گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
18 دی» نامه سرگشاده محمد ملکی به شيرين عبادی: چرا برای دفاع از حقوق خود و ديگران مقاومت صلح جويانه نمیکنيد؟ اطلاعات نيوز17 آذر» خونی که ۵۵ سال است می جوشد، محمد ملکی 13 آبان» آقای فرهاد رهبر دانشگاه پادگان نيست، محمد ملکی 24 اردیبهشت» قانون اساسی يک قرارداد فسخ شده است! گفتگوی شهرگان با محمد ملکی 16 اردیبهشت» فرمانِ يک همهپرسی در مورد نظام ولائی را صادر فرماييد، نامه سرگشاده محمد ملکی به آيتالله خامنهای
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آن روز که مردم درهای دانشگاه را گشودند، محمد ملکیروز ۲۳ دی ماه استادان و مردم در کنار آيتالله طالقانی وارد دانشگاه شدند و به اين ترتيب دانشگاه بار ديگر بازگشايی شد. ورود دهها هزار زن و مرد به دانشگاه چنان رعب و وحشتی در حاکمان بوجود آورد که شاه ۳ روز بعد (۲۶ دی) از ايران فرار کرد و کمتر از يک ماه نگذشت که نظام شاهی سقوط کردبسمالحق پيرمرد با هر مشکلی بود ساعت ۱۲ روز ۱۷ آذر ماه سال ۸۷ خود را به خيابان ۱۶ آذر رساند. آن روز قرار بود دانشجويان در دانشگاه تهران ياد و خاطره آن ۳ آذر اهورايی که روز ۱۶ آذر سال ۳۲ بدست آدمکشان در ساختمان دانشکده فنی شهيد شدند را گرامی بدارند و ياد آن روز را که «روز دانشجو» نام گرفت، چون ۵۵ سال گذشته در خاطره ها زنده کنند. پيرمرد وقتی وارد خيابان ۱۶ آذر شد و خيل عظيم نيروهای نظامی که با تمام تجهيزات دانشگاه را محاصره کرده بودند و در کنار آنها لباس شخصیها که کپه کپه در گوشه و کنار خيابان ايستاده بودند و نقشهی حمله به دانشجويان را ميکشيدند را ديد، نگران شد برای بچه ها، اما وقتی ديد آنها دست خالی در برابر نيروهای انتظامی مانند شير میغرند و با شکستن يکی از دربهای دانشگاه زير مشت و لگد وارد دانشگاه میشوند و آنهمه نيرو و تجهيزات را به هيچ میگيرند و خود را به دريای دانشجويان داخل دانشگاه میرسانند، خستگی و بيماری را از ياد برد و درحاليکه به بهانهی استراحت به ديوار تکيه داده بود، با مشاهده شور و هيجان دانشجويان اشک شوق میريخت و در خاطراتی که از خيابان ۱۶ آذر و دانشگاه داشت، فرو رفت، زيرا او بيش از ۵۰ سال در دانشگاه تهران با دانشجويان زندگی کرده بود. میدانست به ديوار ساختمانی تکيه داده است که سالها محل گارد دانشگاه بود و از همانجا رفت و آمد دانشجويان و استادان در خيابانها و صحن دانشگاه را نظاره میکردند و در مواقعی آنها را زير نظر ميگرفتند و گاه گاه در حمله به دانشجويان و در محاصره و بستن دانشگاه به روی دانشجويان و استادان شرکت داشتند. میدانست بلافاصله بعد از فاجعهی حمله به دانشکده فنی و کشتار دانشجويان از سوی نظاميان شاه، مردم اين خيابان را ۱۶ آذر نام نهادند. پيرمرد روبروی دری که نام در دانشکده فنی بر ان نهاده اند، نشسته بود و به دانشجويانيکه در خيابان جنوبی دانشکده فنی جمع شده بودند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد مینگريست. پيرمرد درحاليکه به نيروهای انتظامی و لباس شخصی ها که سراسر خيابان را اشغال کرده بودند نگاه ميکرد، چند صحنه از حوادثی که شاهد آن بوده از جمله تحصن ۲۵ روزه استادان در دبيرخانه دانشگاه پيش از انقلاب (۲۹ آذر تا ۲۳ دی ماه ۵۷) و حمله حزباللهی ها به دانشگاه و اشغال آن و زد و خورد و کشته و مجروح شدن تعدادی از مردم و به تصرف درآوردن دانشگاه و بالاخره بسته شدن دانشگاه برای چند سال به بهانهی اسلامی کردن دانشگاهها و حوادث بوجود آمده در نتيجهی اين کودتای فرهنگی پس از انقلاب را بياد آورد. پيرمرد به ياد آورد دولت از دانشجويان خواسته بود تا پايان روز دوشنبه اول ارديهشت ۵۹ دفترهای خود را تخليه کنند، اما قبل از پايان مهلت، صبح دوشنبه به دانشگاه و دفتر يکی از گروههای دانشجويی «دفتر پيشگام» که در سمت غربی خيابان ۱۶ آذر بالای دبيرخانه قرار داشت، حمله شد و کشت و کشتار به راه افتاد و باصطلاح خودشان دولت بر دانشگاه مسلط شد تا هر گونه که میخواهد بر دانشگاه حکومت کند. ببندد، باز کند، دانشجويان و استادان را زير تيغ شکنجه و اعدام بفرستد با اين پندار که صدای مخالفی از دانشگاه برنخيزد. گرامی باد سیامين سالگرد تحصن ۲۵ روزهی استادان دی ماه ۱۳۸۷ Copyright: gooya.com 2016
|