سه شنبه 1 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: طی روزهای آينده تصميم نهايی را می‌گيرم، حول يک فکر و انديشه اجتماع کنيم تا حول يک شخص، ايسنا

رييس بنياد باران گفت: اگر بتوانيم کار بکنيم و روی حداقل‌های خود تکيه کنيم و پاسخگوی جامعه باشيم بايد بياييم.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) حجت الاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمی در ديدار با اعضای شورای سياستگذاری ستادملی جوانان حامی خاتمی و نيز نمايندگان اين ستاد در ۳۰استان کشور گفت: برای من جای خشنودی است که عده‌ای جوانان با فرهنگ و دلسوز و دردآشنا که تجربيات مختلفی نيز کسب کرده و پخته شده‌اند، شوروشعور جوانی را به همراه با پختگی، دورنگری، آينده‌نگری و نيز احساس مسووليت و دلسوزی برای کشور و آرمان‌های انقلاب دارند و دور هم جمع شده‌اند و تلاش می‌کنند که اين خود سرمايه ارزشمندی است.

وی افزود: طبعا برای من افتخارآميز است که چنين جمعی در سراسر کشور به من نظر لطف دارد و اين هم مسووليتم را زيادتر می‌کند و هم اميدها را به آينده افزايش می‌دهد که با راهکاری اين اميد و دلبستگی را به جريانی که دوام بيشتری دارد تبديل کنيم تا شبيه موجی نباشد که پس از مدتی به هر دليلی فروکش کند، بلکه در سرشت و سرنوشت کشور ما نقش داشته باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


وی با بيان اين‌که " آن‌چه امروز باعث ايجاد اين شور در جامعه شده تنها محدود به اين جمع نيست" تصريح کرد: بلکه تمايل به تغيير وضعيتی است که مناسب به نظر نمی‌رسد.

رييس‌جمهور سابق کشورمان ابراز عقيده کرد: احساس می‌کنيم که هم سرمايه‌های مادی و معنوی کشور ممکن است آسيب ببيند و هم تهديدهای مختلف بيشتری برای جامعه مدنی و کشور به وجود آيد. اين مسائل باعث شده که يک گرايش در جامعه ما به وجود آيد که در وضع خوبی نيستيم؛ منهای اين‌که بخواهيم انگيزه‌خوانی کنيم که کسی سوءنيت يا حسن نيت دارد ولی نتيجه آن‌چه که در جامعه رخ داده وضعيتی را ايجاد کرده که مطلوب نيست.

وی گفت: علاوه بر اين احساس عاطفی، احساس تکليف برای بهبود وضع موجود هم هست که مساله مهمی است و منشا اميد در جامعه می‌شود.

وی ادامه داد: من دغدغه خاطرهايی داشتم که به صورت پراکنده در ده-دوازده سال گفته‌ام و اين‌که به عنوان مبانی اصلاحات به صورت سنجيده‌تر و منسجم‌ترتبيين شده است تا هر کسی که آن را می‌پسندد، حول محور ايجابی آن جمع شود و هرکس هم نمی‌پسندد، مرزهايش مشخص شود.

خاتمی يکی ازعوامل مهم برای تغييرات اجتماعی از جمله در وضعيت کنونی را مدد گرفتن از احساسات خواند و گفت: طبعا اين احساسات به هر دليلی مانند شرايط اجتماعی و ذهنيتی که جامعه دارد يا امکانات معنوی بيشتری که ممکن است وجود داشته باشد، خيلی زود متوجه يک مورد مشخص خارجی مانند يک شخص خاص می‌شود؛ که اگر برای تغيير اين وضع حول محور جمع بنگريد؛ می‌توان از اين احساسات بهره‌ برد و مشکلات را حل کرد.

وی افزود: ولی مشکل مهم اين است که اگر ما يکی از ريشه‌های مشکلات جامعه را فقدان عقلانيت و تفکر منسجم بدانيم، هرچه اين احساسات قوی‌تر شود عبور از آن به سوی عقلانيت هم دشوارتر می‌شود.

وی اظهار کرد: اگر با من مشورت می‌شد، ضمن تاييد و تقدير از تلاش‌های صورت گرفته عزيزان در سراسر کشور، می‌گفتم که درست است که ما يک مرحله‌ای به نام انتخابات را پيش‌رو داريم اما حال که قصد سرمايه‌گذاری داريم بهتر است حول يک فکر و انديشه اجتماع کنيم تا حول يک شخص.

