سه شنبه 10 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

۱۶آذر - جنبش سبز، دو هدف مهم، آرش صبحی

بايد اذعان نمود که باعث وبانی همه آنچه که ظرف هفته گذشته وپيش ازآن اتفاق افتاد ودرآينده نيزدرابعاد وسيعتری تداوم خواهد يافت، مرهون جنبش سبزوغريوفرياد خشمگنانه مردمی بوده که حالا دارد ميرود تا اکثريت قريب به اتفاق ملت ايران را با خود همراه نمايد. لذا برهرايرانی وهرسبزانديشی واجب ملی و ميهنی ومبارزاتی است که درهر تجمع وتظاهراتی شعارهای کوبنده نسبت به دوکشور يادشده، وهرکشورديگری که بخواهد دراين برهه حساس منافع ملت ايران (( ونه منافع دولت نامشروع اسلامی )) را ناديده بگيرد، درعين رعايت گفتمان وادبيات مسالمت آميزبا تند ترين شعارها چنين کشورهائی راهدف بگيرند، تاهرچه زودتر وبدون فوت وقت مواضع خود را روشن، و جدائی ونفرت مردم ايران از رژيم اسلامی را بهتر از گذشته دريابند، که ۱۶ آذربدليل اهميت تاريخی اش بهترين زمان برای سردادن چنين شعارهای کوبنده ای ميتواند باشد.

