چهارشنبه 14 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

درخواست جلب سعيد مرتضوی، نوشابه اميری، روز آنلاين

nooshabehamiri@yahoo.com

دادستانی تهران، به رياست سعيد مرتضوی "با تکميل تحقيقات مقدماتی در رابطه با ۱۵ نفر از جنايتکاران رژيم‏‎ ‎اشغالگر ‏اسراييل به موجب مقررات بين‌المللی و قوانين داخلی درخواست جلب بين‌المللی‎ ‎اين جنايتکاران را به اتهام جنايات جنگی ‏در غزه به پليس بين‌الملل (اينترپول) تحويل‎ ‎داد"‏‎.‎‏ و البته که از يک دادستانی سراسر پای بند به قانون و يک "مقام ‏قضايی" چون سعيد مرتضوی، انتظاری جز اين نيز نمی رود.‏

پس ما نيز می آموزيم و خطاب به مسئولين جمهوری اسلامی می گوييم: ما به عنوان تعدادی از شهروندان ايرانی پرونده ‏يک "جنايتکار قضايی" رابعد از تحقيقات مقدماتی و قانونی آماده کرده ايم. تنها مشکل اين است که نمی دانيم اين پرونده ‏را به کجابايد تحويل دهيم که خانه از پای بست ويران است.‏



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در آغاز لازم به ذکرست که اين خواست "نتيجه تحقيقات اين مرحله از پرونده بوده‎ ‎که ارايه‌ی مدارک و مستندات آن ‏تکميل شده است و نسبت به شناسايی کامل ساير‎ ‎جنايتکاران که اقدامات تحقيقی در مورد بيش از يکصد نفر از آنان در ‏جريان است و‎ ‎درخواست صدور اخطار قرمز برای سايرين در مراحل بعدی پرونده انجام خواهد شد‎.‎‏"‏

مشخصات اين جنايتکار به شرح ذيل است:‏‎ ‎

سعيد مرتضوی، ضابط قضايی دادگستری يزد،قاضی دادگاههای کرمان و يزد،دادگاه امنيت تهران، دادگاه مطبوعات و ‏دادستان تهران در سال های پس از اصلاحات تا امروز.‏

فعاليت های او تا آنجا که مستندات قانونی وجود دارد ـ از پرونده تجاوز يزد که بگذريم ـ با قلع و قمع مطبوعات، ‏دستگيری، شکنجه و صدور حکم زندان برای روزنامه نگاران آغاز شد.فعاليت های بعدی او عبارت بود از: دستگيری ‏وبلاگ نويسان، دانشجويان،راه اندازی پرونده های جعلی برای فعالين مدنی، سياسی، زنان... برخوردهايی که همواره ‏همراه با شکنجه و اعتراف گيری، پرونده سازی و در گام های بعدی،ورود مستقيم به سلول ها بوده است.در راستای ‏برداشتن همين گام بعدی بود که ـ بر اساس گزارش رسمی مجلس شورای اسلامی ـ زهرا کاظمی با ضربات کفش وی ‏جان خود را از دست داد تا "مديرنمونه" جمهوری اسلامی، دستانش به خون نيز آلوده شود. ‏

سپس از آنجا که "جنايت" همواره دست دردست "خيانت" وارد می شود،دوستان "مدير نمونه" خبر دادند که سعيد ‏مرتضوی در پرونده "فروش سوالات کنکوردانشگاه آزاد‎ ‎در سال۸۲‌" هم دست داشته است. خبر خريد و فروش زمين ‏ها هم رسيد؛ چک های سفيد مفسدان اقتصادی و...‏

ودر اين شرايط،جنايت کار و خائن را چاره چيست جز بستن دهان های حق گو؟ و کدام "حق"، از همه "حق" تر آنگاه ‏که مادری، صدای فرزند شکنجه ديده اش می شنود و فرياد می زند؟و چه "ناحقی" از اين "ناحق" تر که قاضی ای به ‏مادری بگويد: "ما هنوز شکنجه نکرده ايم که بفهميد شکنجه يعنی چه!"‏

‎‎همان مادری که باز فرزندش در بند است: مادر مجيد توکلی‎‎

چنين است که پرونده سعيد مرتضوی، کارش از تحقيقات مقدماتی گذشته؛ و حتی اسامی همکاران وی نيز آماده شده ‏است.‏

پس از نوشته خود او مدد می گيريم و می نويسيم: "ضمنا برخی از شکات اين پرونده عبارتند از: ۱- فرزند زهرا ‏کاظمی ۲- مادران خونين دل دانشجويان اميرکبيری۳ ـ‏‎ ‎سازمان‌های غير دولتی ايرانی، از جمله کانون مدافعان حقوق ‏بشر ۴- حقوقدانان ايرانی ۵- جمع کثيری از زنان ايران ۶- جمع‏‎ ‎ممنوع الخروجی ها۷ـ روزنامه نگاران بيکار۸ ـ همه ‏آنان که به همت مرتضوی از راه يافتن به دانشگاه محروم شده اند ۹ ـ وبلاگ نويسان ۱۰ ـ... ‏

در پايان ما نيز به سبک نگارندگان نامه دادستانی "پرداستان" جمهوری اسلامی اميدواريم "با‎ ‎همکاری و همراهی ‏تاريخ، تعقيب و مجازات اين جنايتکار‎ ‎کامل شود."‏





















Copyright: gooya.com 2016