رييس موسسه بين‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تصريح کرد: طبعا اگر فکر منسجم‌تر می‌شد، احتمال داشت اين شور و اجتماع هم بدين شکل نباشد؛ يعنی شخصی که هرکسی خود را در آيينه او می‌بيند، به خصوص با توجه به احساساتی که در جامعه است، ممکن بود برخی جهات فکری لحاظ نشود يا مسکوت گذاشته شود. اما اگر ما حول يک فکر اجتماع می‌کرديم، اجتماعمان منسجم‌تر و آينده‌دارتر بود. هرچند ممکن بود گستره کمتری داشته باشد، ولی وقتی همه چيزحول محور شخص بود اگر به جايی نرسيم به هر دليلی اين شخص از ميدان خارج شود يا آن‌چه مورد انتظاربود، محقق نشود يا نگذارند محقق شود يا خود اين شخص به اين نتيجه برسد که شايد راه بهتری از حضور مستقيم وجود داشته باشد، مشکل به وجود می‌آيد.

وی با اشاره به اتفاقات تاريخی گذشته که " بيشتر به اشخاص دلبستگی وجود داشت تابه تفکرات" اظهار کرد: به همين دليل از آن زمان آن خواست تاريخی ملت ـ که انصافا هم ارزشمند است ـ‌ در مرحله عمل به کامروايی صددرصد نرسيده است و در خيلی جاها شکست خورده و در جاهای ديگر هم ناکامی‌هايی داشته است.

وی ادامه داد: جا دارد بپرسيم که چرا از مشروطيت تا اين‌جا با اين‌که يک خواست عميقی در متن جامعه ما وجود داشته و يک نوع آمادگی نسبی و ضمنی نسبت به اين خواسته‌ها در جامعه ما بوده و به يک معنا جامعه ايرانی برای استقرار جامعه مدنی پيشتاز هم بوده،‌ مدام جلو رفته‌ايم و بعد دچار ناکامی شده‌ايم؟

خاتمی با بيان اين‌که "شايد مشکل اين بوده که ما همواره خواسته‌ايم جامعه را از بالا رشد دهيم" اظهار کرد: جامعه‌ای که خواست رشد دارد، بايد بداند که اين خواست تنها کافی نيست. آمادگی و زمينه‌ای می‌خواهد که بايد در جامعه ايجاد شود. اگر ما قائل به دموکراسی و مردم‌سالاری باشيم من معتقدم در متن جامعه ما، اين خواست جا افتاده است و پس از دوم خرداد هم کمی عميق‌تر شد و به صورت گفتمان جدی‌تری مطرح شده است ولی اقتضائات و زمينه‌هايی بايد در جامعه وجود داشته باشد که اين خواست محقق شود و پايدار بماند. آيا مايی که به اين مساله اعتقاد داريم، اگر قدرت را به دست گرفتيم می‌توانيم زمينه را برای تحقق آن به وجود بياوريم؟ بر فرض هم که چنين باشد، شما چقدر از قدرت را در اختيار داريد و چقدر از اين قدرت می‌توانيد برای پايدار کردن اين خواست تاريخی در جامعه استفاده کنيد؟

به گزارش ايسنا به نقل از روابط عمومی دفتر خاتمی، وی ادامه داد: اگر شما در مجموعه‌ای هستيد که نه تنها برای تحقق اين خواست و وعده‌های شما همراهی نمی‌کند بلکه کارشکنی هم می‌کند، خطر ضايع شدن سرمايه و به وجود آمدن اين تصور که کسی با اين وعده‌ها در موضع قدرت قرار گرفت نتوانست يا نخواستند کار کند يا عوض شد، ممکن است در جامعه ياس هم ايجاد کند.

وی با اشاره به برخی مشکلات پيش آمده در گذشته، گفت: بر اثر اين مشکلات يک نوع دلسردی‌ها و دلزدگی‌هايی ايجاد شد که البته بخشی از آن حتما ناشی از ضعف ما بود اما بخش ديگرش به خاطر اين بود که ما به خاطر احساسات‌مان توقعاتی داشتيم که اساسا قابل اجرا نبود و ما احساس می‌کرديم با تحول به وجود آمده اين توقعات بايد برآورده شوند در صورتی که نمی‌شد برآورده شوند، دامن زدن به اين توقعات هم وضع را بدترمی‌کرد.

