یکشنبه 27 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه‌ محسن رضايی در باره نهاد روحانيت و مرجعيت، ايسنا

محسن رضايی بيانيه‌ای با موضوع نهاد روحانيت و مرجعيت صادر کرد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) متن بيانيه به اين شرح است:

آشنايی با نهاد روحانيت

از سال ۱۳۴۶ که نوجوانی دبيرستانی بودم، با کمک متولی مسجدی در مسجد سليمان، کتابخانه‌ای را زير نظر روحانی مسجد تشکيل داديم و با راهنمايی ايشان انجمن دين و دانش را تأسيس کرديم و از اين طريق با نهاد روحانيت آشنا شدم. از آن تاريخ تا به امروز، هيچ مساله مهمی در زندگی‌ام نبوده است که نقش روحانيت و مرجعيت را در آن نديده باشم. حوادث انقلاب اسلامی و دوره دفاع مقدس، باشکوهترين حضور و جلوه روحانيت در عرصه‌های اجتماعی و سياسی بود که از نزديک شاهد آن بودم و در تمامی اين حوادث خود را در کنار روحانيت می‌ديدم و به عنوان سربازی وفادار، دلسوز و متعهد برای تحقق رسالت دين مبين اسلام و آرمان‌های مقدس نهاد رفيع مرجعيت و حوزه‌های علميه و شکل‌گيری نظام و جامعه اسلامی و عزت و اعتلای روزافزون آن تلاش می‌کردم.

نهضت حضرت امام راحل و قرار گرفتن اينجانب در کنار ايشان، مهمترين نقطه عطف در زندگی من بوده است. در اين دوره سی‌ساله، توفيق ارتباط مستقيم و مشاوره با آيات بزرگواری چون شهيد علامه مطهری، آيت‌الله دکتر بهشتی و...(رضوان الله عليهما) را داشتم و از محضر آيات عظام گلپايگانی، مرعشی، فاضل لنکرانی، شيخ جواد تبريزی (نوّرالله مضاجعهم)، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و مکارم شيرازی، صافی گلپايگانی، وحيد خراسانی، شبيری زنجانی، موسوی اردبيلی ، تهرانی ، نوری همدانی ، صانعی و... (دامت برکاتهم) و حضرات آيات هاشمی رفسنجانی، راستی کاشانی، طاهری خرم‌آبادی و جلالی خمينی (دامت توفيقاتهم) مستفيض بوده و هستم.

امروز که به گذشته رابطه خود با روحانيت و مرجعيت نگاه می‌کنم می‌بينم که نه تنها در بعد معنوی از برکات و فيوضات آنان بهره‌مند شده‌ام بلکه در بعد معرفتی و هدايت سياسی نيز راهنمای بزرگ من بودند و اگر تا امروز در مسير خدمت به مردم و اسلام بوده‌ام بی ارتباط با تعامل مستمر روحانيت و مرجعيت نبوده است.

جايگاه و موقعيت ويژه نهاد مرجعيت، روحانيت و حوزه‌های علميه

روحانيت اسلام در طول تاريخ پيشرو و طليعه‌دار حرکت‌های حق‌طلبانه ملت‌ها در برابر ظلم حکام، تجاوز بيگانگان و کج روی‌های جاهلان بوده است و اين موضوع را می‌توان در نهضت‌های اسلامی مردم عراق عليه استعمار انگليس، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، انقلاب اسلامی ايران و حتی در راهبردهای آرام مثل اصلاحات علامه مجلسی در دولت صفوی جستجو نمود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در کنار مرزبانی هوشمندانه و مقتدرانه نهاد روحانيت و مرجعيت از حريم دين و پاسداری و صيانت اين نهاد مقدس از ديانت توده‌های مردم، نقش برجسته و مؤثر علمای بلاد و روحانيت محلی را بايد ارج نهاد که با بسيج توده‌های مردم در مقابل تجاوزات مرزی، افتخارات بزرگی را آفريده‌اند که از آن جمله می‌توان به مقاومت مردم خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سيستان و بلوچستان که با هدايت، حمايت و تشويق روحانيت در مقابل اشغالگران انگليسی و پرتغالی صورت گرفته است و نيز به جنگ‌های طولانی بين روسيه و ايران در استان‌های شمالی و آذربايجان که مقاومت دليرانه مردم با هدايت و حمايت روحانيت، هدايت و ساماندهی می‌شد؛ اشاره کرد.

