پنجشنبه 4 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خواهش می‌کنيم هر چه را می‌بينيد، باور کنيد! فرانکفورتر آلگماينه، برگردان از الاهه بقراط

برای بسياری از جوانان ايرانی تظاهرات آن ها دو طرف ندارد. اين اعتراضات به طرفداری از موسوی و عليه احمدی‌نژاد نيست. آن ها برای يک جامعه آزاد و بدون مقررات و فشارهای مذهبی مبارزه می‌کنند. هدف آن ها در هم شکسته شدن اين نظام است. آن ها اميدی به کسی از درون اين نظام ندارند و شروع کرده‌اند خودشان از خود دفاع کنند. حالا ديگر همه چيز به حرکت در آمده است و هيچ کس را راه بازگشت نيست

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين هم تصوير ديگری از رويدادها و اعتراضات مردم ايران در آيينه رسانه‌های غرب از جمله آلمان. تصويری که در روزهای اخير به همان اندازه که شفاف می‌شود، گسترش می‌يابد. تصويری که اوباما رييس جمهوری آمريکا را به موضع‌گيری قاطعانه‌تر و بسياری از دولت‌های غربی از جمله آلمان را به بياناتی روشن‌تر مجبور ساخت. گزارشی که می‌خوانيد توسط يکی از خبرنگاران روزنامه معتبر «فرانکفورتر آلگماينه» روزنامه‌ای که در تمام سال‌های گذشته از جمله تا همين چند روز پيش از ادامه «اصلاحات» دفاع می‌کرد، تهيه شده است.

در نخستين روز تظاهرات پس از اعلام نتايج انتخابات، بصيم توانست از دست پليس فرار کند. او خيلی ساده وقتی اونيفورم نيروهای انتظامی را ديد، در رفت. باتوم پليس به او نيز اصابت کرد. بعدش اما خيلی ترسيد. جسمش اعتصاب کرد و در خانه ماند. بصيم در خيابانی زندگی می‌کند که در روزهای اخير بيش از همه شاهد اعتراضات بوده است: در نزديکی ميدان آزادی و نه چندان دور از دانشگاه. بصيم بيست و پنج ساله است. خيابان او در روزهای گذشته شاهد کشته‌شدن افراد بسياری بوده است. بصيم مذهبی نيست و آرزوی يک ايران آزاد را دارد.
وجدان بصيم از اينکه دوستانش را تنها گذاشته، خيلی ناراحت است و او را رنج می‌دهد. وی پس از فرارش از خيابان به من می‌گويد: «خيلی می‌ترسم که به من شليک کنند» حال آنکه در آخرين مکالمه تلفنی‌اش به دروغ گفته بود در تهران نيست و به شهرستان رفته و نمی‌تواند بگويد در پايتخت چه می‌گذرد. اين مکالمه البته مربوط به هفته پيش است.
بعد از آن ارتباط ما قطع شد. بصيم از مأموران امنيتی به شدت می‌ترسيد. دختری از دوستان او که تلاش می‌کرد از آلمان با او تماس بگيرد و يک بار موفق شد با او حرف بزند، تعريف می‌کرد: «بصيم دوباره شهامت‌اش را به دست آورده بود. من هربار می‌گفتم بهتر است در خانه بماند، ولی او بيرون می‌رفت. می‌گفت ما قويتر از آنها هستيم». حالا بصيم برای حقوق اوليه‌اش در خيابان‌های تهران مبارزه می‌کند. ولی ديگر به تلفن جواب نمی‌دهد.

ما بايد بيرون برويم و مبارزه کنيم
اين تنها يک نمونه بود. تماس تلفنی از آلمان با تهران بيش از پيش مشکل می‌شود. اول فعاليت‌های اينترنتی محدود شدند. حالا حتی ای‌ميل‌های حامل پيام نيز کم و کمتر می‌شوند. هر نوع گفتگويی در محدوده ممنوع قرار می‌گيرد چرا که تقريبا همه چيز را کنترل می‌کنند.
يک دختر دانشجو هم درست مثل بصيم از خود شجاعت نشان می‌دهد. او پيش از آنکه خشونت در خيابان‌ها شدت بگيرد، لباس پسرانه می‌پوشيد. حالا هم با همان شکل و شمايل پسرانه به خيابان‌ می‌زند تا بتواند آزادانه رفت و آمد کند. او در يک ای‌ميل رمز نوشت: «حالم خوب است. ديروز بسيجی‌ها خيلی آدم کشتند. يک زن بر اثر شليک گلوله کشته شد. خيابان‌ها خيلی نا امن هستند. تلويزيون ايران سانسور می‌شود. هر شب بسيجی‌ها با پرچم حزب‌الله به خيابان می‌آيند. من در سه تظاهرات شرکت کردم و شانس آوردم که هيچ اتفاقی برايم نيفتاد. ما بايد بيرون برويم و مبارزه کنيم».
از ارسال اين ای‌ميل چند روزی می‌گذرد. از آن وقت ديگر خبری از او نيست. حتی از خواهش‌هايش‌ برای ياری به مردم ايران.