رييس‌جمهور سابق کشورمان در توضيح مساله دوم نيز اظهار کرد: مساله ديگر اين بود که تصور ما از امکانات و توان فردی که به او دلبسته بوديم درست نبود. ما تصور می‌کرديم توان او ۱۰۰ است اما تنها توان او "دو" يا حداکثر "ده" بود ولی توقع ما از او توقع "صد" بود و واقعيت قضيه اين بود.

وی همچنين افزود: مساله ديگر اين است که برای آمدن به صحنه آيا بايد با اهداف و خواسته‌های حداقلی وارد شد يا بايد از همين حداقل‌ها هم صرفنظر کرد؟ البته بعضی وقت‌ها گفته می‌شود ما از فلانی انتظاری نداريم و او تنها بيايد تا اوضاع تغييرکند اما من به عنوان فردی که برای خود هويتی قائل هستم آيا از حداقل‌های خودم هم عبور کنم؟ البته حداقل‌هايی که می‌گويم حداقل‌های اساسی و بنيادی است.

وی تاکيد کرد: متاسفانه در دوره گذشته به حداکثرها دامن زده شد ولی بسياری از اين حداکثرها امور روبنايی بودند که توقع بود يک شبه حل شوند. توقعاتی که برخی درست و برخی نادرست بودند اما به‌هرحال تا زمانی که در اولويت قرار نداشتند و تا زمانی که زيربناهايش فراهم نبود،‌ امکان تحقق آن‌ها وجود نداشت. اگر هم تحقق پيدا می‌کرد دولت مستعجل است و موجی که به سرعت فرو می‌نشست. ما بايد با حداقل‌ها بياييم. حداقل‌هايی که هم در دوران قبل با چالش مواجه بودند و هم اگر دوباره بياييم احتمالا با چالش‌های جدی‌تری مواجه شوند.

خاتمی با تاکيد بر اين‌که " ما که نمی‌توانيم تنها شعار معيشتی بدهيم و بگوييم بايد به اقتصاد سر و سامان داد" اظهار کرد: البته اين‌ها مهم است و بايد گفته و به آن اهتمام شود. شايد يکی از مشکلات دوران اصلاح‌طلبی اين بود که در مقام بيان و تبليغات کمتر به اين مسائل توجه شد. البته من بارها گفتم با اين‌که شعارهای ما بيشتر سياسی و اجتماعی و کمتر اقتصادی بود، اتفاقا در عرصه اقتصاد و معيشت مردم موفق‌تر بوديم تا سياست.

وی ادامه داد: به‌هرحال ما نمی‌توانيم مثل کسانی‌که شعارهايی دادند و متاسفانه بسياری از ارزش‌ها را وارونه پشتوانه شعارها کردند، عمل کنيم. امروز ارزش عدالت،‌ ارزش مردم‌خواهی، ارزش مقابله با دشمنان کشور، ارزش امنيت برای کشور، ارزش دين و دينداری بد مصرف شده است. وقتی شعارهايی داده می‌شود که از عهده‌اش برنمی‌آيند و بعد گفته می‌شود ارزش‌ها يعنی فقط همانی که ما گفته‌ايم و مردم احساس ديگری درباره آن‌ها پيدا می‌کنند، معنايش اين است که به ارزش‌ها لطمه وارد شده است.

وی با اشاره به جايگاه رفيع حضرت امام خمينی(ره) و ويژگی‌های شخصی و سياسی ايشان، گفت: با همه اين ويژگی‌های منحصر به فرد، امروز کاری می‌شود که برخی ناتوانی‌ها به نام امام و خط امام نوشته می‌شود و اين يعنی جفا به امام و ضربه زدن به ايشان.

