دوشنبه 21 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ملانصرالدين و خبر رسانی! نگاهی به صفحه ويژه سی سالگی انقلاب ايران در سايت بی‏بی‏سی، اميد حبيبی نيا

[email protected]


اميد حبيبی نيا

می گويند روزی ملانصرالدين سوار بر الاغ از دهی عبور می کرد، مردم ساده ده که ناگهان ملايی ديدند بر وی آويختند که بايد بالای منبر بروی و وعظ و خطابه بفرمايی.
ملا که لابد شوخ طبعی ش گل کرده و از پذيرايی روستايان نيز بدش نمی آمد، سه روزی آنها را سر کار گذاشت؛ روز اول بر بالای منبر نزول اجلال فرمود و پرسيد ای خلايق می دانيد من می خواهم چه پند و اندرز و خطابه ای بکنم و شما را از عذاب اليم نجات دهم؟ مردم با تعجب و لابد کمی نگرانی يک صدا جواب دادند خير ملا بفرما تا آگاه شويم، ملا گره در اخمهايش انداخت، از منبر پايين جست و گفت حال که نمی دانيد و تا اين حد جاهليد پس چه فايده که شما را اندرز دهم؟!
روز بعد باز هم بعد از پذيرايی و مهمان نوازی ملا بر منبر رفت و پرسيد ای خلايق می دانيد چه اندرزی می خواهم به شما بدهم و دين و ايمان شما را استوار کنم؟ روستاييان ساده دل يک صدا فرياد زدند بله ملا!

ملا از بالای منبر پايين جست و گفت حال که می دانيد برای چه به خود زحمت بدهم؟
روز سوم روستاييان که از پذيرايی اين ملای حريص خسته شده بودند و می خواستند هرطور که شده وعظ و خطابه ای از وی بشنوند بلکه به درد آخرتشان بخورد قرار گذاشتند که هر گاه ملا سوال خود را پرسيد نيمی بگويند بله و نيمی ديگر خير!
چون ملا بر منبر شد به خلايق گفت می دانيد چه خبر و پند و اندرزی می خواهم به شما بدهم؟ نيمی از روستاييان بانگ برآوردند که بلی ملا و نيمی ديگر که نه والله ملا!
ملا از بالای منبر پايين جست و غرغرکنان گفت عجب دهاتی‏هايی، خب آنهايی که می دانند به آنهايی که نمی دانند بگويند و وقت گران مرا تلف نکنيد!
آنگاه سوار الاغش شد و در ميان حيرت و افسوس روستاييان راه خود را گرفت و رفت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


حکايت سايت فارسی بی بی سی و سی سالگی انقلاب ۱۳۵۷ ايران نيز بی شباهت به حکايت ملا و روستاييان نيست.
از زمانی که بخش فارسی بی بی سی در پی راه اندازی تلويزيون خود برآمد راديو و سايت فارسی ش تقريبا به حالت نيمه تعطيل درآمده اند و از آنجا که مطالب سايت همواره در دسترس باقی می ماند شايد اين وضع نيمه تعطيل در سايت بيشتر به چشم می آيد والا اينکه گوينده تازه کار در خواندن يک خبر سه خطی در عرض يک دقيقه سه بار آن را غلط بخواند چيزی است که ديگر چندان تعجب برانگيز نيست، از قديم گفته اند: نو که آمد به بازار کهنه شدن دل آزار!
در ميانه اين رکود، کسادی و وخامت حال راديو و سايت، بخش فارسی تصميم می گيرد که صفحه ای هم به مناسبت سی سالگی انقلاب ۵۷ برپا کند.
گذشته از کيفيت مطالب که اغلب نوشته همکاران تازه بخش فارسی است و تقريبا حرفی برای گفتن ندارند و گويی تنها برای صفحه پرکنی و رفع تکليف حول چند موضوع دم دستی نوشته شده اند، ترتيب و ساختار محتوايی ويدئوهای اين صفحه بلافاصله با استناد به حکايت ملا، سوال برانگيز می شود.
تا به امروز که ۲۰ بهمن ماه است و صفحه ويژه روزهاست که تيتر اصلی خود را حفظ کرده و تنها يکی دو مطلب دم دستی در معرفی افراد و جريانها به آن افزوده شده است، در مجموع ۱۰ مصاحبه کوتاه با اشخاص مختلف در باره انقلاب ۵۷ در اين صفحه منتشر شده است از شاعر گرفته تا بقال.

