مروری بر "روند کودتـای انتخاباتی"! خودکارها و تعرفه های"جادوئی"! بابک داد
نظام در اين "قــُمار تلخ"، شخصيت های سرشناسی از مراجع، سران سياسی پرسابقه مثل هاشمی، موسوی، کروبی، آيات عظام، و ميليون ها تن از مردم معتقد و بخش بزرگی از بدنه مؤثر جامعه را از دست داد تا "احمدی نژاد" باقی بماند!
فرصت انتخابات اين دوره تنها «روزنه مدنی» مردم ايران بود برای رهايی و خروج از مصيبت خسارتباری بنام «احمدی نژاد»! حال ببينيم، چگونه اين پنجره قانونی و روزنه مدنی، تبديل به يک بازی متقلبانه و فريبکارانه شد تا احمدی نژاد بر مسند قدرت باقی بماند!
از ميان دهها شخصيت نامزد شده، سليقه های مردم را به چهار نامزد «محدود» کردند که دونفر کاملا" همسو با وضعيت فعلی بودند و فقط ميرحسين موسوی و مهدی کروبی خواهان تغيير وضع و تحول آن هم «در چارچوب نظام» بودند.
تمام گروهها و فعالان و تحليلگران، با هزاران اميد و آرزو برای «تغيير احمدی نژاد»، مردم را به پای صندوقهای رأی دعوت کردند!
به رغم دوره های پيش، ۱۰ ميليون نفر بيشتر از انتخابات قبل پای صندوقها آمدند تا رأی خود را به «رفتن احمدی نژاد» اعلام کنند.سراسر حوزه های رأی گيری، سرشار از کسانی بود که يا برای اولين بار رأی می دادند و يا عنوان می کردند هدفشان از رأی دادن، «نه به احمدی نژاد» است.
وزارت کشور چندين ميليون برگ تعرفه رأی اضافه منتشر کرد. در آمارها گفتند ۴۲ ميليون واجد شرايط داريم، اما ۵۵ ميليون تعرفه رأی منتشر کردند! اين چند ميليون رأی اضافی، صاف و «تانخورده» و با دستخط مشترک نام احمدی نژاد را بر خود داشتند!
با وجود چاپ ميليونها تعرفه رأی اضافه، بسياری از حوزه ها را «به بهانه کمبود تعرفه رأی» از بعد از ظهر جمعه بستند و رأی گيری را به بهانه های مختلفی در حوزه های «شهرهای بزرگ» متوقف کردند.حسينيه ارشاد از ساعت هشت و نيم تعطيل شد! اما «ظاهر رأی گيری» تا ساعت ۱۰ تمديد «اعلام» شد!
قبل از انتخابات، شايع بود «خودکارهای جادويی» وارد ايران کرده اند که در حوزه های رأی گيری می گذارند و ساعتی بعد از نوشتن رأی، دستخط روی تعرفه ها «محو» می شود و ميتوانند نام ديگری را روی برگه رأی بنويسند! برای همين بسياری از مردم با خودشان «خودکار» هم به حوزه ها بردند تا مانع تقلب با خودکارهای جادوئی شوند. اما بعد از انتخابات معلوم شد، نه تنها خودکارها بلکه برگه های تعرفه رأی هم «جادويی» بوده اند و در «شعبده بازی انتخاباتی ۲۲خرداد» تمام آراء (حتی باطله ها) به سود محموداحمدی نژاد خوانده شدند!
هنوز رأی گيری تمام نشده، خبرگزاری فارس خبر پيروزی قاطع احمدی نژاد را منتشر کرد و جمعه شب، صفحات روزنامه شنبه کيهان با تيتر رأی ۲۵ ميليونی به احمدی نژاد! «آماده انتشار» و صفحه بندی شد!
ساعتی از ساعت يک بامداد شنبه ۲۳ خرداد نگذشته بود که وزارت کشور «شمارش آراء با سرعت نور!» را شروع و احمدی نژاد را با ۶۸ درصد «پيشتاز» معرفی کرد!