نمونه بارز اين پايگاه مردمی و هدايت و روشنگری متعهدانه روحانيت، پيدايش انقلاب اسلامی ايران است که ريشه در بيداری، شجاعت و صلابت روحانيت اصيل اسلام دارد. به خصوص زعيم عاليقدر آن، حضرت امام خمينی (قدس‌سره) که خود نيز، ثمره پر برکتی از حوزه مقدسه علميه است.

روحانيت شيعه در طول تاريخ زرّين خود، نقش محوری و حياتی در تعديل جامعه و روی‌گردانی آن از افراط‌گرايی‌های سياسی ايفا کرده است. بافت مذهبی جوامع شيعی و طبعاً پيوند يکايک مردم با کانون مرجعيت دينی، همواره از ظهور جريان‌های خود سر جلوگيری کرده و يا پس از بروز، آنها را به حاشيه برده است.

نقش‌آفرينی بی‌بديل روحانيت اصيل در اتحاد توده‌های ميليونی و ايستادگی و مقاومت آنان در برابر طاغوت تا سر حد شهادت و تا مرز پيروزی و فداکاری‌های چشمگير و فراموش نشدنی روحانيت عزيز اسلام در جنگ تحميلی و دوران دفاع مقدس (که در اين عرصه، بيش از سه هزار و پانصد شهيد روحانی و طلبه را تقديم انقلاب اسلامی کردند و بالاترين ميزان شهيد را نسبت به همه اقشار دارند) و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی امری است که به وضوح خورشيد، در تاريخ درخشان ميهن اسلامی، به ثبت رسيده و البته ملت عظيم الشأن ايران اسلامی، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد و نيز انتظار دارد که حوزه‌های علميه با لحاظ شرايط زمانی و مکانی در حفظ و ترويج معارف اصيل اسلامی از طريق تربيت و آموزش عالمان وارسته و حاملان دين بکوشند؛ از حريم ديانت و شريعت پاسداری نمايند. و اجرای هرچه بيشتر احکام و موازين اسلامی و التزام آحاد افراد جامعه و کارگزاران دولت به اصول، مبانی، باورها، فضايل و ارزش‌های اسلامی را مطالبه نمايند.

با توجه به چنين موقعيت مستحکم و سرنوشت‌ساز نهاد مقدس روحانيت و مرجعيت و کارکردهای بی‌بديل آن در اقتدار و عزت دولت‌ها و ملت‌های اسلامی،

معتقد هستم که:

۱. ولايت فقيه ميراث ماندگار حضرت امام خمينی (قدس سره) است که امروز در وجود مبارک مقام معظم رهبری (مدظله العالی) متجلی است. افتخار دولت اسلامی آن است که خود را در همه حال مجری رهنمودهای ولی فقيه بداند.

۲. رهبری، مرجعيت و روحانيت سه رکن اساسی هدايت جامعه ما هستند که مرجعيت از دل روحانيت بيرون می‌آيد و رهبری از دل مرجعيت سرچشمه می‌گيرد و اين سه با همديگر، يک مجموعه الهی ـ معنوی و سياسی ـ‌ اجتماعی را در جامعه به وجود آورده است و دولت ما خود را موظف می‌داند که قدر و منزلت دينی اين سه رکن اساسی را با تمام وجود حفظ بکند.

۳. حوزه‌های علميه بايد استقلال کامل خود را حفظ کنند و اين دولت‌ها و نهادهای حکومتی هستند که بايد خود را وابسته به حوزه‌ها و مرجعيت دينی بدانند.

۴. نهاد مرجعيت بايد دارای اعتلای کامل باشد و حکومت و دولتمردان نبايد خود را مستغنی از اين نهاد رفيع بدانند.

۵. حوزه‌های علميه کانون پرورش شخصيت‌های علمی، سياسی و اجتماعی گوناگون از رهبری نظام گرفته تا رؤسای قوا و فقهاء شورای نگهبان، نمايندگان مجلس خبرگان رهبری، بخش عمده‌ای از قضات کشور و... هستند و دولت‌ها بايد خود را موظف بدانند که با رجوع به حوزه‌ها و حمايت کامل و پشتيبانی از نهاد روحانيت به مسووليت و رسالت خود عمل کنند؛ «در اين خصوص در طول دولت‌های گذشته کوتاهی‌های اساسی شکل گرفته است.»