اين گوناگونی افراد در وهله اول ممکن است جالب جلوه کند ولی وقتی تک تک اين ويدئوها را نگاه می کنيم، چند موضوع به ذهن مان می رسد:
- سردبير سايت فارسی ناگهان در روزهای آخر تصميم گرفته است اين ويدئوها را سفارش بدهد و در نتيجه از آدم های دم دست استفاده کرده است، اين آدم های دم دست از بقالی که خبرنگاران بخش فارسی از آن آجيل می خرند گرفته تا از خوش شانسی شاعری مشهور را شامل می شده است.
- دروازه بانان اين رسانه يا متوجه نيستند که با چنين ترکيبی ناخودآگاه دارند به مخاطب القاء می کنند که قضيه جدی نيست يا متوجه هستند و خود چندان موضوع را جدی نگرفته اند.
- محتوای اين ويدئوها تقريبا (به استثنای هادی خرسندی و اسماعيل خويی) بيشتر ضد انقلابی ست، اگر بخش فارسی به کسانی که به انقلاب باور داشتند دسترسی نداشته يا مايل به مصاحبه با آنها نبوده است، آيا متوجه نيست که به اين ترتيب کدام کفه ترازو را سنگين تر کرده است؟
- مصاحبه شوندگان عمدتا سلطنت طلب يا از وابستگان به رژيم سرنگون شده سلطنتی هستند، به اين ترتيب اگر فرض کنيم که تا يک هفته ديگر جمهوريخواه، ليبرال سابق، عضو نهضت آزادی، اصلاح طلب سابق و چپ سابق را هم در اين صفحه ببنيم، باز جای سوال پيش می آيد که پس چرا اول سلطنت طلب ها؟
- همگی مصاحبه شوندگان در خارج از کشور اقامت دارند و تقريبا جز يکی دو نفر هيچ کدام حرف تازه يا خاطره درخشانی برای بازگويی ندارند وقتی واکنش شديد دولتمردان جمهوری اسلامی به بخش فارسی بی بی سی سبب می شود که اين بخش از دريافت ويدئوهای داخل کشور محروم شود، شنيدن خاطرات يا ديدگاه های افراد خارج از کشوری از انقلاب آن هم با اين شيوه انتخاب، سوال برانگيز می شود.
- وقتی که در متن های نويسندگان بی بی سی از اصطلاح "انقلاب اسلامی" به کرات استفاده شود، نتيجه اين می شود که از همان ابتدا تکليف خود را روشن کرده ايم، مثل اين است که به جای کودتای ۲۸ مرداد بگوييم قيام ملی ۲۸ امرداد!
- گاهی انجام ندادن کاری که به قول ملا در آن "شک و شبهه" پيش می آيد از انجام دادنش بهتر است!
حالا اگر نگاهی به اين ده ويدئو بيندازيم (مصاحبه با اسماعيل خويی دو پاره شده است) روشن می شود که جز اسماعيل خويی، هادی خرسندی و تاحدودی محسن سازگارا بقيه مصاحبه شوندگان اصولا حرفی برای گفتن ندارند، دليل اين امر آن نيست که آنها جزء افراد معمولی يا رده پايين حکومت سلطنتی بوده اند، دليل آن نوع انتخاب و کج سليقگی انتخاب کنندگان و مصاحبه گران بوده است.
مهمترين خلاقيت مصاحبه گران قراردادن سگ سرهنگ بهروز سرشار در پايان مصاحبه با او درکنار وی است که نتيجه نه تنها خنده دار از آب در آمده است بلکه تمامی حرفهای جناب سرهنگ را نيز به طنز می کشاند!
اگر فردا فرخ نگهدار و يکی از بريدگان مجاهدين خلق را هم در اين صفحه به رخ بکشند، باز هنوز ما حکايت ملانصرالدين را به خاطر خواهيم داشت که پس بقيه چه شدند؟