مردم را می‌زنند و در صندوق عقب اتومبيل می‌اندازند
سرعت اينترنت در ايران آهسته است. با اين همه ای‌ميل تنها امکان برقراری ارتباط است. شگفت‌آور است که نمی‌توان مانع انتشار فيلم‌های ويدئو در يوتيوب شد. اين فيلم‌ها هر روز بيش از پيش اهميت می‌يابند. آنها روزانه نبردهای خيابانی و کشتار توسط بسيجی‌ها را مستند می‌سازند. دوستی با عجله می‌نويسد: «خواهش می‌کنم هر آنچه را در يوتيوب می‌بينيد باور کنيد! ما هميشه يک امکانی پيدا می‌کنيم که اين فيلم‌ها را بفرستيم، اگرچه بدون تفسير است ولی از طريق کامپيوتر شرکت‌هايی که در انها کار می‌کنيم، به دليل سرعتی که دارند، می‌توانيم اين فيلم‌ها را بفرستيم. در اعتبار اين فيلم‌ها ترديدی نيست تنها پرسشی که می‌تواند مطرح باشد اين است که چقدر آدم کشته شدند؟ فقط نه نفر و يا خيلی خيلی بيشتر؟!»
پروين که در تهران زندگی می‌کند، هر چند دقيقه يک فيلم وحشتناک تازه برای فيس بوک می‌فرستند. منابع او يوتيوب، سی ان ان و بی بی سی فارسی هستند. او در اولين تظاهرات دستگير شده بود و چند روز بعد اما آزادش کردند. در يکی از صفحات وی در فيس بوک می‌توان ديد که چگونه مرد جوانی را به شدت کتک می‌زنند و بعد او را در صندوق عقب يک اتومبيل می‌اندازند. پليس‌ها در صندوق عقب را به روی مرد خونين و مالين می‌بندند و به راه می‌افتند. ولی خود پروين اين ويدئو را تهيه نکرده است. او فقط اين فيلم را که بارها کپی شده است در اينترنت پخش می‌کند.

موسوی رهبر ما نيست
در حالی‌ که فيلم‌های صفحه پروين هر روز بيشتر می‌شوند ولی او نه به ای‌ميل‌ها جواب می‌دهد و نه زنگ می‌زند. به هيچ تماسی واکنش نشان نمی‌دهد. يک هفته پيش از طريق برادرش که در آمريکا زندگی می‌کند به من چنين خبر رسيد: «خواهرم از من خواهش کرد به تو بگويم که استفاده از اينترنت خيلی خيلی مشکل شده. حالش خوب است. از يک هفته پيش خواب ندارد. ولی قويست، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی. او هر روز بيست ساعت به تظاهرات می‌رود و چيزهايی ديده که هنوز نمی‌تواند باور کند که واقعا اتفاق افتاده‌اند.». ولی آخر او اين همه فيلم را چگونه در فيس بوک قرار می‌دهد؟ يکی از دوستانش، دختری که در آلمان زندگی می‌کند، همه اين اطلاعات را در سايت او قرار می‌دهد تا ايرانيان را در جريان آنچه در کشورشان می‌گذرد قرار دهد.
دوست ديگری از تهران می‌نويسد: «اينجا اوضاع خيلی خراب است. بيشتر اتفاقات در خيابان آزادی می‌افتد که در واقع خيابان دانشگاه است. خيلی از دوستانم کتک خورده‌اند. اما اين اعتراضات عين خيال دولت نيست و با چماق و بدون آنکه به کسی رحم کند به جان مردم افتاده و آنها را حتی می‌کشد. من خيلی مأيوس و افسرده‌ام. هيچ کس نمی‌داند واقعا چه کار می‌توان کرد». با اين همه او نيز که يک دختر جوان است برای تظاهرات به خيابان می‌رود و می‌گويد: «من خودم تا حالا در دو تظاهرات شرکت کردم که شرکت‌کنندگان کاملا سکوت کرده و راه می‌رفتند. همين موقع دولت به دنبال اين بود که آدم‌هايی را که در تظاهرات شرکت داشتند، شناسايی کرده و دستگير کند و به زندان بيندازد. من اميدوارم مردم کشورهای ديگر هم عليه اين حکومت جبّار به خيابان بروند. راستی، در آلمان مردم چه می‌گويند؟»
برای اين دختر جوان و دوستانش تظاهرات در ايران دو طرف ندارد. اين اعتراضات به طرفداری از موسوی و عليه احمدی‌نژاد نيست. او برای يک جامعه آزاد و بدون مقررات و فشارهای مذهبی مبارزه می‌کند. هدف او در هم شکسته شدن اين نظام است. او در آخرين ای‌ميل خود به من نوشت: «موسوی رهبر ما نيست. او تنها يک فرصت است و اولين کسی است که [از خود نظام] در برابر نظام ايستاده است. ما اميدی به اين نظام نداريم و شروع کرده‌ايم خودمان از خود دفاع کنيم. حالا ديگر همه چيز به حرکت در آمده است و هيچ کس را راه بازگشت نيست».


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016