دوشنبه 4 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات: مشارکت يا تحريم، گفتگوی فرنگيس حبيبی با ناصر زرافشان، رضا عليجانی، رسول آذرنوش و مهدی عربشاهی، راديو بين المللی فرانسه

راديو بين المللی فرانسه - برنامه زمينه ها و زمانه ها - سال هاست که مشارکت يا عدم مشارکت در انتخابات در ايران، بار و معنای سياسی و سمبليک قابل ملاحظه ای يافته است. سال هاست که رفتن پای صندوق های رأی الزاماً و عموماً به معنای انتخاب يک برنامه، يک شخص و يک چشم انداز سياسی نيست. بسياری از مردم در انتخابات شرکت می کنند و يا به آن پشت ميکنند تا معنا، خواست و هدف ديگری را بيان کنند. به اين يکی رأی می دهند تا راه را بر آن ديگری ببندند. دست رد به سينۀ انتخابات می زنند تا اعتراض و عصيانی را بر عليه حکومت بيان کرده باشند و يا خود را از فشار تناقضی رهانيده باشند که هر بار که انسان در برابر انتخابی نه جندان روشن و مطلوب قرار می گيرد دچارش می شود. در انتخابات دورۀ دهم نيز مشارکت يا تحريم با همين معانی مطرحند ولی به علت موقعيت ويژه ای که ايران در لحظۀ کنونی در کانون بحران ها و معادلات منطقه ای دارد، پيامدهای هر يک از اين دو رويکرد دارای اهميت عملی بيشتری است.

در گفتگوهايی جداگانه با چهار تن از فعالان سياسی و مدنی در ايران و در فرانسه، اين پرسش را مطرح کرديم که آيا بايد يا نبايد دراين انتخابات شرکت کرد و چرا؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ناصر زرافشان، وکيل دعاوی و عضو هیأت دبيران کانون نويسندگان، می گويد: انتخاباتی در پيش رو نيست. انتخابات انجام شده است و حالا در يک کشور هشتاد ميليون نفری، مردم بايد بين چهار نفر که قبلاً انتخاب شده اند يکی را برگزينند. او می پرسد در کشوری که بحث خودی و غير خودی رسمی و تئوريزه شده است، رأی عمومی چه معنايی دارد. او معتقد است که استذلال گزينش بين بد و بدتر قابل طرح نيست. چون گويی دنيا محدود شده به آقای رفسنجانی در يک سو و بنيادگرايان در سوی ديگر. در اين ميان مردم هم وجود دارند و حل کردن جريان های مردمی در يکی از اين دو خط مشی در درون حاکميت بدترين نتيجه را در بر دارد و آن ممانعت از شکل گيری و تبلور يک چشم انداز مستقل توسط خود مردم است. او می گويد کار سياسی منحصر به دو ماه در هر چهار سال نيست. بايد مردم را بدور خواست هايشان به طور مستمر سازماندهی کرد و اين کاريست زمان بر.

ناصر زرافشان مخالف رويکرد صلبی است: "چون احمدی نژاد سرکوب می کند پس به من رأی دهيد"

او معتقد است که مردم دو توهم را در اين سال ها پشت سر گذاشته اند. توهم امکان مديريت با فقاهت اماميه و توهم امکان اصلاح حکومت از بالا. امروز برای اين فعال سياسی مسئلۀ تغيير ساختار مطرح است که به نظر او هيچيک از نامزد ها از آن حرفی نمی زنند.

رضا عليجانی، فعال ملی مذهبی، برای توصيف وضعيت کنونی ايران از يک تمثيل پزشکی استفاده می کند. او می گويد: جامعۀ ايران دچار بيماری های تاريخی و ساختاری مزمن است مثل سرطان که بايد در دراز مدت درمانش کرد. ولی در چهار سال گذشته ايران دچار بيماری دل پيچه و تهوع هم شده است. در مراجعه به پزشک به او توصيه نمی شود تنها درمان سرطان را دنبال کند. پزشک دارويی نيز برای دل پيچه و تهوع تجويز می کند. اين تمثيل بيان يک حس عمومی است به ويژه در ميان جوانان است.

