چهارشنبه 18 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

همسر محمد ملکی: زمان ساواک هم اين کارها را نمی کردند، روز آنلاين

از دکتر محمد ملکی هيچ خبری نيست.پيگيری های همسر و وکيل وی برای ملاقات با او به جايی نرسيده و اعلام شده که وی ممنوع الملاقات است.در اين مورد با خانم قدسی ميرمعز،همسر دکتر ملکی مصاحبه کرده ايم.

خانم ميرمعز، آخرين اخبار از وضعيت دکتر ملکی چيست؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ما طبق نامه ای که از دادستانی گرفته بوديم، روز يکشنبه به زندان اوين مراجعه کرديم تا با دکتر ملاقات کنيم.، اما به ما گفتند روز ملاقات برای زندانيان بند ۲۰۹، روزهای دوشنبه است، شما فردا بياييد. روز دوشنبه که بار ديگر به زندان اوين مراجه کرديم، بعد از حدود ۲ ساعت معطلی، به ما اعلام کردند ايشان ممنوع الملاقات هستند. من هر چقدر گفتم که از مقامات بالاتر شما نامه برای ملاقات دارم، به حرف من توجهی نکردند و تنها اعلام کردند که دکتر ملکی ممنوع الملاقات است. ضمن اينکه نامه مربوط به ملاقات را نيز از من گرفتند و با وجود اصرارهای من، آن را به من پس ندادند. امروز هم دکتر مولايی- که از سال ۸۰ وکيل ايشان هستند ـ برای پيگيری کارهايشان به دادگاه انقلاب رفته اند.

نگفتند چرا ايشان ممنوع الملاقات هستند؟
نه. ولی دکتر ملکی پيش از اين يک بار در سال ۶۰ به مدت ۵ سال و يک بار هم در سال ۸۰ مدتی را در زندان بودند. در سال ۸۰ هم در بند ۵۹ بودند؛لذا با توجه به تجربه ای که من دارم، احتمالا حال ايشان خيلی مساعد نيست. چون پيش از اين هم وقتی زندانی حال مساعدی نداشت، به مااجازه ملاقات نمی دادند، بخصوص اينکه الان هم وضعيت جسمی دکتر اصلا مناسب نيست.

هنگام دستگيری مشکل جسمی داشتند؟
بله، ايشان علاوه بر آريتمی قلب، ديابت و ضعف و پادرد، مشغول درمان پروستات خودشان هم بودندودر اين مدت داروهای مختلفی مصرف می کردند. ضمن اينکه علاوه بر داروها، آمپولی هم هست که بايد ماهی يک بار به ايشان تزريق شود و پنج شنبه گذشته نوبت تزريق آمپول بود. برای تزريق اين آمپول بايد ايشان در محيطی آرام و از نظر روحی در وضع مناسبی باشد که من فکر نميکنم در بند ۲۰۹ اوين اين شرايط مهيا باشد. به همين دليل وقتی روز پنج شنبه با من از وزارت اطلاعات تماس گرفتند تا آمپول ايشان را ببرم،اين شرايط را بازگوکردم و گفتم يابايد من را پيش ايشان ببريد که عملی نيست چون مرا به ۲۰۹ زنان می بريد،يا اصلا نبايد ايشان را می گرفتيد چون ايشان برای دستشويی رفتن و غذا خوردن و امثالهم هم نيازمند کمک است. ضمن اينکه دستشويی رفتن مکرر و استحمام از جمله نيازهای طبيعی و اوليه ايشان است.
با اين مسايل، مرجع دستگيرکننده ايشان به طور حتم وزارت اطلاعات بوده است
بله.همان روز هم که برای دستگيری آمده بودند اعلام کردند که از وزارت اطلاعات هستند. جالب اينکه وقتی دکتر از آن ها پرسيداسمتان چيست ، شخصی که به نظر می آمد رييس ۴ نفر ديگر باشد، گفت اسم همه ما علوی است. ضمن آنکه يکی از اين افراد هم بسيار بی ادب بود و من همان جا هم به او گفتم. به آن ها گفتم که در زمان ساواک هم وقتی به منزل می آمدند اين قدر خانه را به هم نمی ريختند ولی آنها کتاب ها و کامپيوتر و موبايل و همه چيز را با خود بردند. وقتی هم گفتم به چه جرمی، گفتند شما با منافقان ارتباط داريد.

