی و باهوش روستاییان ایران است که در آن دختر و پسر در کنار هم مشتاقانه به سواد آموزی توسط یک سپاهی دانش مشغول هستند. برای نسل جوان ایرانی متولد پس از انقلاب شاید نام سپاه و سپاهی تنها با جنگ و اسلحه مترادف باشد، اما نسل ما در روزگاری پا به مدرسه گذاشت و با نام سپاهی آشنا گشت که دشمنان ایران جهل و بیسوادی بودند و بر سر در ورودی دبستانهایمان کلام جاودانه فردوسی توسی بر ما نهیب می زد که چنین گفت پیغمبر راستگوی، ز گهواره تا گور دانش بجوی این داستان ما بچه های شهری بود که دست پدر و مادرمان به دهانشان می رسید و در تلاشی نانوشته در میان همه ایرانیان آن روزگاران نه چندان دور برای سازندگی خود و میهنمان دانش آموزی و تحصیلات را که مقدمه یادگیری اخلاق و قبول مسئولیت در سنین بالاتر در اجتماع بود را هدف خود قرار می دادیم. کودکان محروم روستایی ما هم از این تلاش ملی بی بهره نماندند و چه بسیار از آن ها از آموخته های خود در همان مدارس ابتدایی سواد آموزی و کلاس های اکابر در اثر همت و پشتکار خود مرزهای ترقی و پیشرفت علمی و اجتماعی را درنوردیدند و همراه با سایر اقشار شرافتمند ایران را در دههای ۰۴۰ و۵۰ خورشیدی به کشوری نیمه صنعتی با رفاه اجتماعی مناسب رساندند. صحبت از ناهنجاریهای سیاسی و نبود آزادی های فردی در آن دوران بحث این مقاله نیست. سوال این است که چگونه وظیفه سپاهیان ما از پیشتازی در آموزش و پرورش و ساختمان ایرانی آزاد و آباد به نماد خشونت، سرکوب و چندپارگی ملت تبدیل شده است؟ قضاوت منصفانه حکم می کند که سپاهیان امروز هم فرزندان ایران هستند و در دفاع از میهن جانفشانیها نیز کرده اند. مشکل از آنجا آغاز می شود که ماموریت های متفاوت این دو سپاه سرنوشت ایران را تغییر داد. آن یکی با درک از عقب ماندگی تاریخی ایران از غافله تمدن جهانی خوشبختی این ملت تاریخی را در کسب دانش و به کار گیری آن درهمه عرصه های زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می دید، اما این دیگری با آرمانگرایی انقلابی که نمی توانست از خشونت و خون جدا بماند همه ما را به بن بستی رسانده است که او را به عنوان مسئول اصلی این اوضاع می شناسند. سپاهی آن روز ما در کنار روستائیان مهربان و زحمتکش ایرانی به درس و مشق و بهداشت و کشاورزی آنها یاری می رساند و فرماندهان سپاهی امروز ما در قامت رئیس جمهوری و صاحبان قدرت و ثروت بر گرده ملت سوار گشته اند و سرنوشت مردم و میهن را به بحث در مورد هولوکاست و داشتن چند صد سانترفیوژ اضافی در نطنز گره زده اند. در همان دبستان هایی که نسل ما الفبای میهن دوستی را نه از تبلیغات دولتی که از خاطرات زندگی اجتماعی یک ملت باستانی و دوباره پا به عرصه جهانی گذاشته آموختیم به ما یاد می دادند که ایران همواره چون ققنوسی از میان برزخهای تاریخی خود پیروز و یکپارچه به پرواز در آمده است. با نگاهی به تلاش های بی وقفه نسل امروز در کسب آزادی و سربلندی برای ایران شکی در به واقعیت پیوستن این آرزو وجود ندارد. احمد وحدت خواه Copyright: gooya.com 2016
|