گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
10 تیر» درخواست بسيج دانشجويی از دادستان کل کشور برای محاکمه ميرحسين موسوی، ايرنا9 تیر» ايوالفضل فاتح : ذره ای در مواضع سياسی ام تجديد نظر نمی کنم، قلم 8 تیر» کدخدايی: نتيجه جلسه امروز با نماينده موسوی مثبت نبود، مهر 8 تیر» سخنگوی شورای نگهبان: پيشنهادات جديد موسوی در دست بررسی است، ايلنا 7 تیر» آزادی رييس ستاد و اکثر کارکنان روزنامه ميرحسين موسوی، آينده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بيانيه جديد ميرحسين موسوی: مشروعيت سياسی اين دولت را نمی پذيرم، مسئوليت تاريخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهيم! قلمبسم الله الرحمن الرحيم هموطنان عزيز همانگونه که انتظار میرفت شورای نگهبان، پس از نمايشهايی که توجه هيچکس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلبها و تخلفهای صورت گرفته، سرانجام نتايج دهمين دورة انتخابات رياست جمهوری را تاييد کرد. جشنوارهای که تجديد حيات ملت ما را مژده میداد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترين صحنهها به پايان رسيد؛ با حمله به خوابگاه دانشجويان، با خونهای ريخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سيمای از انظار جامعه افتاده، قلمهای شکسته، روزنامههای بسته، با فضای امنيتی کودتاگونه و بیاعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتايج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو مینشيند و دستاندرکاران اين ماجرا با صورتحساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو میشوند. آيا آنان از تحميل آنچه روی داد سود بردند؟ از اين پس ما دولتی خواهيم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترين شرايط به سر میبرد و اکثريتی از جامعه، که اينجانب نيز يکی از آنان هستم، مشروعيت سياسی آن را نمیپذيرد. دولتی با پشتوانههای ضعيف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بیتدبيری، قانونگريزی، عدم شفافيت، تخريب ساختارهای تصميمگيری و تدوام سياستهای ويرانگر اقتصادی نداريم، و بيم آن میرود که بر اثر ضعفهای بیشمار ذاتی و عارضیاش در ورطه امتياز دادن به بيگانگان بيفتد. اين چيزی نيست که ما از آن خرسند باشيم، بلکه از آن به شدت واهمه داريم. خطر در پيش است. نظامی که به مدت سیسال به اعتماد مردم متکی بود نمیتواند يک شبه قوای امنيتی را جايگزين اين نقطه اتکا کند. اين اعتماد لطمات جدی ديده است؛ اگر انکار اين واقعيت سودی میرساند، ما نيز با منکران آن همصدا میشديم، از بس که خطر عظيم است. اگر آنچه انکارش میکنيم واقعا صحت ندارد، چرا به ديگران اجازه اجتماع نمیدهيم تا معلوم شود که چقدر اندکند. بايد باز گرديم، هنوز دير نشده است. هنوز میتوان اطمينان آسيب ديدة مردم را بازسازی کرد؛ امنيت نظام ما در گرو چنين کاری است. فرزندان انقلاب را از زندانها آزاد کنيد. حبس آنان جز تغذيه غريزه فرافکنی در وجود خود شما فايدهای ندارد. مردم چگونه میتوانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند میکند؟ چيره کردن فضای امنيتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمیگذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی يک جامعه سالمند؛ برای ترميم اعتماد مردم اين مجاری را مسدود نکنيد. بايد به اسلام باز گرديم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمیتابد و تا قيام قيامت برای معضلات جديد بشريت پاسخهای بکر و نو دارد. به اسلامی باز گرديم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است. به صداقت بازگرديم. چگونه از مردم میخواهيم ايمانهای مذهبیشان را سرمايه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته میشود؟ به خرد بازگرديم. کشوری به عظمت ايران را، با آرمانهايی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کينهتوزی که میشناسيم با دور ريختن سی سال تجربه مديريتی و انکار ضرورت برنامهريزی و تصميمات خلقالساعه فردی اداره نمیتوان کرد. به قانون بازگرديم؛ به قانون اساسی، اين بزرگترين ميثاق ملت. به قوانينی که خود وضع کردهايم پايبند بمانيم و آنها را اجرا کنيم. بدون اين کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند. مردم به حکومتی اعتماد میکنند که آنان را محرم بداند. چرا بايد مهمترين مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافيت اطلاعات اولين قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمیشوند. به مردم بازگرديم. چرا هر گره سهلی را با دندانهای امنيتی باز میکنيم؟ چرا به کوچکترين بهانه، هرکسی را از دايره خودیهایمان دور میکنيم؟ اين يکی بيش از اندازه جوان است، آن يکی بيش از اندازه هنرمند است، آن يکی روشنفکر است، اين يکی با ما اختلاف سليقه دارد، آن يکی دانشجوست، اين يکی از کار ما ايراد میگيرد، آن يکی به گروه ما تعلق ندارد، اين يکی قدش بلند است، آن يکی خيلی شيکپوش است. آنقدر از دور خود میرانيم تا اين که تنها میمانيم. اين شيوه انقلاب اسلامی نيست، و شيوه اسلامی نيست که آغوشش را به روی همه باز میکند و به صرف شهادت زبانی، انسانها را در دايرۀ خود میآورد. چرا بايد پس از يک انتخابات سرنوشتساز در معرض چنين خطراتی باشيم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصيل بزرگترين دستاوردها بود؟ مردم! ما راهی دور و در نگاه نخست غيرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بوديم. ما با هم اين فاصله را آمديم؛ از فضايی که به گرد دروغ و ترديد و به غبار رميدنهای گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بيننسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نااميدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بيشتر میشد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جريانی طولانی از يک تجديد حيات ملی تبديل کنيم؛ فضايی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصهای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمیبست میتوانستند با يکديگر به بحث درباره آينده بنشينند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعدهاش را داده بود تجربه کنند. فضايی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غيرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبيند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم ديگر و پير و جوان و ميانسال و هر قشر ديگر و هر صنف ديگر و هر سليقۀ ديگر که تا چند ماه پيش خود را بيگانة با سرنوشت کشور میديد همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خويشتن را از نو در دايره صاحبان انقلاب بيابد. ما با هم آمديم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنيم و از نفرتپراکنی و پروندهسازی بيزاری بجوييم. با هم آمديم تا حاکميت عقل و عشق را توامان داشته باشيم. همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کرديم و در اين رويکرد ميراث تمدنی ايران عزيز و بزرگ را تجديد شده ديديم، تا آنجا که در مساجد شعار ايران، ايران! را با طنينی که هنوز در تکبيرهای شبانۀ شما شنيده میشود سر داديم و کسی احساس نکرد که ايران جدای از انقلاب و يا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ايران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجیگری جداست. اسلامی که در ورای تمايزات عقيدتی و طبقاتی و قومی و جنسيتی کرامت انسانها را ارج مینهد و اصل میداند. اسلامی که شوينده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکريم حقوق شهروندی است. مردم! عليرغم آنچه روی داد، ما در اين چند ماه آرزوهای بلند و کوششهای خالصانۀ خود را نباختيم. ما در اين ميانه مستورهای از تحقق آرمانهايمان را يافتيم و ديديم که آنچه به دنبال آنيم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزديکی با حقيقت اسلام و انقلاب و هويت ملی ما دارد. اين دستاوردی است که هيچکس نمیتواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمايهای اندوختهايم که پشتوانه و بستر حرکتهای آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و اين خط سبز جوشيده از فطرتهای مردم و واقعيتهای تاريخی کشور و انقلاب همچنان در طول سالها ادامه خواهد يافت تا به مقصد نهايی خود برسد. ما برای حفظ اين دستاورد بزرگ همچنان ايستادگی خواهيم کرد. تمامی تلاشهايی که اين روزها در مخالفت با شما صورت میگيرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود نااميد شويد، زيرا تا ما نااميد نشويم اين دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. اميد به آينده رساترين اعتراض ماست. به سابقه ديرينه اين سرزمين نگاه کنيد. در زندگانی ما مردم که از کهنترين تمدنها زاده شدهايم، فراز کنونی جزئی از يک تاريخ طولانی است. ما در جادهای به درازای تاريخ همه بشريت قدم میزنيم. در اين جاده چه بسيار ملتها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چيزی که ملت ما را به خلاف آنان و عليرغم سختترين رويدادها زنده نگه داشت اميد بود، زيرا آفت اين راهپيمايی هزاران ساله نااميدی است. مردم ما میتوانستند با بدبينی و نااميدی حوادثی شبيه به آنچه را که در جريان انتخابات گذشته با آن روبرو شديم پيشبينی کنند و به صحنه نيايند. آيا آنان اشتباه کردند که به اين پيشبينیها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح اميدی که هسته درونی هويت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزارهها زنده نگه داشته است چنين کردند. بهويژه با جوانان میگويم که اگر میخواهيد ايرانی باقی بمانيد از شعله اميد در سينههای خود محافظت کنيد، زيرا اميد بذر هويت ماست؛ بذری که با نخستين باران شروع به روييدن میکند و جان هرکسی را که هنوز ايرانی باقيمانده است، در هر کجای جهان که بيتوته کرده باشد به اهتزاز در میآورد، تا از نو خود را در سرنوشت اين خاک شريک بداند. اميدی که هويت ما را شکل داده است معطوف به چه چيز است؟ قطعا معطوف به امور غير واقعی و خرافههای واهی نيست، و الا نمیتوانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه اين اميد معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به اين هويت تاريخی کمترين فاصلهای با اسلام ندارد، به اين خاطر است. ما آمده بوديم اين علاقه را احيا کنيم. از اين هويت خود فاصله نگيريم. شما وظيفه خويش را به درستی انجام دادهايد و غير ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نيتهای پاک ادای وظيفه میکنند تنها بگذارد. اميد به صرف گفتن و شنيدن شکل نمیگيرد و تنها زمانی در ما تحکيم میشود که دستانمان در جهت آرزوهايی که داشتيم در کار باشد. دستانمان را به سوی يکديگر دراز کنيم و خانههايمان را قبله قرار دهيم. واجعلوا بيوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگرديد و اين بار هر شهروند محوری باشد برای يک فعاليت مفيد سياسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشويق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد. مسئوليت تاريخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهيم و از تلاش برای استيفای حقوق مردم دست بر نداريم. مسئوليت دينی ماست که نگذاريم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمیپسندد استحاله بيابد. مسئوليت انقلابی ماست که اجازه ندهيم حاصل خون صدها هزار شهيد به يک دولت امنيتی تنزل پيدا کند و مستهلک شود. ليکن برای آن که اين اعتراض به نتيجهای دلخواه برسد بايد چند اصل مهم را رعايت کنيم: - نظام و انقلاب اسلامی ميراث و ميوه مبارزات تاريخی دويست ساله شما با استبداد و عقبماندگی است. جمهوری اسلامی نظامیاست که اگر بر اساس عهد نخستين و نسخه اصيلش به اجرا درآيد تمامی خواستههای ما را در بر میگيرد. مبادا کسی فريب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اينجانب قويا با چنين وسوسهای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفيتهای ارزشمند تحقق نايافتهای است که بايد با فعاليت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و انديشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبهای ملی درآيد. به ياد آوريم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دليل عدم انعطاف در قبال خواستههای به حقش، که از زبان امام راحل بيان میشد، مجبور به ساختارشکنی گرديد. به همه نهادهای تصميمگير در نظام توصيه میکنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زيرا که بسته شدن اين راه، تهديد ساختارشکنی را به عنوان تنها بديل مطرح خواهد کرد، و اين بديلی است که همة ما هزينه سنگين آن را میدانيم و قاطعانه با آن مخالفيم. همچنين تاکيد میکنم که تعلل در محقق ساختن آرمانهايی چون قانونگرايی، عدالت، آزادی و حاکميت مردم بر سرنوشت خود، و به ويژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعيتسوز است. - اسلام آن پوستين وارونهای نيست که برخی مخالفان شما پوشيدهاند. شيوه آنها اين است که هر چيز مقدس و مبارکی را به نفع سليقه خود مصادره کنند، تا جايی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم میستانند. اسلام راستين نسبتی با ظاهرسازیها و کجانديشیهای آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائیبخش است که اگر به حقيقت و نورانيت آن برسيم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست. - ماجرای ما، هر چقدر تلخ، يک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنيم و بيگانگان را در آن دخالت دهيم به زودی پشيمان خواهيم شد. - در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هيچکس نبايد صدمه ببيند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهيم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد انديشيده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند. - ما در برههای و گريوهای از تاريخ کشور خود قرار داريم که راهحل بسياری از مشکلات ما قانون است. درست است! قانون هميشه بیعيب نيست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پيمانی که انسانها با هم میبندند رعايت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نيز به آن پايبند باشد. درست است! مخالف شما قانون اساسی را زير پا میگذارد، به خلاف نص اين ميثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم میکند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچهای سبز به دستتان ببنديد به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانين بیشمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنيت است شما را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. درست است! متقلبان و دروغگويان تنها به نيت تحميل منوياتشان در پشت نام قانون سنگر گرفتهاند. ليکن تلاشی که ما وارد آن شدهايم يک مشاجره و تلافیجويی نيست. ما را عصبانيت يا جاهطلبی يا خودپسندی برنيانگيخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامين بهروزی کشور است. برای رسيدن به چنين هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاريم، زيرا میدانيم که در فردای نزديک، زمانی که کوششمان به ثمر میرسد، نخستين اصلی که بايد آن را نهادينه کنيم پايبندی