تا ظهر شنبه با سرعتی ناشيانه و با «رأی سازی» ناشيانه تری، وزارت کشور محمود احمدی نژاد را پيروز اعلام کرد و مقام معظم رهبری، بدون توجه به «سلسله مراتب قانونی» و با عجله ای «سئوال برانگيز»، اين پيروزی مشکوک را به احمدی نژاد تبريک گفتند!
از شنبه شب با هجوم به منازل و فريب و خُدعه و آدم ربايی، بسياری از ياران و حاميان و اعضای ستادهای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی دستگير و ربوده شدند و مأموران، بيش از دويست نفر از نيروهای فعال سياسی و تحليلگران مؤثر را بازداشت کردند و اگر هم موفق به بازداشت کسانی نشدند، اين کار را در روزهای بعد انجام دادند تا شمار بازداشتی ها از پانصدتن هم بالا رفت.
روزنامه «کلمه سبز» و سايتهای اينترنتی متعلق به ميرحسين موسوی را از روز شنبه توقيف و تعطيل و محدود کردند و ستادش را هم بعد از پرتاب گاز اشک آور، پلمپ نمودند. ساير يارانش را هم زندانی و خودش را در نوعی حصر خانگی قرار دادند.
يکشنبه شب با هجوم وحشيانه به خوابگاه دانشجويان دختر و پسر دانشگاههای تهران و تبريز و شيراز، دانشجويان را بيرحمانه کتک زدند و عده زيادی را بازداشت کردند و ربودند و چند نفر از آنها را کشتند. با اين کار اعتراضات بعدی مردم را پيشاپيش «صنفی و دانشجويی» جلوه دادند تا بتوانند با جداسازی اين اعتراضات از بدنه مردم، آن را به طور «صنفی» سرکوب نمايند!
اما دامنه اعتراضات به بدنه جامعه کشيده شد. روز دوشنبه ۲۵ خرداد «راهپيمايی ميليونی سکوت» مردم تهران، کودتاچيان را دچار احساس حقارت کرد و احمدی نژاد بلافاصله مردم معترض را به «مشتی خس و خاشاک» تشبيه کرد. بعد از متفرق شدن جمعيت ميليونی مردم، لباس شخصی ها با گلوله به جان افراد باقيمانده افتادند و عده ای از هموطنان بی دفاع را به خاک و خون کشيدند.
راه اعتراض و ملاقات شخصيتهای نظام با رهبری «مسدود» باقی ماند و ايشان بعد از يک هفته «سکوت تأييدآميز»، خطبه های نمازجمعه تهران ۲۹ خرداد را ايراد کرد تا «فصل الخطاب» را بگويد! اما بعد از اين خطبه ها و تنّزل جايگاه فراجناحی رهبری به جانبداری ايشان از جناح کودتاچی و شخص احمدی نژاد، «عدالت و بيطرفی» رهبری نظام زير سئوال رفت و اعتراضات از روز بعد ادامه يافت.
با تأييد مستقيم رهبری، از روز شنبه ۳۰ خرداد «مشت آهنين نظام» بيرون آمد و موجب جنايات تازه ای شد که مرگ مظلومانه دختر ۲۶ ساله ای بنام «ندا آقاسلطان» ابعاد وحشی گری نظام را در جهان فاش ساخت.
روز دوشنبه رهبری با تمديد ۵ روزه مهلت بررسی شورای نگهبان، موافقت کرد اما ضمنا" گفت «نتيجه» تغييری نمی کند و او ذرّه ای عقب نخواهد رفت!
روز جمعه احمد خاتمی امام جمعه منتخب رهبری گفت: حرف آيت الله خامنه ای حرف امام زمان و حرف پيامبر و حرف خود خداست! و مخالفت با مواضع آقای خامنه ای را، مخالفت با خود خدا دانست!
شورای نگهبان شامگاه دوشنبه ۸ تير ماه نتيجه اوليه اين انتخابات سرشار از تخلف و تقلب را تأييد کرد و احمدی نژاد را رسما" رئيس جمهور منتخب معرفی کرد.
