جمعه 29 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

درگذشت محمد مدير شانه چی

محمد آقا مدير شانه‌چي، پس از عمري تلاش پي‌گير و مجاهدت مدام در جهت رشد، اعتلا و آزادي مردم اين سرزمين، در روز پنج‌شنبه بيست و هشتم آذر ماه، در مشهد، جان به جان آفرين تسليم نمود.

shanachi.jpg

مراسم خاكسپاري آن بزرگ در روز شنبه سي‌ام آذر ماه ساعت 10 صبح در بهشت رضا انجام مي‌گيرد

و روز يكشنبه 1/10/87 از ساعت 2 الي 4 بعد از ظهر مجلس ترحيم در حسينيه نصرت برگزار مي‌شود.

مجلس بعدي در بزرگداشت آن مرحوم، متعاقبا اعلام خواهد شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سنگ صبور، شعری برای محمد مدير شانه چي، برگرفته از کتاب «به هواي ميهن» مجموعه اشعار نعمت آزرم

اي سنگ صبور اين زمانه

اي تير زمانه را نشانه

با جسم نحيف و رنج بسيار

چون قامت قرص استوانه

با آنهمه داغ کوه افکن

خم زير غمان نکرده شانه

با روي گشاده همچنان صبح

لبخندزنان درين شبانه

يک عمر به رهگذار توفان

با عشق بنا نهاده لانه

بسيار کشيده رنج زندان

با تنگي آب و نان و دانه

ارزاني خلق هرچه بودت

بي هيچ توقع و بهانه

چل سال به راه حق تپيدي

Chanehchi 1.jpg

آن راه که نيستش کرانه

با همسر همرهت که مي بود

همواره تو را چو پشتوانه
در دامن تو چهار فرزند

باليد يکان يکان يگانه

در راه نجات خلق کردي

دو دختر و دو پسر روانه

آن «زهره» و «محسن» و «حسين»ات

وان «شهره» که بود نازدانه. (1)

گشتند شهيد در ره خلق

بي هيچ تفاخر و نشانه

هر چند که هر کدام بودند

در زمره خويش بي همانه

جلادي شاه کشت يکتن

جلادي شيخ اين سه گانه

هر قاتل پاره دل تو

بودت چه بسا به سفره خانه (2)

يک عمر به ميزیاني تو

بودند صباح تا شبانه

بي شرمي شيخ را گواهي

بهتر ز تو نيست در زمانه

هرچند که گرده اي نمانده ست

کز شيخ نخورده تازيانه

در باغ وطن فکنده آتش

بر ريشه و ساقه و جوانه

Chanehchi 2.jpg

هرگاه به چهره تو بينم

آتش کشد از دلم زبانه

ويران شده است آشيانت

اي مرغ جدا ز آَشيانه

رو سوي تو کرد چرخ پرتاب

هر تير که داشت در خزانه

تو چهره روزگار مائي

بي هيچ گزافه و فسانه

رسوائي اين شب ستم را

اين روز تو بهترين نشانه

بيهوده گمان زده ست ضحاک

کاو جان ببرد از اين ميانه

هر تير که سوي خلق افکند

رو سوي خودش کند کمانه

بنگر که نبرد خلق با او

شد کوچه به کوچه خانه خانه

تا گام دگر فتند به دوزخ

استاده کنون بر آستانه

ميهن برهد ز ننگ ضحاک

از يمن قيام کاويانه

کابوس شب ستم بدرد

خندد لب صبح، با ترانه

نابود شود دروغ و ماند

ايران بزرگ جاودانه

پاريس – شهريور 1361

از کتاب «به هواي ميهن» نعمت آزرم

حواشي

به ترتيب تاريخ شهادت:

الف : زهره مدير شانه چي دانشجوي سال دوم علوم قضائي، زنداني سياسي رژيم سلطنتي، عضو سازمان چريک هاي فدائي خلق، در برخورد مسلحانه با مأموران ساواک به تاريخ ارديبهشت 1354 جان باخت.

ب: حسين مدير شانه چي دانشجوي سال دوم علوم آزمايشگاهي و پتروشيمي در تاريخ آبان 1360 در حمله شبانه پاسداران انقلاب اسلامي، با آرپي جي به خانه مسکوني اش به خاک و خون غلطيد.

ج_ محسن مدير شانه چي فارغ التحصيل علوم آزمايشگاهي، زنداني سرشناس رژيم سلطنتي، از رهبران سازمان چريک هاي فدائي خلق (اقليت) در تاريخ 29 آذر به هنگام خروج از خانه تيمي از پشت سر به مسلسل پاسداران انقلاب اسلامي از پاي درآمد.

د- شهره مدير شانه چي دانشجوي سال اول علوم رياضي در اوايل دي ماه 1360 در خيابان بازداشت و در اواخر بهمن 1360 در زندان اوين تيرباران شد.

اشاره به اينکه بسياري از دولتمردان روحاني کنوني، مهمان ماه و سال آقاي شانه چي بودند. بويژه سيدعلي خامنه اي که هر سال دو ماهه محرم و صفر و همچنين ماه رمضان را که براي روضه خواني از مشهد به تهران مي رفت ميهمان آقاي شانه چي بود.





















Copyright: gooya.com 2016