سه شنبه 12 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ترساندن از احمدی نژاد و وسوسه جلب آرای خاموش، ثمينا رستگاری

ثمينا رستگاری
اين آرای خاموش همان کسانی هستند که در دوران اصلاحات حبس کشيدند، از تحصيل محروم شدند، روزنامه هايی که داشتند يا دوستش داشتند توقيف شد، از حقوق اجتماعی و سياسی محروم شدند و بعد هم به راديکاليسم متهم شدند و تمام گناه ناکامی اصلاحات به نام آنها نوشته شد... و هيچ کدام اين ها به مردی که نامش احمدی نژاد است ربطی نداشت

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بودن يا نبودن خاتمی در عرصه انتخابات در حال حاضر مهم ترين بحث انتخاباتی است و مهم ترين استدلالی که می توان در ميان مصاحبه ها و مناظره های طرفدار آمدن خاتمی پيدا کرد اين است که کسی بايد بيايد تا بر احمدی نژاد پيروز شود و اين فرد تنها خاتمی می تواند باشد زيرا فقط خاتمی است که می تواند رای بالايی به دست آورد و تنها او است که به علت فاصله تعداد رای هايش از رقيب اصولگرا حتی اگر در روز شمارش آرا هم بخوابد امکان عوض کردن نتيجه انتخابات وجود ندارد.

سوال اصلی اين است که چرا خاتمی توان انجام چنين کاری را دارد؟ آيا مبنای چنين ادعايی جز اين است که خاتمی آرای خاموش را به صحنه می آورد؟ کسانی که اگر پای صندوق نيايند پيروزی اصولگرايان حتمی می شود.

اما به راستی چرا اين افراد که مدت ها است با صندوق رای خداحافظی کرده اند دوباره اين بار برای «نه» به احمدی نژاد از خانه بيرون می آيند؟

به زعم طرفداران پرتلاش و ساعی خاتمی کافی است پوستر خوش سيمای خاتمی نصب شود تا اين رای های خانه نشين شده تهييج شوند و آن نااميدی و یأسی را که سال ها است به آن گرفتار شده اند در خانه جا بگذارند.

آيا اين دوستانی که ستون استدلال هايشان را بر چنين بنايی استوار کرده اند نمی دانند که اين آرای خاموش همان کسانی هستند که در دوران اصلاحات حبس کشيدند، از تحصيل محروم شدند، روزنامه هايی که داشتند يا دوستش داشتند توقيف شد، از حقوق اجتماعی و سياسی محروم شدند و بعد هم به راديکاليسم متهم شدند و تمام گناه ناکامی اصلاحات به نام آنها نوشته شد... و هيچ کدام اينها به مردی که نامش احمدی نژاد است ربطی نداشت. اين آرای خاموش که متاسفانه از طبقه متوسط شهری و نخبه جامعه به حساب می آيد به خوبی می داند که پست رياست جمهوری در مثبت ترين حالت ۲۵ درصد قدرت را شامل می شود و به خاطر ترس از احمدی نژاد به هيچ چيزی ترغيب نمی شود.

با اين طبقه نمی توان به زبان سلبی و از موضع بالا سخن گفت چرا که در درک واقعيت های جامعه استعداد عجيبی دارد.

با اين طبقه نمی توان با صدای بلند و پر از شور و حرارت سخن گفت چرا که می داند در عرصه سياست اگر خرد را واگذارد و بر احساس تکيه کند سرخوردگی محتومی انتظارش را می کشد. کافی است آن روزهايی را به ياد آوريم که در سر کوی و برزن مردم را به ميثاق معين فرا می خواندند، مردم نگاه شان کردند و به خانه هايشان رفتند تا وزير خاتمی چهار ميليون رای بياورد.

«نه به شرايط موجود» اقبال و بختی بود که يک بار به سراغ اصلاح طلبان آمد. تکيه دوباره بر آن ديگر به کار نمی آيد.

اصلاح طلبان زمان بسياری برای تبيين اصلاحات در اختيار داشتند اما ترجيح دادند در گوشه يی به انتظار موسم انتخابات بايستند و رسالت تبليغ خود را بر دوش احمدی نژاد بگذارند تا آنها که منتقد اصلاح طلبان و مدل اصلاح طلبی آنها بودند را به سر عقل بياورد غافل از اينکه مهم ترين کار احمدی نژاد در اين حوزه اين بود که سمت رياست جمهوری را در ايران يک بار برای هميشه احيا کرد. او نشان داد می توان پشت کسی که زمين و زمان خواستار برکناری او می شوند ايستاد، می توان پيش بينی کرد که اگر يک وزير او کتک می خورد چه ها می کرد. او نشان داد می توان به خود شيطان بزرگ نامه نوشت و جالب اينکه در اين مدت هر اصلاح طلبی که در مقابل اين پرسش قرار گرفت که چرا احمدی نژاد می تواند تابو ها را بشکند و شما نتوانستيد «نمی دانم» شايع ترين پاسخ بوده است. اگر هم قدرت مقابله با تابو ها فقط به اصولگرايی چون احمدی نژاد سپرده شده برای يک ذهن پراگماتيست دلخسته از تابو ها چه حاجت به آمدن فردی که طرفدارانش از همين حالا اتمام حجت کرده اند که بسی ملايم تر از دوره پيشين ظاهر خواهد شد. چرا بايد رای های خاموش به اين استدلال ها دل ببندند و بر سر شوق بيايند و حماسه يی ديگر رقم بزنند؟

از سوی ديگر اخيراً در تبيين اصلاحات توسط رئيس جمهور سابق آمده است که مردمسالاری که او می گويد با ليبرال دموکراسی هيچ قرابتی ندارد. از بين بردن اين توهم همان کاری را خواهد کرد که تقليل جامعه مدنی جان لاک و استوارت ميل به کنش های سياسی طلحه و زبير انجام داد.

ثمينا رستگاری





















Copyright: gooya.com 2016