پاسخ پيمان عارف و مجيد دری به سخنان جعفری دولت آبادی؛ ما اعتراض داريم آقای دادستان! اميرکبير

پيمان عارف و مجيد دری از دانشجويان محروم از تحصيل که پس از انتخابات بازداشت شده اند، نامه‌ای سرگشاده منتشر کردند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير اين نامه پس از اظهارات جعفری دولت آبادی دادستان تهران مبنی بر ملاقات با بازداشت شدگان پس از انتخابات و اعلام رضايت آن‌ها از وضعيتشان، نوشته شده است.

متن اين نامه به شرح زير است:

چند روز پيش در تنها روزنامه اصلاح طلبی که امکان عبور از درهای آهنين زندان اوين را می يابد- حيات نو- سخنانی از جانشين سعيد مرتضوی در دادستانی تهران خوانديم که چشمانمان از شدت تعجب از حدقه بيرون زد و گلومان ازشدت خشم " فرياد اگين " شد.

البته در اين سالها آنقدر ناراستی ديده ايم و کژ سخنی شنيده که ديگر گوشهامان به شنيدن چنين سخنانی و چشمهامان به ديدن انواع نمايش ها و سناريو های سياسی - تبليغاتی عادت کرده تا ديگر هر بار با شنيدن ادعايی جديد شاخ در نياوريم و از شگفتی انگشت به دندان نمانيم.

آری می توان به هر چيزی عادت کرد حتی به کژی و ناراستی!

طُرفه آنکه اقای دادستان (!) ادعا فرموده اند زندان اوين را در روزهای اخير مورد بازديد قرار داده و با دستگير شدگان مرتبط با واقعه موسوم به انتخابات صحبت کرده اند. صحبتی که ماحصل آن ابراز رضايت بازداشت شدگان از وضعيت نگهداری خود در زندان اوين بوده است.

ما به عنوان۲ تن از روزنامه نگاران و فعالين دانشجويی که در همان نخستين روز های پس از واقعه موسوم به انتخابات دستگير شده و هر يک چند ماهی را در انفرادی به سر برده و در حال حاضر نيز چند وقتی است به بند عمومی ۸ اوين منتقل گرديده ايم در موردسخنان جناب جعفری دولت آبادی ذکر چند نکته را ضروری می دانيم :

۱- جعفری دولت آبادی بر خلاف ادعای خويش هيچگونه بازديدی حداقل از بند ۸ زندان اوين نداشته و هيچگونه گفتگويی نيز نتيجتا با دستگير شدگان مرتبط با امر انتخابات - حداقل حدود ۳۰ نفری که در ۴ سالن اين بند نگهداری می شوند. - به عمل نياورده تا از رضايت يا مراتب اعتراض ايشان نسبت به شرايط نگهداری شان مطلع بوده باشد.

۲- اينجانبان به عنوان بخشی از افرادی که آقای دادستان ادعای ديدار و گفتگو با ايشان را دارد صراحتا اعلام می داريم که نه تنها نسبت به اين شرايط نگهداری مان به هيچ روی احساس رضايتمندانه ای نداريم بلکه عميقا نسبت به اين وضع معترض بوده مصاديق اعتراض و انتقادی که البته متاسفانه عنوان کردن و در ميان نهادن ان با مسئولين زندان حکم سنگ خارا و ميخ آنين داشته و داردُ را در ادامه می اوريم بی آنکه اميدی به اصلاح وضع موجود داشته باشيم !

اخر چنانچه مستحضريد هر گونه اصلاح و اصلاح طلبی حديث بر اندازی يافته است و سر کار بر انداز با کرام الکاتبين است وحتی از حق حيات نيز محروم !

