یکشنبه 1 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آينده حقوق بشر و جنبش زنان، ترانه جوانبخت

www.javanbakht.net

با پايمال شدن حقوق مدنی اوليه انسان ها از جمله آزادی بيان، عدالت اجتماعی، حقوق مربوط به خانواده و ... در کشورهای درحال توسعه از جمله ايران مشکلات متعدد و گسترده ای در اين کشورها به وجود آمده و فعالان اجتماعی به عنوان دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان در اين کشورها فعاليت دارند. کيفيت و نحوه اثرگذاری حضور اين افراد در جوامع اهميت زيادی برای آينده اين کشورها دارد. اين زنان و مردان را می توان در سه گروه درنظر گرفت:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱. دسته ای از اين فعالان اجتماعی فعاليتی جز در اين حوزه ندارند و در اين مورد هم فقط به عضو شدن در انجمن ها و کميته های گوناگون و انتشار اعلاميه و کارهايی از اين قبيل مشغول اند.
۲. دسته ديگری از اين افراد با عنوان اعضاء نهادهای اجتماعی علاوه بر کارهای گروه اول دست به اقدامات گوناگون از جمله گرفتن امضا از مردم و کمپين و ... می پردازند.
۳. دسته سوم از اين افراد که تعدادشان بسيار کمتر از گروه اول و دوم است به جای صرفا محدود کردن فعاليتشان به حوزه حقوق بشر و زنان به فعاليت در حوزه های گوناگون و متنوع اشتغال دارند.
اين پرسش مطرح است که چگونه می توان در زمينه حقوق بشر و زنان موفق و تاثيرگذار بود؟ آيا صرفا فعاليت در همين دو حوزه برای اثر گذاشتن در فکر مردم کشورهای جهان سوم و نيز کشورهای توسعه يافته کافی است؟ اگر کافی نيست چه راهکارهايی بايد به آن اضافه کرد تا هدف يک فعال اجتماعی از صرف وقت و انرژی برای احقاق حقوق مردم و نيز در حالت خاص احقاق حقوق زنان ميسّر شود؟
پاسخ من به اين پرسش ها به نوع فعاليت سه گروه ياد شده از فعالان اجتماعی مربوط است. با توجه به اين که هر چقدر افراد از توانايی هايشان در عرصه های گوناگون بيشتر بهره برند می توانند در عرصه های مختلف موفق تر عمل کنند فعالان حقوق بشر و حقوق زنان نيز از اين مورد مستثنی نيستند. اين يک واقعيت است که صرفا حرف زدن و کار خاصی صورت ندادن در طی اين سال ها نتوانسته تاثير مثبتی در روند احقاق حقوق مردم و در حالت خاص حقوق زنان در کشورهای جهان سوم داشته باشد. علت اين مورد اين است که متاسفانه فعالان اجتماعی که بيشترشان از دو گروه اول و دوم هستند فعاليت خاصی به جز همين کارهای ابتدايی و بی تاثير در زندگی شان ندارند بنابراين طبيعی است که مردم و دولت ها به اين افراد اهميت چندانی نمی دهند و سخنانشان بر آنها اثر محسوسی ندارد. وقتی يک زن يا مرد فعال اجتماعی هنوز نمی داند که محدود کردن نقش او در جامعه به امضاء گرفتن از مردم و عضويت در کمپين ها و ... تاثير منفی در فعاليت او در اين عرصه دارد چگونه می تواند انتظار داشته باشد که فعاليتش در ذهن مردم اثر عميق و ماندگار بگذارد؟ من معتقدم آينده حقوق بشر در دست کسانی که خودشان را محدود به اين نوع فعاليت در اجتماع کرده اند نيست چون اين افراد هنوز نتوانسته اند زندگی متعادلی برای خودشان درست کنند و با محدود کردن خودشان در فعاليت های حاشيه ای نقش چندانی نيز در اجتماع ندارند. زنان و مردانی در احقاق حقوق بشر و حقوق زنان موفق ترند که علاوه بر اين زمينه ها در حوزه های گوناگون علمی، فلسفی، ادبی، هنری و ... فعاليت گسترده داشته باشند.

اين واقعيت را نمی توان ناديده گرفت که گستردگی فعاليت و تلاش در عرصه های گوناگون و تنوع خلاقيت و باروری استعدادها نقش اساسی در مفيد بودن افراد در جوامع دارد و مسلّما کسانی که از همه توانايی هايشان برای رساندن محصولات فکری و ذهنی خود به مردم کشورهای مختلف و نه صرفا هم وطنانشان استفاده می کنند در فعاليت در عرصه حقوق بشر و جنبش زنان نيز موثرتر و مفيدترند. متفاوت بودن فعالان اجتماعی در ايجاد شعار جديد برای حقوق بشر و يا حقوق زنان نيست بلکه تفاوت اصلی ميان آنان در متفاوت بودن خودشان نسبت به ديگران است. متاسفانه در طی سال های اخير که فعاليت انجمن ها و کمپين ها و ... در ايران و ديگر کشورهای خاورميانه گسترش يافته فعالان اجتماعی از اين نکات غافل مانده اند و به همين دليل اينان که در چرخش به دور يک دايره بسته افتاده اند نه در اين عرصه ها پيشروی قابل ملاحظه ای داشته اند و نه تاثير چندانی در ذهن مردم کشورها گذاشته اند.
حلقه گمشده موفقيت فعالان اجتماعی چه در عرصه حقوق بشر و چه در عرصه حقوق زنان استفاده از توانايی ها در عرصه های ديگر است. با پيوند اين حلقه گمشده به ساير فعاليت های فعالان اجتماعی روند اثرگذاری در جوامع تغيير بارز خواهد کرد و در اين صورت مردم خواهند ديد که اين افراد می توانند با خارج کردن خود از محدوده فعاليت صرف در اين عرصه فايده بيشتری برای آنان داشته باشند.
به اميد آن که آينده حقوق بشر و جنبش زنان در کشورهای خاورميانه از محدود شدن عقايد و باورها به شعارها و تبليغات موجود در اين دو عرصه رهايی يابد و فعالان اجتماعی رويکردی نوين به نحوه زندگی با مردم کشورها بيايند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016