یکشنبه 15 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جنبش زنان، نونهالی که به آب ياری نياز دارد، لاله حسين پور

در يکی از راه پيمايی هايی که در آلمان برگزار می شد، زنی آلمانی که در کناره خيابان ايستاده بود، با شنيدن شعارهای مان، دستانش را بلند کرد و به زبان آلمانی گفت، دستمزد من هم اضافه بايد گردد!

صحنه ای بود که برشی از تاريخ را نشان ميداد، که ياد می داد، که راه را نشان می داد. آموزه های چندين ساله را با يک جمله عملی می کرد.....
ساليان سال تکرار کرديم، درخواست ها و مطالبات بی واسطه مردم، همان شعله گردانی ست که آتش را می گيراند و هر که را در جای خود می ايستاند و اين ديگر فريادی نيست که حنجره را خسته کند، ذرات زندگی ست که جاری شده و هر آن بازتوليد می شود، اين مطالبات بی واسطه مردم!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


و جنبش زنان، جنبش نيمی از مردم مان، هنوز اما بسيار نحيف است. نونهالی ست که قد برافراشته و ريشه های نازکش را در فاصله ای نزديک به سطح زمين گسترانده است و تمام تلاش خود را می کند تا در مقابل طوفان خشم اين حکومت ناهنجار بايستد و پوست خود را هرچه کلفت تر کند. چگونه؟
ابتدا می توان نقاط قوت جنبش زنان را برشمرد. همين جا بايد تأکيد کرد که کمپين يک ميليون امضاء و يا ساير ائتلاف هايی که بر سر يک موضوع معين ميان فعالين مسائل زنان (چه زنان و چه مردانی که در مبارزه برای رفع تبعيض جنسيتی شايان تحسين اند) انجام گرفت، هرچند بخش بزرگی از جنبش زنان است، اما تمامی آن نيست. فعالينی در حوزه زنان هستند که نه تنها هم راه کمپين نيستند، شايد مخالف قاطع آن هم به شمار می روند، اما تا جايی که در راستای مبارزه با تبعيض جنسيتی عمل می کنند ، بخشی از جنبش زنان محسوب شده و در بررسی حرکت جنبشی زنان بايد جای داشته باشند.

يکی از برجسته ترين نقطه قوت جنبش زنان، استقلال آن از حکومت، احزاب و هر گونه سازمان مدعی رهبری است. چنين استقلالی هيچ گونه ربطی به وابستگی تک تک زنان به اين سازمان يا آن حزب و يا هر عقيده و ايدئولوژی ندارد. نمی توان جنبش اجتماعی و توده ای داشت، اما منکر آن شد که هر يک از اعضاء آن مختارند که گرايش عقيدتی و ايدئولوژيکی خود را به مرحله عمل درآورند. مهم استقلال خود جنبش است که زائده هيچ گروه و جريان ديگری نيست، بلکه در مجموعه خود يک جنبش مستقل زنان به شمار می رود.

يکی ديگر از نقاط قوت جنبش زنان، تداوم وادامه کاری آن است. با صراحت تمام می بايست اين نقطه قوت را ناشی از کنش های همين بخش کمپين تغيير برای برابری در جنبش زنان دانست. بدون ايده ها و فعاليت های مستمر اين بخش از جنبش زنان شايد به جای درختی نونهال، هنوز جوانه هايی از جنبش را در سطح زمين شاهد بوديم. اما اکنون يک جنبش اجتماعی زنان نسبتا قوی داريم و با اين که هنوز در مقابل قدرت دشمن ضعيف است اما اثرات خود را در همه حوزه ها برجای می گذارد و نقش خود را ايفا می کند.

ساختار شبکه ای و افقی اين جنبش نيز يکی از مهم ترين نقاط قوت آن است. شايد بتوان استقامت و شکست ناپذيری اين جنبش را در وجود چنين ساختاری جستجو کرد. جنبش مستقل زنان نه تنها به اين ترتيب خيل متنوع زنان را با ايده ها و گرايشات مختلف در خود جای می دهد و بدين وسيله با يارگيری از طيف رنگارنگ زنان بر شاخ و برگ های خود می افزايد، بلکه در مقابل سرکوب و خشونت و خشم افسارگسيخته حکومت نيز توان ايستادگی و استقامت خود را تضمين می کند.