۶. علمای بلاد، روحانيت معظم، طلاب، فضلا و محققان حوزه و به خصوص طلاب و فضلای مقيم سراسر کشور بايد نقش محوری در تحول و تعالی فرهنگی، سياسی و اجتماعی داشته باشند و حاکميت را به سمت و سوی صواب رهنمون و دولتمردان را از ارشادات خود محروم ننمايند. لکن اين امر با دست خالی و امکانات محدود هرگز ممکن نيست و دولت‌ها در اين جهت مديون و بدهکار روحانيت و حوزه‌های علميه هستند.

۷. پرتوافکنی نظام جمهوری اسلامی ايران و الهام‌بخشی آن به جهان اسلام در گرو توليد و انتشار انديشه‌های اسلامی ناب از سوی نهاد مرجعيت، روحانيت و حوزه‌های علميه است. تحقق اين مهم، نيازمند برنامه‌های بلندمدت راهبردی و کاربردی است و با حمايت و پشتيبانی کامل دولت‌ها از مراکز علمی، پژوهشی، اساتيد و فضلای حوزه و همفکری، همکاری و همراهی فرهيختگان، اساتيد و دانشگاهيان محقق خواهد شد.

۸. بسط نشاط اجتهادی، توليد فکر علمی و دينی و ترويج شجاعت نقد و مناظره، آزادانديشی و نظريه‌پردازی، رويه علمای سلف و فرهنگ ديرينه حوزه‌های علميه است که با نهادينه شدن آن در فضای علمی و فرهنگی کشور راه شکوفايی و خلاقيت هموار می‌شود و دستيابی به پيشرفت‌های علمی (بويژه در حوزه‌ علوم انسانی) و توسعه يافتگی پايدار و همه‌جانبه ايران اسلامی فراهم می‌گردد.

۹. بايد نقش محوری و راهبری استراتژيک روحانيت و حوزه‌های علميه، در بيداری امت‌های اسلامی برنامه‌ريزی شود و دولت اسلامی با اعتقاد راسخ و بر اساس برنامه مشخص به نهاد روحانيت و حوزه‌های علميه مراجعه بکند و همه الزامات و اقتضائات را نه در شعار بلکه در عمل بپذيرد.

اين موارد حياتی عبارتند از:

الف) همراه‌سازی پيشرفت‌های مادی با معنويت و اخلاق

ب) تغذيه قوانين موضوعه و مديران عالی رتبه از انديشه و عقبه اسلامی

ج) گرايش دادن شخصيت‌های علمی و فکری نظام و جامعه اسلامی در جهت تعميق معرفت و بصيرت دينی و نهادينه شدن ارزش‌های اسلام

د) حرکت بخشی نظام اسلامی به سمت اعتلای دين و ترويج شعائر مذهبی و تثبيت عزت ملی و اقتدار منطقه‌ای و جهانی

هـ) داشتن نقش ارشادی در مورد عملکرد رسانه ملی و ديگر دستگاه‌های فرهنگی

و) توليد انديشه‌های ناب اسلامی و تدوين برنامه‌ها و بسته‌های علمی، راهبردی و کاربردی در زمينه‌های سياست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی

ز) مهندسی تمدن اسلامی با تبيين و ترويج منطقی اصول، مبانی و خطوط اصلی انقلاب اسلامی

بخشی از راهکارها و برنامه‌های مورد نظر در ارتباط با روحانيت و حوزه‌های علميه

۱. حوزه‌های علميه بايد به عنوان متوليان فرهنگ دينی، امکانات و تجهيزات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و فرصت‌های دسترسی به واقعيت‌های جامعه و ارايه اسلام ناب را با آسان‌ترين و مطمئن‌ترين شيوه در اختيار داشته باشند و اين وظيفه دولت است که شرايط لازم و کافی را برای حوزه‌های علميه، علمای بلاد و سازمان روحانيت فراهم بکند.

۲. با مراجع معظم تقليد ارتباط مستقيم و تبادل نظر مستمر را برنامه‌ريزی کرده‌ام و با اهتمام وجديت تمام رهنمودها، تذکرات و نصايح حکيمانه حضرات معظم را که به طور مستقيم و يا از طريق نمايندگان محترم آنان به دولت ارايه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.