اعتراضات مردم با بيانيه تازه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و حزب مشارکت و اعتراض چهره های مذهبی و مردمی مثل آيت الله طاهری به «دولت غير مشروع و غيرقانونی احمدی نژاد» ادامه دارد و همچنان بانگ الله اکبرهای شبانه با شعار «مرگ بر ديکتاتور» آميخته شده و اعتراضات مردمی مانند آتشی زير خاکستر، در انتظار فرصتی تازه برای بيان مخالفت خود با اين مردم فريبی بزرگ است.
***
به عبارت ساده تر؛ نظام يک «منو» مقابل مردم گذاشت که فقط ۴ نوع غذا در آن بود. به ذائقه مردم کُرد وسنّی و ذائقه قومی و مذهبی و سليقه نيروهای سياسی ديگر توجّهی نکرد و گفت فقط همين ۴ نوع غذا را در اين انتخابات داريم! مردم برای اينکه «غذای سمّی احمدی نژاد» را دوباره به خوردشان ندهند، به صندوقهای رأی هجوم آوردند. تمام شواهد تخفات از هفته قبل از رأی گيری «مشهود» بود. اما مردم بدرستی می گفتند اگر نياييم و همين انتخابات را هم تحريم کنيم، دوباره اقلیّت به جای اکثريت تصميم می گيرد و احمدی نژاد را انتخاب می کنند. خيلی ها آمدند تا احمدی نژاد برود! به همين سادگی. اما پاسخ تلخی که شنيدند اين بود:«حالا که اينطور است، اصلا" آن سه غذای ديگر را هم نداريم و همگی «مجبوريد» همين غذای سمّی را بخوريد!»
روز بعد هم با عجله «بادا بادا مبارک بادا» نواختند و «ايران» را با زور و اجبار به عقد يک «داماد حقير» درآوردند تا چهارسال ديگر، منابع سرشار اين کشور را به يغما ببرد و باعث نابودی و تاراج و فنای ايران شود. فاجعه بارتر اينکه، روز شنبه ۲۳ خرداد يک صورتحساب ۲۴ ميليونی جلوی مردم مسموم شده و تلخکام گذاشتند که ديگر کُفر همه را درآورد. رأی همه مردم،يعنی تمام آن ۴۲ ميليون رأی را هم به نام «رأی به نظام» مصادره و محاسبه نمودند!
نظام در اين «قــُمار تلخ»، شخصيتهای سرشناسی از مراجع، سران سياسی پرسابقه مثل هاشمی، موسوی، کروبی، آيات عظام، و ميليونها تن از مردم معتقد و بخش بزرگی از بدنه مؤثر جامعه را از دست داد تا «احمدی نژاد» باقی بماند!
کيست که نداند اين قُماربزرگ بر سر «تمديد» فرد دروغگويی مثل احمدی نژاد، واقعا" ارزشش را نداشت؟ اما بزرگتر از همه اينها جمهوريت و اسلاميت نظام بود که پای اين کودتاچيان «قربانی» شدند. نظام بعد از کودتا، ديگر نه «جمهوری» است و نه «اسلامی» است. نه «قانونی» است و نه «مشروع» است. اين نظام، هيچ نسبتی با حرکت انقلاب سالامی ۱۳۵۷ ندارد و ديگر يک «حکومت خليفه گری» است که توسط يک فرقه مذهبی تندرو اداره خواهد شد. و به گفته تعدادی از عالمان دينی و مراجع تقليد، «همکاری» با دولت برآمده از اين کودتای مفتضح، «نامشروع» است و کار و خدمت در اين دولت نيز «حرام» است.
خواننده عزيز!
«انتشار» يا «ترجمه» و «تکثير» اين مطالب، کمکی است به جنبش اعتراضی مردم ستمديده ايران.
بنابراين از هر امکان و روزنه ای برای نشر يا ترجمه آن استفاده کنيد و
«سهم» خود را در اين جنبش سبز که با خون ندا و دهها تن ديگر آبياری شده، بپردازيد.
[فرصت نوشتن - روزنوشته های بابك داد]
mail to: [email protected]