حال اگر در سنت تشيع حکومتی به نام حکومت علی(ع) داشته باشيم که حتی در برابر براندازان آشکار و تن به بيعت نداده ای چون فرزندان عمر خطاب و يا براندازان دست به اسلحه برده ای چون عايشه نيز از سر منطق استدلال و تواضع برخورد می کند و از سر منطق حديد حتی بر سر سهم ايشان از بيت المال نيز پای می فشارد . اين نکته اصلا مهم نيست چرا که " خود علی انگاران "امروزين ! خويش از تقليد به سنت علی بی نياز ساخته اند و بر سرير قدرتی نامحدود نشسته !

بگذريم . داشتيم به مدعای آقای دادستان می پرداختيم و اينکه چرابر خلاف گفته ايشان از شرايط زندان ناراضی و معترض هستيم و اساسا به چه چيز هايی اعتراض داريم !

ما اعتراض داريم و در کمال صحت عقل نارضايتی خويش را اعلام می داريم نخست نسبت به اصل بازداشت خود که نامی جز" بازداشت خود سرانه " در ادبيات حقوق بشر و حقوق بين الملل ندارد.

دوم اعتراض داريم به شرايط دهشتناک نگهداری خود در سلولهای انفرادی بند های امنيتی و بازجويی ای آن ايام . بازجويی ها و بازجويانی که دست کم ضرب و شتم ايشان در مورد يکی از دو نگارنده اين يادداشت منجر به شکستن دندان او گرديده و تا کنون نيز حتی عليرغم امادگی پرداخت هزينه دندانپزشکی توسط قربانی خشم آقای بازجو تا کنون زندان اوين نسبت به درمان و ترميم دندان شکشته هيچ اقدامی ننموده است. حال شمايان هر قدر می خاهيد از رافت بازجويان و نوازش متهان سياسی توسطحضرات کار شناس ۱ سخن بگوييد قصه ها در نيکی خويش بسراييد.

آقای جعفری دولت آبادی دادستان محرم تهران ! ما همچنان اعتراض داريم نسبت به عدم رعايت اصل تفکيک جرايم در زندان اوين و انحلال بند سياسی - امنيتی اينزندان از سال ۸۶ که باعث گرديده ماو و ساير زندانيان سياسی و عقيدتی (همانا که در قاموس شما بديشان زندانيان امنيتی گفته می شود.)

هم کنون در ميان انواع واقسام مجرمين عادی - از کلاهبردار گرفته تا قاچاقچی - افکنده شويم و البته شکر خدای تعالی به جای آوريم که در ميان قاتلان جايمان ندادند!

و نيز ما اعتراض داريم نسبت به شرايط فوق العاده اسفناک و نامناسب بهداشتی زندان اوين زندانی که حشراتی چون ساس و شپش از در و ديوار ان بالا می رود و مسئولين اش برخلاف ماده ۱۰۵ آيين نامه اجرايی سازمان زندانها و اقدامات تامينی حتی از سمپاشی بند ها نيز خودداری بکنند !

در پايان می دانيم چند نکته ديگر رانيز ذکر کرده و فعلا به همين حد اکتفا نماييم : اقای دادستان نيز ما معترضيم به سلب حقوق مسلم يک زندانی از ما و ساير زندانيان عقيدتی - سياسی حقوقی چون ملاقات مرخصی و... اعتراض مان نسبت به شرايط پزشکی نابسامان و بويژه عدم رسيدگی مقتضی به شيوع بيماری آنفولانزای خکی در زندان اوين را نيز لطفا فراموش نفرماييد.

همچنين از ياد نبريد آب غير قابل شرب و خارج از سيستم اب شهری زندان اوين که از چاههای الوده منطقهدرکه تامين می شود. اب غير مشروبی که تا کنون چندين قربانی گرفته است.

جان سخن آنکه جناب دادستان متاسفانه بر خلاف ادعايشان هيچگونه ديداری با ما نداشته اند تا بر عمق اعتراضات ما وقوف يابند . حال چگونه ادعای بازديد از اوين و ديدار با زندانيان سياسی و رضايت ايشان از شرايط نگهداری فرموده اند. الله اعلم!

انشا ا... که قصد دروغ گويی نداشته اند.