چهارشنبه 13 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محسن آرمين: بخش‌‏های معتدل جريان اصولگرا به گفتمان خاتمی اعتقاد دارند، ايلنا

تهران- خبرگزاری کار ايران
سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب گفت: تمسک بخش‌‏های معتدل جريان محافظه‌‏کار به گفتمان خاتمی را يک ترفند سياسی يا تظاهر نمی‌‏بينم، بلکه فکر می‌‏کنم مقايسه اين دوران با دوران خاتمی موجب افزايش عقلانيت و به وجود آمدن ظرفيت‌‏های بيشتری برای درک و فهم و پذيرش اين گفتمان شده است.

محسن آرمين در گفت‌‏وگو با خبرنگار"ايلنا"، هر گفتمانی را متعلق به يک شرايط ويژه و همچنين محصول مهم‌‏ترين نيازها و ضرورت‌‏های اجتماعی دانست و اظهار داشت: دوران انقلاب و جنگ، گفتمان خاص خود يعنی گفتمانی متناسب با فضای شور انقلابی دارد،‌‏گفتمانی که به تناسب ضرورت و نيازها، ‌‏بخشی از وجوه معطوف به عقلانيت و حقوق آزادی‌‏ها در آن مغفول واقع می‌‏شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


وی توسعه و امنيت اجتماعی را در گفتمان انقلاب، جنگ و مقاومت، کم‌‏رنگ‌‏ خواند و ادامه داد: در اين‌‏گونه گفتمان‌‏ها، تنها به بخشی از ظرفيت‌‏های موجود در جامعه مدنی توجه می‌‏شود. مقصود من ارزش‌‏گذاری ميان گفتمان‌‏ها يا حکم کردن به خوب يا بد بودن يک گفتمان نيست، بلکه صرفاً توصيف ويژگی‌‏های گفتمان‌‏ها است.
اين نماينده مجلس ششم اضافه کرد: وقتی صحبت از گفتمان انقلاب می‌‏شود، منظور من اهداف انقلاب نيست بلکه منظور از گفتمان انقلاب، غير از اهداف آن است. چنان که گفتمان جنگ و مقاومت غير از اهداف جنگ يا مقاومت که حفظ تماميت ارضی و استقلال است،‌‏ محسوب می‌‏شود.
وی خاطرنشان کرد: اين اهداف در هر شرايطی چه در شرايط انقلاب و مقاومت و چه در شرايط غير از آن، بايد مورد توجه قرار گيرد، از سوی ديگر برای تحقق اين اهداف، نياز به اين که هميشه در حالت جنگ يا در شرايط نامستقر ناشی از انقلاب به سر ببريم، نيست. آرمين حفظ کاربرد گفتمان دوران جنگ و انقلاب در غير دوران جنگ را به مفهوم ماجراجويی و ستيزه‌‏جويی عنوان و تاکيد کرد: اصرار بر تداوم استفاده از گفتمان مخصوص دوران جنگ و انقلاب در دوره تثبيت، هدف و انگيزه‌‏ای جز سوء‌‏استفاده از انقلاب و جنگ برای دستيابی به اهداف و اغراضی سياسی معطوف به قدرت ندارد.
وی با اشاره به نوع گفتمان خاتمی، تصريح کرد: جامعه به گفتمان خاتمی پس از پايان جنگ و دفاع مقدس به شدت نيازمند بود، يعنی گفتمانی مبتنی بر سازگاری و جمع دموکراسی و آزادی با دينداری که از اصول تفکر و مبنای انقلاب است. بايد گفت پس از جنگ به رغم اين‌‏که سازندگی در دستور کار قرار گرفت و سازندگی آغاز شد، اما گفتمانی که بتواند نيازها و ضرورت‌‏های دوران سازندگی را کاملًا بازتاب دهد شکل نگرفت و بر اساس يک تفکر جامع و منسجم، گفتمانی متناسب با دوران سازندگی سامان پيدا نکرد.
آرمين گفت: در دوران آخر سازندگی و تحت فشار جريان‌‏های افراطی،‌ ‏اين گفتمان ناقص و ابتر ماند و وضعيت متناقضی پديد آمد و به گفتمانی تبديل شد که در درون خود، اجزای ناهمگون داشت يعنی تلفيقی از دو گفتمان جنگ و انقلاب و گفتمان توسعه.
وی با بيان اينکه گفتمان خاتمی، تلاش برای بازگرداندن اعتقاد به سازگاری و جمع دموکراسی و دين است، تصريح کرد: اين امر وجهی از انديشه و مبنای انقلاب بود، اين گفتمان تحت تاثير اصول ۸ سال جنگ، کم‌‏فروغ مانده بود و پس از جنگ هم منافع عده‌‏ای مانع از بروز و ظهور آن می‌‏شد.
سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب درباره برخی از مشخصه‌‏های گفتمان خاتمی توضيح داد: از مشخصه‌‏های اين گفتمان تاکيد بر افزايش نقش مردم، دفاع از نهادهای مدنی و حقوق و آزادی‌‏های قانونی و در يک کلام دموکراتيزه کردن ساخت قدرت است. از ديگر مشخصه‌‏های اين گفتمان نيز تقويت امنيت با روش‌‏های نرم‌‏افزاری در سطوح داخلی و خارجی محسوب می‌‏شود.
وی ادامه داد: اين گفتمان در سطح خارجی شامل خروج از انزوا و ورود به نقش‌‏آفرينی در عرصه‌‏های جهانی با شعار دموکراسی در داخل و صلح در جهان است و در سطح داخلی نيز نفی خشونت و افزايش انسجام ملی و پيوندهای نظام و جامعه و در نتيجه افزايش مشروعيت مورد اهميت است.
آرمين توجه و تقويت قانون‌‏مداری را از ديگر مشخصه‌‏های اين گفتمان خواند و گفت: هرچه بيشتر در مسير قانون قرار بگيريم، اعتماد و امنيت در جامعه گسترده‌‏تر می‌‏شود و وضعيت سامان يافته‌‏تری تحقق پيدا می‌‏کند.
وی با اشاره به استفاده از گفتمان خاتمی از سوی تمامی گروه‌‏ها و فعالين، يادآور شد: اين گفتمان در ۱۲ سال پيش در سطح ملی گوش شنوا يافت و تبديل به يک خواست ملی و به عبارت ديگر نماد يک خواست ملی شد و حماسه دوم خرداد را شکل داد. چهار سال بعد هم يعنی در انتخابات دور دوم رياست جمهوری خاتمی رای بالای ايشان بيانگر آن بود که اين گفتمان همچنان يک خواست ملی و عمومی است اما اين گفتمان در بخش‌‏هايی از نيروهای سياسی، گوش شنوايی پيدا نکرد و متاسفانه اين بخش‌‏ها از ظرفيت و آمادگی لازم برای فهم و پذيرش اين گفتمان برخوردار نبودند.
وی در ادامه ياد آور شد: امروز پس از گذشت دوره چهار ساله و تجربه تحميل گفتمان اقتدارگرايی و معطوف به ستيزه و ماجراجويی به نام انقلاب و دفاع از نظام، شاهد آثار و نتايج زيان‌‏بار اين تجربه برای کشور هستيم و به نظر می‌‏رسد علاوه بر جامعه، بخش‌‏هايی که قبلاً از آمادگی لازم برای پذيرش و فهم اين گفتمان برخواردار نبودند، اکنون به ضرورت چنين گفتمانی پی برده‌‏اند و خواهان فراگير شدن اين گفتمان هستند.
آرمين اضافه کرد: من تمسک به اين گفتمان را در بخش‌‏های معتدل جريان محافظه‌‏کار، يک ترفند سياسی يا تظاهر نمی‌‏بينم بلکه واقعيت موجود و بخصوص تجربه چهارسال اخير و مقايسه آن با تجربه دوران خاتمی موجب افزايش عقلانيت و به وجود آمدن ظرفيت‌‏های بيشتری برای درک و فهم و پذيرش اين گفتمان شده است. البته در بخش‌‏ها و لايه‌‏های افراطی‌‏تر جريان اصولگرا وضع متفاوت است زيرا لايه‌‏های افراطی به شدت با رويگردانی اجتماعی رو به رو هستند. با توجه به مقبوليت گفتمان خاتمی در جامعه، هرچه به انتخابات نزديک‌‏تر می‌‏شويم،‌‏ سعی می‌‏کند تظاهر به اين گفتمان داشته باشد تا آرايی را جذب کند.
سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب در پايان سخنانش با بيان اين که نمی‌‏توان حکم واحدی برای بخش‌‏های مختلف اصولگرايی صادر کرد، گفت: نمی‌‏توان برای بخش‌‏های مختلف اصولگرا که از اين گفتمان استفاده می‌‏کنند، يک حکم صادر کرد. به نظر من بخش‌‏های معتدل جريان اصولگرا، صادقانه به اين نتيجه رسيده‌‏اند يا تجارب گذشته آن‌‏ها را به اين نتيجه رسانده که راهی برای نجات کشور جز حاکميت گفتمانی که خاتمی نماد آن بود، وجود ندارد.





















Copyright: gooya.com 2016