به قانون است. اين شالودهای است که امروز صبورانه میريزيم تا بر رويش بنای رفيع فردايمان را استوار کنيم. - سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت میکنم. پيروزی ما در گرو معاضدت و پيوند با يکديگر است، و در اين يکديگر تمايزی ميان ما و مردمی که به ديگران رای دادهاند نيست. حتی آنانی که اينک رو در روی ما به خشونت متوسل میشوند در اخوت ما شريکند، زيرا ما به دنبال آيندهای هستيم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خيابانها کتک زده است، سعادتمندتر، معنویتر، سالمتر و زيباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کردهايم يک معنايش هم اين است؛ رنگ سبزی که ما را به اهلبيت نور، اهل بيت راستی، اهلبيت خرد، اهل بيت کرامت و فضيلت پيوند میدهد. شايد بگوييد که با اين همه قيد و بند ديگر فرجهای برای بيان اعتراض باقی نمانده است. اين گمان خامی است که مخالفان سطحیانديش و افراطی شما در سر دارند. الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا. کسانی که در راه خدا میکوشند خداوند آنان را به راههای خود هدايت میکند. به عنوان نمونههايی از اين هدايت به ياد آوريد که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بیکرانةتان مستولی میکرد و يا در خلال آنها ظرفيتهای ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون میشد. همان خلاقيت همچنان قادر است که با توجه به تمامی اين اصول راهکارهايی بکر و موثر پيشپای ما قرار دهد، ميدانهای گستردهای برای عمل در مقابل ما بگشايد و تجربيات جديدی برای آزاديخواهان جهان اندوخته کند. در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانيت دينی به فضای مديريت کشور بازگردد، ليکن در ميانه مسير به اهدافی بسيار بلندتر هدايت شديم. ما در اين بين میخواستيم ارکان ذيربط نظام به ياد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان ميزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه میتوانند آن را ناديده بگيرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمينان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزوير جايی نداشته باشد، به يک مطالبه انکار ناپذير مردمی تبديل شده است. در هر قدمی در آينده تجربه تلخ و مشروعيتزدای جريانات اخير بايد پيشاروی ملت باشد و نبايد هيچ فرصتی برای روشنتر شدن ابعاد اين دروغ و تقلب بزرگ و پیآمدهای تلخ آن از دست برود. در ايامی که گذشت شخصيتها و گروههايی به سراغ اينجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شايد توجه نمیشد که اينجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نيست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پايمال شدة مردم معامله يا مصالحه کنم. مسئله جمهوريت و حتی اسلاميت نظام ماست. اگر در اين نقطه ايستادگی نکنيم، ديگر تضمينی نداريم که در آينده با حوادث تلخی نظير آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشيم. گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آيند و با تشکيل جمعيتی قانونی صيانت از حقوق و آرای پايمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طريق انتشار مدارک و اسناد تقلبها و تخلفهای انجام گرفته و نيز رجوع به محاکم قضايی پيگيری کنند و نتايج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اينجانب نيز به اين جمع میپيوندم. اين گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در اين مرحله مطالبات زير را دنبال خواهد کرد: - توقف برخوردهای امنيتی، فوق امنيتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبيعی سياسی - اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بين ببرد و بیطرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمين کند - رعايت اصل ۲۷ قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات - آزادی مطبوعات و رفع توقيف از آنها - فعاليت مجدد سايتهای خبری مستقل - ممنوعيت مداخلات غيرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظير اينترنت، پيامهای کوتاه، و جلوگيری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس ديگر - توقف برخوردهای يکجانبه، افترا، دروغپردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور - برخورداری از کانالهای مستقل تلويزيونی در خارج و داخل کشور - صدور مجوز برای تشکيل جمعيتهای سياسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی - آزادی همه دستگيرشدگان سياسی، ابطال پروندهسازیهای جعلی امنيتی و دخالت ندادن پروندههای جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی در انتها به همه مردم شريف کشورمان، چه آنها که به اينجانب رای دادند و چه آنهايی که به اينجانب رای ندادند، به ويژه کسانی که در حوادث ناگوار هفتههای اخير صدمه ديدند درود میفرستم. همچنين مقام شهيدانی را که به جرم حقخواهی و آزادیطلبی در خون خود غلطيدند ارج مینهم و از خداوند بزرگ برای خانوادههای عزيز آنان طلب صبر و اجر دارم. مير حسين موسوی Copyright: gooya.com 2016
|