يعنی اتهام ايشان ارتباط با سازمان مجاهدين خلق است؟
نه، اين حرفی بود که آن جا زدند و من هم گفتم برای شما متاسفم که از چهار تا جوانی که در عراق آواره هستند می ترسيد. اما بعد از دستگيری ايشان روزی که آقای مولايی به دادگاه رفته بودند، دکتر ملکی را در حال تفهيم اتهام ديده بودند که اتهام ايشان اقدام عليه امنيت ملی از طريق شرکت در تجمعات اعلام شده بود.

آقای ملکی در تجمعات بعد از انتخابات حضور داشتند؟
نه. اولا که آقای ملکی اصلا در انتخابات شرکت نکردند. ايشان می گفتند که اين انتخابات سالم نخواهد بود و به همين دليل اصلا در انتخابات شرکت نکردند. علاوه بر اين ايشان مدت ها بود بستری بودند و اصلا توان حرکت نداشتند. گاهی اوقات پسرم ايشان را می‌برد دکتر يا با پرونده پزشکی می‌برد هلال احمر و آنها وضعيت ايشان را می‌ديدند و پرونده را مطالعه می‌کردند و آمپول را می‌دادند. يعنی غير از اين اصلاً نمی توانست از خانه بيرون برود. حالا اينکه چطور با خوابيدن در رختخواب امنيت ملی را به خطر انداختند، من نمی دانم.

شما در اين مدت برای پيگيری وضعت دکتر ملکی به آقايان موسوی و کروبی يا کميته تشکيل داده شده از سوی آن ها مراجعه نکرديد يا از طرف آن ها کسی پيش شما نيامد؟
نه. اولا اينکه مطمئنا آن ها می دانند دکتر ملکی دستگير شده. هم من مصاحبه های مختلف کردم هم سازمان های مختلف در اين باره بيانيه دادند و به هر حال قضيه در بوق و کرنا شد. از طرف ديگر طبيعتا در شرايط حاضر از دست اين افراد هم کار خاصی بر نمی آيد. دکتر ملکی هم که در انتخابات رای نداده بود و حتی بعد از انتخابات هم می گفت کسانی که رای دادند خودشان به دنبال احقاق حق خود هستند و با اين مساله کاری نداشت.

تا الان هم پيگيری های شخص شما ودوستان نتيجه ای نداشته است؟
خير. معلوم هم نيست که چه می خواهند. البته يک نکته مهمی در زمان بازداشت ايشان اتفاق افتاد که من به همه گفتم و به شما هم می گويم و آن اين است که وقتی اين ماموران آمدند ايشان را از خانه ببرند، همچنين وقتی در دادستانی داشتند تفهيم اتهام می‌کردند، آقای دکتر گفت: من از شما خيلی متشکرم که مرا می‌بريد و من در خانه در بستر نمی‌ميرم. من زير دست شماها می‌ميرم. پيش اين جوان‌ها سربلند و با آبرو هستم که اين جوان‌ها دارند تلاش می‌کنند، ومن در بستر و رختخواب نميرم. اين برای من افتخار است. ما هم به رضای خدا راضی هستيم، اگر خدا واقعاً اين طوری می‌خواهد، قبول داريم. من هم همان جا به دکتر ملکی گفتم اين ها هر چه از شما خواستند، شما اعتراف کنيد چون مهم نيست که شما در تلويزيون چه می گوييد. مهم اين است که در اين سال ها همه مردم شما را شناخته اند. هر چه اين ها خواستند اعتراف کنيد و بياييد بيرون.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016