جمعه 11 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيام ابوالحسن بنی صدر به کارگران ايران به مناسبت روز کارگر

کارگران ايران!
اگر اقتصاد جهان در بحران است، اقتصاد ايران همواره در بحران بوده است. هر بار کوشش شد اين اقتصاد توليد محور بگردد، استبداديان و رانت خواران کودتا کردند و اقتصاد ايران را بر محور مصرف، زير سلطه اقتصاد مسلط نگاه داشتند. در ايران، کشوری که دولتش ۳۰ تا ۴۰ درصد اسراف می کند و دست کم ۴۰ درصد رانت خواران می برند و می خورند، اين فقر است که همگانی می شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بحرانی که اقتصاد جهان را فراگرفته است، به شما و همه انسانها هشدار می دهد که سرمايه داری ويرانگر ترين نظام اجتماعی – اقتصادی است که جهان به خود ديده است. جهانيان و محيط زيست آنها نياز به اقتصادی دارند که نه در خدمت سرمايه سالاری ويران گر نيروهای محرکه و محيط زيست که در خدمت انسان و محيط زيست او باشد. شما می دانيد که در اقتصادهای مسلط، بطور مداوم، از سهم مزد از توليد کاسته و بر سهم سرمايه افزوده شده است. در کشور ما، سهم مزد از توليد بسيار ناچيز است و به شهادت جنبش های اعتراضی شما کارگران، سالها است که همين مزد ناچيز نيز مرتب پرداخت نمی شود.
و نيز، شما نيک می دانيد که عوامل زير موجب محور اقتصاد شدن مصرف شده اند و می شوند:
۱ – تورم مزمن و مداوم گشته و همواره بر ميزان آن افزوده شده است. و تورم، يکی از شيوه های استثمار زحمتکشان و رانت خواری اقليت حاکم و سود جو است.
۲ – فرار سرمايه ها و استعدادها از کشور، يک امر واقع مستمر است. وقتی صدور نفت خام و وارد کردن بنزين و ديگر فرآورده های نفتی را نيز بر آن فرار بيفزائيد، متوجه می شويد در ايران، هر زمان بيشتر از زمان پيش، زمينه کار از بين می رود.
۳ – همواره بر ميزان بيکاران افزوده می شود. هرگاه بخواهيم بر مبنای ضوابط يک اقتصاد سالم، وضعيت را بسنجيم، از ميزان بسيار بالای بيکاری که بدون ترديد بيشتر از ۵۰ درصد جمعيت در سن کار می شود، وحشت می کنيم. از حال و روز شما و جملگی مردم ايران و بيشتر از وضعيت شما، از حال و روز نسل فردا، وحشت می کنيم.
۴ – زير عنوان «خصوصی سازی»، کارخانه هائی که حاصل کار مردم زحمت کش ايران هستند، به مافياهای نظامی – مالی واگذار می شوند و آنها کارخانه ها را اغلب تعطيل و يا وسيله رانت خواری می کنند. بگذريم از شرکتهای دولتی که دولت از وجودشان خبر نيز ندارد و وسيله خوردها و بردها هستند.
۵ – در بودجه دولت و در اعتبارات که نظام بانکی می دهد، سهم سرمايه گذاری های توليدی، سال به سال، کم و کمتر شده است.
۶ – دست اندازی مافياهای نظامی - مالی، در پوشش سپاه، بر اقتصاد کشور و هدف شدن رساندن سود به حداکثر، اقتصاد ايران را به بلائی گرفتار کرده است که سرطان اقتصاد است و اينک دارد زندگی از اين اقتصاد می گيرد.
۷ – شدت تورم و نيز سودجوئی مهار نکردنی مافياها، دولت دست نشانده آنها را مجبور کرده است دروازه ها را بر روی واردات بگشايد. نياز اين دولت ايران به قدرتهای خارجی چون روسيه و چين و حتی شيخ نشين های خليج فارس، مزيد بر علت گشته دروازه های وطن ما را بر روی واردات گشوده است. حاصل آن تعطيل شدن واحدهای توليدی و بيکاری شما کارگران ايران است.
۸ - دولت استبدادی وابسته بخاطر نياز شديدش، نمی تواند عامل گسترش قاچاق نباشد. قاچاق که رژيم ميزان آن را يک دهم واردات برآورد می کند، نه تنها مزاحم ديگری برای توليد داخلی است، بلکه عامل فراوانی نابسامانی ها و آسيبهای اجتماعی – که اعتياد يکی از آنها است – می شود.
وقتی بر قاچاق، مبادلات مرزی و نيز واردکردنها از طريق «بازارهای آزاد» توسط قدرت بدستان را بيفزائيم، از عاملی مهم از عوامل ويرانی اقتصاد و انحطاط جامعه ايرانی، نيک آگاه می شويم.
۹ - بورس بازيها سرطان ديگری است که اقتصاد ايران را بی جان می کند. بودجه دولت حاصل از درآمد نفت و انواع قرضه ها و نقدينه که دائم بر حجم آن افزوده می شود، عامل اصلی رانت خواری، از جمله بورس بازی است. نتيجه اينست که ميزان سود در فعاليتهای توليدی، در مقايسه با ميزان سود در سوداگری بسيار کمتر و مجال فعاليت توليدی زمان به زمان کمتر شده است.
۱۰ - نابرابريها که دائم پر شمارتر و بزرگ تر می شوند و سبب گسترش فقر و تنگ شدن عرصه توليد، حتی در بخش کشاورزی، می شوند. اين نابرابريها، در همان حال، که در ايران امروز، طاقت شکن شده اند، باز کردن دروازه ها را بر روی واردات ناگزير تر می کنند.
اين ۱۰ بلای بزرگ و بلاهای ديگر که در مناسبت های ديگر، تشريحشان کرده ام، به شما می گويند عوامل مصرف محور گرداندن اقتصاد و از ميان بردن زمينه های توليد کدامها هستند.
در برابر اين وضعيت بس خطرناک، شما کارگران و نسل جوان ايران مسئوليت اول را داريد. جنبشهای اعتراضی پراکنده را می بايد به جنبشهای اعتراضی پيوسته و سراسر کشوری بدل کنيد. اينک که استبداد وابسته اين سان تيشه به ريشه حيات ملی می زند، تأخير در به حرکت آمدن روا نيست. استبداديان چپاولگر می بايد، شما را در برابر خود، ايستاده بر حقوق خود، بمثابه کارگران و بر حقوق ملی، بمثابه شهروندان زحمتکش ايران، استوار و نستوه بيابند.

شاد و پيروز باشيد.
اول مه مه ۲۰۰۹ برابر ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۸
ابوالحسن بنی صدر





















Copyright: gooya.com 2016