۳. دولت‌ بايد در رفع کاستی‌های حوزه‌های علميه و دغدغه‌های علمای بلاد، طلاب و فضلای سراسر کشور، با اهتمام و التزام به استقلال نهاد روحانيت و حوزه‌های علميه، به وظايف سنگين خود عمل بکند:

‌أ) ايجاد زيرساخت‌های تحول معرفتی و شکوفايی علمی را اعم از تقويت و توسعه مراکز تحقيقاتی، آموزشی، فرهنگی و...

‌ب) تدارک شرايط و امکانات لازم و کافی را برای فضلا و پژوهشگران

‌ج) پيش‌بينی و تامين امکانات جهت تشويق نويسندگان و چاپ و تکثير آثار آن‌ها

‌د) با ايجاد مرکز جامع ارتباطات و اطلاع‌رسانی تخصصی و کاربردی، امکان دسترسی طلاب، فضلا و محققان حوزه‌های علميه به آخرين اطلاعات، اسناد و مدارک علمی و شبهات، سؤالات، انتظارات، مشکلات، نيازها و دغدغه‌ها، را در سطح ملی و جهانی فراهم کند.

۴. همانگونه که رهبر معظم انقلاب ـ مدظله العالی ـ فرموده‌اند؛ حوزه‌های علميه و مجموعه نهاد روحانيت، يک دستگاه توليدی و کارخانه عظيم تربيت نيروی انسانی است، در اين راستا با همفکری علما، اساتيد، طلاب و فضلا برنامه‌ای جامع و عملياتی تدوين خواهيم کرد تا شخصيت‌های علمی، فرهنگی، سياسی و اجتماعی به تناسب نيازهای نظام و جامعه اسلامی پرورش يافته و از حوزه‌های علميه به سراسر کشور سرازير گردد.

۵. از توليدات علمی و پژوهشی علماء و فضلاء پشتيبانی کامل و برنامه‌ريزی شده خواهم داشت.

۶. مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگی حوزه‌های علميه را به منظور توليد علم دينی و نشر فرهنگ و انديشه اسلامی تقويت و پشتيبانی کرده و فرصت‌های برابر را برای همه مراکز و مؤسسات علمی و اساتيد، فضلا و محققان فراهم می‌کنيم.

۷. با تشکيل چندين مرکز منطقه‌ای جهت ساماندهی و هدايت امور فرهنگی آن منطقه، شرايط و الزامات نقش‌آفرينی مؤثر طلاب و فضلای حوزه جهت رصد مشکلات و تهاجم‌ فرهنگی دشمنان و مواجهه مقتدرانه با هجمه‌های فکری ايادی استکبار را فراهم می‌کنم.

۸. با تأسيس مرکز آموزش دينی کارگزاران نظام اسلامی مديران عالی رتبه، محققان، کارشناسان و حتی مديران اجرايی را از انديشه‌های ناب و عقبه اسلامی در طول سنوات مديريتی تغذيه مستمر نموده توان تشخيص و قدرت عمل آنان را می‌افزاييم.

۹. بالا رفتن انتظارات عمومی جامعه از روحانيت شيعه در کل جهان فرصت مغتنمی است که می‌بايست حوزه‌های علميه جهت تحکيم و گسترش پايه‌های فکری جامعه، توسعه کمی و کيفی پيدا کنند و اين امر نياز به پشتيبانی مادی دولت از حوزه‌ها را دارد که بايد در چارچوب عزت و استقلال هزار ساله حوزه‌های علميه اين مهم عملی شود و بنده خود را متعهد به تحقق اين امر می‌دانم.

۱۰. با اعتقاد و التزام به فرمايش حضرت امير در نامه به مالک اشتر، حضور فراگير ناظران غير محسوس را برنامه‌ريزی و نهادينه خواهم کرد و در اين خصوص از همراهی و همکاری طلاب و فضلای حوزه که امين و مورد اعتماد ملت هستند، حداکثر بهره‌مندی را خواهم داشت.

۱۱. با مراجع معظم تقليد ارتباط مستقيم و تبادل نظر مستمر را برنامه‌ريزی کرده‌ام و با اهتمام وجديت تمام رهنمودها، تذکرات و نصايح حکيمانه حضرات معظم را که به طور مستقيم و يا از طريق نمايندگان محترم آنان به دولت ارايه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.





















Copyright: gooya.com 2016