يکی ديگر از نقاط قوت قابل تحسين جنبش زنان، پويايی، صراحت و عدم وجود يک دگماتيک ايستا و مانا در اين جنبش است. تحليل های دقيق، رک و تيز بعد از هر مقطع و راه گشايی های آن، جنبش زنان را چندين گام به جلو می برد. صراحت در بيان واقعيت و هر آن چه که بود، در سخت ترين لحظات سرکوب و خاموشی جان کاه بعد از آن، نوری از روشنايی در قلب ها می افکند. جنبش مستقل زنان نشان داده است که مرگ ندارد، در خاموشی و نااميدی نيز به يک آن، آن چنان شوری در دل ها برمی انگيزاند که زندان، شکنجه و اعدام نيز به سخره گرفته شده و از هرکدام شراره ای برمی خيزد تا جهشی ديگر را سازمان دهد.

مهم ترين نقطه ضعف جنبش زنان اما، اين است که هنوز ضعيف است. اين جنبش جانی ندارد، يا بهتر است بگويم آن جان شيفته و بی قرارش نحيف است. هر چند که با همين جان تب کرده آن چنان پيش می رود که حکومت را وادار به گزينش سه زن در دولت خود می کند. البته روشن است که اين سه زن چه موضعی دارند و احمدی نژاد چه هدفی! اما همين که چنين کاری می کند، نشان از آن دارد که ديگر نمی توان بی توجه به زنان حکومت کرد، هرچند مزورانه.
اما از اين واقعيت نمی توان گذشت که جنبش مستقل زنان در مقابل چنين رژيم هار و خشنی هنوز به اندازه کافی توانمند نشده است. جنبش زنان می تواند توانمندی را در هر حوزه ای کسب کند، اما آن چه او را در مقابل خشونت مردسالارانه نظام حاکم آب ديده می کند، پايگاه توده ای اوست. جنبش زنان بايد ريشه های خود را قوی کرده و در زير زمين بگستراند تا تنومند شود. در اين مسير بايد ابتدا زنانی را که به او نيرو و توان می دهند، بشناسد.
خيل زنانی که در مشاغل مختلف مانند کارگری، پرستاری، معلمی، نگاه داری از کودکان يا کهن سالان و غيره با سخت ترين شرايط کاری و پايين ترين رده حقوقی استثمار می شوند و شايد هيچ گونه فرصتی برای فعاليت اجتماعی جدا از محيط کار خود نداشته باشند، اما با آگاهی به اين که می توانند در جنبش زنان درخواست و مطالبات شان را فرياد زنند تا شرايط زندگی شان ذره ای بهتر شود، می توانند نيروی بالقوه جنبش زنان محسوب شوند و در اولين گام ها به سرعت تبديل به نيروی بالفعل خواهند شد. اين ها همان زن آلمانی کنار خيابان هستند که می خواهند مطالباتشان را فرياد بزنند و حاضرند برای به دست آوردن شان بجنگند.
زنانی که خانه دار بوده و در آشپزخانه ها و جمع آوری و شستشو نه تنها از نيروی جسم و جان خود بدون حقوق و دست مزد مايه می گذارند، بلکه تمام روح و روان خود را نيز در همان پستوها فرسوده می کنند.
دختران بی آينده ای که با وجود تحصيلات دانشگاهی بی کار و نااميد از زندگی تحت فشارهای جمهوری اسلامی، حتی اگر شغلی نيز پيدا کنند، جز تبعيض و بی عدالتی نصيبشان نخواهد شد.
زنانی که شايد هنوز اسم کمپين را نشنيده باشند، شايد اصلا کامپيوتر را نديده باشند و شايد کلمه کنوانسيون هرگز به گوش شان نخورده باشد. اما تبعيض جنسيتی را با پوست و گوشت شان تجربه می کنند و اگر بدانند که راهی برای نجات از اين سرنوشت فلاکت بار دارند، تا به آخر همراه جنبش می شوند. آن ها هيچ چيز برای از دست دادن ندارند.

جنبش زنان بايد از اين زنان نيرو بگيرد، بايد مطالبات شان را بشناسد، بايد از آنان دفاع کند. جنبش زنان بايد متشکل از اين زنان باشد تا شاخه های نازک و ظريفش از بادهای مهيب به اين طرف و آن طرف خم نشود، تا تبديل به درخت تنومندی شود که ايستاده بر جای خود، از هيچ بادی نلرزد.
برای از بين بردن تبعيض جنسيتی کار زيادی داريم، راه طولانی ست و بايد بتوانيم تا به آخر بايستيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016