***

فرض کنيم که قرار بود مسئوليت اين مصاحبه را به يک دانشجوی ترم سوم ارتباطات بدهند و بگويند برو ۲۰ تا مصاحبه بگير، دانشجوی مورد بحث چه می کرد؟
احتمالا چون رسانه مربوطه بی بی سی بوده و بايد حواسش به ترازو و غيره و ذالک باشد ليستی تهيه می کرد، به اين شرح:

- سه چهار نفر نفر از بلندپايگان رژيم سابق؛ مثلا: فرح پهلوی، اعضای خاندان سلطنتی، اعضای دولت های آخر رژيم پهلوی، فرماندهان نظامی و امنيتی و...
- سه چهار نفر از بلندپايگان فعلی و پيشين رژيم جمهوری اسلامی؛ مثلا: ابراهيم يزدی، ابوالحسن بنی صدر، آيت الله طاهری، حجت السلام ناطق نوری،محسن رضايی، حجت السلام حسن خمينی و...
- دو سه نفر از شرکت کنندگان در انقلاب و سرکوب ش؛ مثلا: فرمانده نظامی، فرماندهان حکومت نظامی، رئيس کميته انقلاب، همافران، فرمانده گارد شاهنشاهی، يک روحانی بلند پايه، يک بازاری معروف، ساواکی ها، اعضای سازمانهای چريکی، زنان مبارز و...
- دو سه نفر از اعضای بلندپايه "سازمانهای انقلابی"؛ مثلا: مهدی سامع، مسعود رجوی،عباس توکل، اشرف دهقانی و... (منظور البته انقلابی در آن زمان است نه آنکه اين دانشجو فرضا مجاهدين خلق را هم اکنون نيز انقلابی فرض کند!)
- دو سه نفر از روشنفکران ، هنرمندان و روزنامه نگاران؛ مثلا: سردبيران يا دبيران سرويس روزنامه های زمان انقلاب يا سردبيران راديو و تلويزيون، مجريان اخبار و ...
با تهيه اين فهرست و بررسی امکان مصاحبه با اين افراد و در نظر گرفتن اينکه در صورت پخش چنين مجموعه ای نزديکی به واقعيت عينی و تقرييا گوناگونی و همه جانبه نگری لحاظ شده است، سردبير مربوطه ضمن تشويق دانشجوی مورد بحث، احتمالا شب با آرامش سر به بالين خواهد گذارد!

***

نگارنده بر اين باور است که پيش از اينکه بخش فارسی بی بی سی نيتی برای تبليغ "ضد انقلاب" يا اصولا هر نيتی برای اين شيوه پرداختن به انقلاب و سالگردش داشته باشد، محذورات، عجله و امکانات کمتر سبب شده است تا صفحه ای برپا شود تا برای خالی نبود عريضه، سايت فارسی بی بی سی هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
از آنجايی که تلويزيون فارسی بی بی سی اکنون تريبون اصلی اين رسانه است در چند ماه گذشته به نظر می رسد که در راديو و سايت فارسی اين رسانه نشانی از شور و حوصله برای کارهای معمول هم کمتر به چشم می آيد چه برسد به کار ويژه!
بنابراين نگارنده هم بيش از اين به اين صفحه ويژه نمی پردازد چرا که: "موضوع جدی نيست" يا به قول ملا؛ ناآگاهان می توانند بروند (در باره انقلاب) از آگاهان بپرسند و دست از سر بی بی سی بردارند!

اميد حبيبی نيا
پژوهشگر ارتباطات

مطالب مرتبط:
- مصاحبه اميد حبيبی نيا با مهدی سامع در باره قيام ۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷
- بررسی تطبيقی سايت های خبری عمده فارسی (بخش اول)
- بررسی سايت های خبری عمده فارسی (بخش دوم)





















Copyright: gooya.com 2016