عليجانی می گويد: فشار های موجود هم راه تنفس جامعۀ مدنی را بسته و هم بر فقر و فلاکت مادی مردم افزوده است. ضمن اين که بايد تأکيد کرد که انتخابات عادلانه نيست و در ايران قدرت و دولت پنهان وجود دارد. ضمن اينکه می دانيم که بين همۀ نامزدها اشتراک گفتمان زيادی با فدرت حاکم وجود دارد، ولی عليرغم همۀ اين ها، در همان حدودی که رئيس جمهور در ساخت قدرت در ايران نفوذ و اختيار دارد، تجربۀ دولت احمدی نژاد و مقايسۀ دولت های هاشمی و خاتمی با آن نشان می دهد که نقش آن در زندگی روزمرۀ مردم بی تأثيرنيست. بنا براين بايد با واقعيت زندگی و فعالان مدنی برخورد کرد و به آن بی اعتنا نبود.او می گويد مردم در اثر ضعف اصلاح طلبان و پيشروی راست که به نظر اين فعال ملی مذهبی فواره اش رو به پائين سير می کند، با سرخوردگی و بحران انگيزه روبرو هستند و نياز به يک پيروزی روانی دارند. از همين رو در اين دوره از انتخابات گفتمان تحريم کمتر به گوش می خورد و ضرورت شرکت در انتخابات طرفدار بيشتری دارد.

رسول آذرنوش، عضو جنبش جمهوريخواهان لائيک و دموکرات، در پاريس، شرايط برگزاری انتخابات دورۀ دهم را خاص توصيف می کند. و می گويد: ايران در مرکز بحران خاورميانه قرار دارد. رژيم در داخل و خارج در انزوا بسر می برد. انزوايی که در تاريخ جمهوری اسلامی بی سابقه است. تلاش رژيم اينست که مردم هرچه بيشتر در انتخابات شرکت کنند تا از اين رهگذر مشروعيتی به آن داده شود و در معادلات جهانی و مذاکراتی که در جريان است به حساب آيد. ولی در دو انتخابات گذشته نشان داده شده است که مشارکت مردم سير نزولی داشته است. چرا که مردم به "بالايی" ها بی اعتماد شده اند و اپوزسيون بايد از اين رفتار مردم پشتيبانی کند. به نظر اين فعال سياسی، تحريم انتخابات توسط مردم يک نه بزرگ به سياست های داخلی و بحران آفرينی های بين المللی حکومت است. با انتخاب اوباما پيشبرد طرح نظامی عليه ايران تا حدودی کنار رفته است. جهانيان بايد بدانند که مردم ايران در تنش آفرينی های رژيم نقشی نداشته اند. و تحريم انتخابات ابزار بيان اين امر به دنياست. اين تحريم در سياست های بعدی رژيم هم تأثير خواهد گذاشت. رسول آذر نوش معتقد است که تحريم يک مقاومت مدنی است ورژيم را به عقب نشينی وادار خواهد کرد.هدف مردم و نيرو های دموکرات بايد تغيير سياست های رژيم باشد. او می گويد مهم نيست چه فردی انتخاب می شود .اين انتخابات لعابی است که رژيم ميخواهد به چهره اش بدهد. وگرنه اين چهار کانديدا هيچ تفاوت اساسی با هم ندارند. نه در پروندۀ هسته ای و نه در حوزۀ حقوق مردم، زنان و زندانيان سياسی.

مهدی عربشاهی، دبير تشکيلات دفتر تحکيم وحدت، درمقايسه ميان اين دوره با دورۀ قبلی انتخابات رياست جمهوری تفاوت هايی می بيند. و می گويد: تقريباً اکثر گروه های سياسی داخل و بخشی از گروه های سياسی خارج بر ضرورت شرکت در انتخابات تأکيد دارند. برخلاف دورۀ قبل که يک جريان قوی در مورد تحريم وجود داشت. دفتر تحکيم وحدت در انتخابات سال هشتاد و چهار با اعلام پايان دوران اصلاحات انتخاب محور و با باور به اينکه ديگر تنها با رأی دادن نمی توان به آرمان های دموکراسی و حقوق بشر دست يافت، در انتخابات شرکت نکرد. اين دوره همچنان تأکيد بر اين واقعيت وجود دارد که اصلاحات بايد از درون جامعه باشد. ولی مشاهدۀ عملکرد دولت احمدی نژاد و اينکه چطور يک دولت اقتدارگرا و سخت گير می تواند فضا را برای گروه های سياسی و مدنی تنگ کند، ما را به اين جمعبندی رساند که بر خلاف دوره های قبل که به انتخابات يک نگاه استراتژيک داشتيم بايد يک نگاه تاکتيکی به آن بيندازيم و کمک کنيم که نيرو های ميانه رو تر در درون دولت تقويت شوند. شايد فضای تنفس و حياتی برای جنبش های اجتماعی و مدنی ايجاد شود.





















Copyright: gooya.com 2016