رييس موسسه بين‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با اشاره به سخنان اخير خود در دانشگاه تهران در مورد جنبش اجتماعی اظهار کرد: هيچ جنبشی در کشور ما موفق نيست مگر آن‌که با جنبش اجتماعی تاريخی ملت ايران همراه باشد. آيا جنبش در جامعه ما وجود دارد؟ به نظر من وجود دارد و صد سال هم است که وجود دارد. حتی خود انقلاب اسلامی فرازی از اين جنبش بوده است که جنبه سلبی آن سرنگونی يک رژيم و جنبه ايجابی آن همسو کردن ارزش‌ها و خواسته‌های تاريخی ملت ايران با هويت دينی و اسلامی ما بوده است. آيا به آن آرمان‌ها و اهداف رسيده‌ايم؟ اگر رسيده‌ايم که ديگر جنبش معنا ندارد.

وی ادامه داد: امروز هم برخی می‌گويند در اين کشور انقلاب شده، شاه رفته، جمهوری اسلامی آمده و ديگر تمام است و نبايد کاری کرد. اما اين انقلاب آرمان‌هايی داشته و اتفاقا موفقيت آن اين بوده که آرمان‌های اين انقلاب در متن جامعه ما وجود داشته است و امام هم هوشمندانه اين را فهميد و به همين علت هم ايشان جمهوری اسلامی ونه خلافت اسلامی يا امارت اسلامی را مطرح کرد.البته آن آرمان‌ها هنوز محقق نشده است و جنبش وجود دارد و اصلاحات يعنی حرکت به سوی تحقق آن آرمان‌ها و مبارزه با موانعی که بر سر راه تحقق آن‌ها وجود دارد. در زمان گذشته اصلاح به معنای سرنگونی يک رژيم بود و اکنون به معنای رسيدن به اهدافی که به خاطرش شهيد داده‌ايم و مشکلات فراوان را تحمل کرده‌ايم. نمی‌شود اين نظام را به دست کسانی داد که به آن آرمان‌ها،‌ به امام و به مردم اعتقاد چندانی ندارند و اگر هم دارند راه و رسم تحقق آن‌ها را اشتباه انتخاب می‌کنند.

وی تاکيد کرد: امروز مطلوب اين است که اين هدف را دنبال کنيم که اولا وضعيت کنونی بهبود يابد و بعد به وضعيتی برسيم که هرچه بيشتر به شرايط مطلوب ما نزديک باشد و درعين حال بتوانيم به کار اجتماعی،‌ فرهنگی و درازمدت خود در جامعه هم بپردازيم. البته اگر واقعا امکان اين باشد که حداقل‌ها را حفظ کنيم و همچنين اميدهای جامعه را به ياس تبديل نکنيم و فقط تا روز انتخابات را نبينيم و به بعد از آن هم بينديشيم و اگر بشود کار کرد هيچ مشکلی نيست که فردی مانند بنده که يک انسان کوچک است، وارد صحنه شود.

خاتمی همچنين گفت: بالاخره بايد ديد ما می‌توانيم کار بکنيم يا نه؟ اگر بتوانيم کار بکنيم و روی حداقل‌های خود تکيه کنيم و پاسخگوی جامعه باشيم بايد بياييم. اگر با عوض کردن شعارها يا اين‌که نتوانيم آن‌ها را عملی کنيم، بياييم آيا به مردم خدمت کرده‌ايم؟ يا اگر احساس کنيم آن‌قدر مانع و کارشکنی است که حتی نمی‌گذارند به حداقل‌های خود نيز عمل کنيم و هزينه کشور هم زياد شود، آيا نبايد زمينه‌ای فراهم کنيم که کسانی که امکان کار کردن با مشکلات کمتر دارند بيايند ولو اين‌که آن‌ها در ايده صددرصد مثل ما نباشد ولی هزينه جامعه کمتر می‌شود و فضا هم برای ما جهت کار اجتماعی و زيربنائی بازتر می‌شود.

وی در پايان تاکيد کرد: بنده اين روزها در موقعيت سختی قرار دارم؛ از يک طرف يک موج وسيع و يک تقاضای اجتماعی و توقع از من وجود دارد که بيايم و از سوی ديگر اينکه آمدن برای خدمت کردن و کم کردن هزينه مردم است که اگر اين طور نشود،آمدن فايده ندارد.اميدوارم طی روزهای آينده تصميم نهايی را بگيرم گرچه طی روزهای گذشته انتظار جامعه را نسبت به نامزدی در انتخابات در دايره محدودتری قرار داده ام که تا حدودی بلاتکليفی را رفع می‌کند.





















Copyright: gooya.com 2016