الويری از زندان درخواست دستگاه تنفسی کرده است، ادوارنيوز
ادامهی دستگيریها در ايران به اشخاصی رسيده است که بعضاً موجب حيرت فراوان میشود. دستگيری آقايان: عليرضا بهشتی، فرزند آيتالله بهشتی و مرتضی الويری، هر دو از چهرههای شاخص مسلمان و مکتبی، از زمرهی اين اقدامات بود.
آقای بهشتی و آقای الويری، هر دو عضو کميتهی پیگيری آسيبديدگان حوادث اخير بودند که از سوی مهدی کروبی و ميرحسين موسوی منصوب شده بودند.
در اين باره، با خانم معصومه خوشدولتان، همسر آقای الويری، گفت و گو میکنم و از ايشان میپرسم که پس از بازداشت ديروز، چه اطلاعی از آقای الويری دارند؟
تماس تلفنی کوتاه يک دقيقهای با خانه گرفت.
مضمون تلفن ايشان چه بود؟
گفت که اوين است و خواست دستگاهی را که دکتر به خاطر نرسيدن اکسيژن برای او تجويز کرده بود؛ برايش ببريم. چون گاهی شبها اکسيژن خوب به ايشان نمیرسد و هفتهای چند شب از اين دستگاه استفاده میکند.
به شما نگفتند که کی آزاد میشوند؟
من پرسيدم. جوابی نداد.
گويا خانوادهی شما و آقای خامنهای، معاشرت و روابط نزديک داشتهاند. همينطور است؟
بله، آقای خامنهای از قبل از انقلاب دوستی عميقی با پدر من داشت و هروقت که از مشهد میآمد؛ در منزل ما اقامت میکرد. ما خودمان از مريدان ايشان بوديم. خود خانم آقا، من و پدر و مادر مرا میشناسد. زمانی که آقای خامنهای رييس جمهور بود، ما همسايهی ايشان بوديم. خانم هميشه به ياد لطفهايی که پدر من در حق بچههای ايشان داشت؛ بوده. چون پدرم کارگاه و کارخانهی بافندگی داشت؛ هدايايی برای بچهها به مشهد میفرستاد. هم آقا و هم خانم، هميشه خود را مديون خانوادهی ما میدانستند و رفت و آمد داشتيم.
گويا صيغهی عقد شما را نيز آقای خامنهای خوانده است.
بله، همينطور بودهاست. در فروردين ۱۳۵۶، پدرم برای قرائت خطبهی عقد ما از آقا دعوت کرد. نوار کاستی هم دارم که آقای خامنهای در توصيف دو فرد تحصيلکرده صحبت میکند. چون من خودم همان سال از دانشگاه فارغالتحصيل شدهبودم. آقای الويری هم که مهندس دانشگاه شريف بود. آقای خامنهای کلی در تمجيد دو جوان انقلابی مسلمان صحبت کرده است.
هنوز هم و حتا بعد از انتخابات نيز که آقای الويری با دوستان خدمت ايشان رسيده بوده، باز يادی از آن روزها کرده بود و احوالی از عموجان و پدر من پرسيده بود.
با اين اوصاف، دستگيری آقای الويری را چگونه تعبير میکنيد؟
آقای الويری قبل از انقلاب، پنج بار سابقهی دستگيری داشته است. پنج ماه در اوين در انفرادی بود؛ شش ماه در زندان قزلقلعه بود و برای برپايی نظام جمهوری اسلامی از جان و جوانی و همهچيزش گذشته است. به خاطر مبارزات با شاه، در حالی که مهندس دانشگاه بود، به سربازی صفر فرستاده شد.
در سال ۵۶ نيز با گذرنامهی جعلی، برای ديدار امام، به نجف رفتيم. آقای دعايی ميزبان ما بود و طی آن مدت، چندين ديدار خصوصی با امام داشت. بعد از بازگشت از نجف، با توصيهی امام خمينی، به ديدار آقای مطهری رفت و شاگرد خصوصی ايشان بود.
شهيد بهشتی بارها در محافل مختلف از ايشان تعريف و تمجيد کرده است. زمانی که ايشان شهردار و يا نمايندهی تهران بود؛ مردم از ايشان به عنوان فردی انقلابی، زحمتکش، انسان و مهربان ياد میکنند.
ظاهراً، دستگيری ايشان در ارتباط با فعاليتشان در کميتهی پيگيری بوده است؟
در کميته نيز شبها و روزها، بدون کوچکترين چشمداشت مادی، صرفاً برای رسيدگی به معضلات جامعه، معضلات خانوادههايی که دو ماه است فرزندان آنان به هر صورت، برای مراسمی چه حق و چه ناحق، صدمه ديدهاند، کار کرده است.
کميتهی امداد برای زندانيان معتاد و يا زندانيان محبوس به خاطر چکبرگشتی پول جمع میکند که خانوادههای آنان در شبهای ماه رمضان راحت باشند. ايشان نيز مرتب به کميتهی مجلس و شورای شهر رفت، برای اين که نه از کسانی که چه کردند يا نکردند؛ بلکه از خانوادههای آسيبديدگان حمايت کند. يعنی همان کاری که کميتهی امداد میکند. وگرنه، هم آقای بهشتی و هم آقای الويری بيکار نيستند.
در کميسيون بودجه، ميلياردها دلار زير دست ايشان بوده است. يک دلار آن را در مجلس سوم، خلاف نکرده است. شهردار تهران بوده، بدون اين که آجری روی آجر خانهی پدرش اضافه کند.
من برای جامعه متأثرم که چنين فردی را دستگير کنند و در سلول انفرادی اوين نگاه دارند و جامعه را از داشتن او محروم کنند.