دوشنبه 2 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ عباس کيارستمی به بهمن قبادی، راديو فردا

در حاشيه برگزاری نمايشگاه مشترک عباس کيارستمی و پرويز تناولی در دبی، عباس کيارستمی در باره نامه بهمن قبادی به سام هدی، گزارشگر راديو فردا در دبی چنين می‌گويد:

والله اگر آقای قبادی اين سوال را از خودم می پرسيد خيلی راحت تر بودم که به خودش پاسخ دهم. برای اينکه الزاما لزومی به نوشتن نامه ی سرگشاده نبود. من دو هفته پيش افتخار ديدار با ايشان را داشتم و ايشان می توانست اين سوال را از خودم بپرسد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما سوال من اين است که کجا اين قاعده و قانون هست که بايد حتما فيلم های اجتماعی بسازيم؟ اين سوال از کجا می آيد؟ کجا اين تعهد را به دوش هنرمند و يا فيلمساز می‌گذارند که تم کارش را مشخص کنند؟ شايد اگر اين سوال از سوی کسی غير از يک فيلمساز مطرح می شد ،‌ می توانستم علت طرح آن را پيدا کنم.اولا يک فيلمساز بايد احساس آزادی و امنيت کند بايد در مقابل آنچه که خودش به خودش حکم می کند مسئول باشد نه حکمی که از بيرون به او تحميل می شود. ثانيا کدام يک از فيلم های من اجتماعی نبوده اند؟

اگر منظور از فيلم های اجتماعی ، فيلم های سياسی است بايد بگويم من از آن پرهيز می کنم. برای اينکه فيلم های سياسی تاريخ مصرف مشخصی دارند. به اعتقاد من هنر بايد مقداری خودش را از مقوله سياست جدا نگه دارد. ولی هر فيلمی که شما بسازيد و فيلم خوبی باشد، به هر حال راجع به انسان امروز است. انسان هم يک موجود اجتماعی است. راستش من فيلم‌های شعارگونه را دوست نمی‌دارم. فکر می‌کنم در شان هنر نيست.

اگر ما با آزادی کار کنيم و فيلممان هم راجع به انسان امروز باشد. که مشخص است کجا زندگی می‌کند و تحت تاثير چه شرايطی است ،‌طبيعتا آن فيلم اجتماعی است. اما اينکه الزاما فيلم سياسی مناسب مد روز و به نرخ روز بسازم راستش من سعی می‌کنم از آن پرهيز کنم. برای اينکه جايگاه هنر را رفيع‌تر از آن می‌دانم که خودش را آلوده مسائل سياسی روز کند. به اعتقاد من فيلم‌های شاعرانه آثار ماندگارتری هستند. چون راجع به مسايل انسانی حرف می‌زنند.

شما حتما تجربه فيلم های گاوراس و حکومت سرهنگ ها را به ياد می‌آوريد؟ فيلم‌هايی که به مجرد اينکه سيستم سياسی يونان تغيير کرد، آنها هم اعتبار خودشان را از دست دادند؟ من به اين اعتقاد ندارم که چيزی از بيرون به من توصيه شود و من از شرايط روز فرصت طلبی کنم. به نظر من کار هنری يک کار طولانی و دراز مدت است. در اين مسير بايدی هم وجود ندارد. اگر کسی هم فيلم سياسی روز بسازد من هرگز به او نخواهم گفت که چرا فيلم شاعرانه و هنری نمی‌سازد؟ من فکر می‌کنم هر هنرمندی بايد ببيند در درون خودش چه اتفاقی افتاده است؟ چرا می‌بايد همه از هم الگو بگيرند؟

همين قدر که آقای قبادی فيلم سياسی – اجتماعی می سازند ما را بس. ايشان نوع نگاه خودشان را دارند. پس اجازه بدهند هر هنرمندی هم نوع کار خودش را عرضه کند. به هر حال سوال شما را با اين پاسخ به اتمام می‌رسانم که از يک فيلمساز، طرح چنين سوالی بعيد است و بيشتر از آن نوشتن نامه سرگشاده به نظرم بعيد می‌آيد. معمولا نامه سرگشاده را خطاب به سياستمدارانی می‌نويسند که دستشان به او‌ نمی‌رسد، اگر ايشان منظور ديگری داشته است کاش صريح‌تر طرح می‌کردند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016