***

صدور قطعنامه شورای حکام انرژی اتمی سازمان ملل متحد در روز جمعه ششم آذرماه ۸۸، وبدنبال آن استعفای علنی، آخوند جوادی آملی که سالها دست دردست خمينی وخامنه ای درتمامی جنايات رژيم خونخواراسلامی همراه وهمگام بوده، ازتريبون نماز جمعه،، (( بااين هشدارکه بسيج بايد مسير صحيح خود را بپيمايد)) وبسياری رويدادهای ديگر که طرح همه آنها دراين مقال ومجال نميگنجد رابدون هيچ تحليل وتفسير وتعبيری، بايد ماحصل شعارهای کوبنده مردم درجنبش سبز ارزيابی نمود که آثارمثبت آن دارد يک به يک عيان ميشود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نتايج مثبت شعارهای مردم وجنبش سبزتا آنجا به ثمرنشسته است که يکی ازمهرهای بلند پايه حزب موتلفه {{ حميد رضا ترقی }} که مسئول بخش سياسی اين حزب ميباشد وازسرسپردگان وحاميان بی چون وچرای رژيم، وخامنه ای محسوب ميشود، ضمن تائيد اين موضوع که دراکثر سايتهای خبری بازتاب وسيعی داشت، با صراحت اعلام مينمايد که - آنچه درشورای حکام بوقوع پيوست، بويژه رای مثبت چين کمونيست وروسيه به قطعنامه محکوميت رژيم درآژانس، نتيجه شعارها وفشارهائی بود که درفريادهای خشم آلود مردم تبلوريافته بود.
شايد اگرآن فريادهای مرگ بر(( روسيه ومرگ برچين )) ومرگ برديکتاتورهای مردم وجنبش سبزنبود، تصوراينکه دوکشور فرصت طلب وغارتگر بخود اجازه دهند که برخلاف ميل شان ذيل قطعنامه محکوميت رژيم فتنه آفرين وروبه زوال اسلامی درآژانس اتمی را امضاء نمايند، باوری غيرممکن بود.
وشايد آخوند جوادی آملی هم هرگز بخود اجازه نميداد تا با چنين صراحتی، ضمن سرزنش ومحکوم کردن تلويحی،، وبه انحراف کشيده شدن بسيج وسپاه، وبه تعبير ديگربه انحراف رفتن سيد علی خامنه ای ازمسير واقعی شان، کناره گيری واستعفای خود را چنان شفاف ومعنا دار، از پشت تريبون نمازجمعه قم که بنا به تعريفی، بسياری آنرا ام القرا ومرکز حمايتهای همه جانبه ازحکومت ميدانند، اعلام نمايد!!
همين دو اتفاق نسبتا"مهم واظهار نظراتی که پس ازاين حوادث توسط عناصربلند پايه وميانه رژيم با الفاظ گوناگون بيان گرديد، فهم وحشت آنها ازفروپاشی درلابلای گفتارها بخوبی ملموس ميباشد. گفته های لاريجانی رئيس مجلس اسلامی درکناردواتفاقی که بدان اشاره شد، مبين اين حقيقت غيرقابل انکاراست که بسياری ازسرکردگان نظام اسلامی درخلوت وجلوت به اين نتيجه رسيده اند که رژيم اسلامی درسراشيبی بسيار تند سقوط وفروپاشی قرارگرفته وجلوگيری ازآن نيز امری محال وغير ممکن مينمايد.
نتيجه ای که مردم و جنبش سبز بايد روی آن توقف وتامل نمايند، دراينست که به نقش اساسی وقدرت کوبنده خود پی ببرند، و دريابند که ازچه ظرفيتها وپتانسيل خرد کننده ای برخوردارند.
فشار وضرباتی که برپيکرپوسيده رژيم وارد آمده وميايد، و روز به روزهم دامنه وابعاد آن گسترده تروخرد کننده ترخواهد شد، بلاترديد حاصل بهم پيوستگی خشم وخروش ونفرت مردمی است که بعد از تحمل سی سال ظلم وجورحکومت ولايت مطلقه فقيه با بهانه تقلب درانتخابات قلابی۲۲ خرداد ۸۸ شعله ورگرديد وهرروز فروزان تراز روز قبل درقالب حرکتهای اعتراضی وبا نام جنبش سبزتجلی يافت، وهم اکنون ابعاد ودامنه آن منهای رخدادهای داخلی جنبه فراجغرافيائی جهانی يافته ورژيم هرلحظه بيش ازپيش درباتلاق خودساخته فروميرود. بهمين جهت لازمست که با توجه به جميع تجربيات بدست آمده، مردم ضمن حضورهرچه فشرده تر درتظاهرات وراهپيمائی های اعتراضی، شعارهای اعتراضی را بگونه ای طراحی وتنظيم نمايند که دوهدف عمده واساسی را هدف خود داشته باشد. چرا که همگامی وهم سوئی وهم صدائی دراين مهم ميتواند هرچه بيشترموجبات بی آبروئی رژيم، چه درعرصه داخلی وچه درعرصه بين المللی رافراهم، ودرآتيه ای نزديک سازوکارعقب نشينی ونهايتا"خلع سلاح اين نظام فاسد را رقم بزند. دراينصورت نيزشرکای با نفوذ آن، چون چين کمونيست وروسيه ، يا هرکشور ديگری که قصد تعامل ومناسبات با اين رژيم راداشته باشد رانيز دستخوش ترديد وبفکرفاصله گرفتن بنمايد.
با تعريفی که ارائه شد، لازمست که شعارها بطوردقيق معطوف به دومسئله بسيارمهم باشد. بخش داخلی وبخش خارجی. دربخش داخلی شعارها بايد بگونه ای باشد که ضمن بيزاری وتنفرمردم، زمينه سازی انحلال نظام اسلامی را دربرداشته باشد. درعين حال بايد حامل پيام دست کشيدن وپيوستن عناصر رژيم درهر رده وجايگاهی ازنظام مذهبی وپيوستن شان بمردم باشد. شعارهای داخلی بايد دربردارنده اين قضيه باشد که اگر عناصر رژيم ازآن دست بشويند وبمردم متصل شوند، نه اينکه آغوش مردم بر روی آنها باز خواهد بود، ومورد مهرومحبت قرارخواهند گرفت، بلکه اين آرامش خيال را بيابند که درايران آزاد فردا، مقوله ای بنام انتقام وکشتار ومحاکمه وزندان نيز شامل حال پيوند خوردگان بمردم نخواهد شد. بسيجی وسپاهی بايدازشعارهای جنبش سبز به اين نتيجه برسند که اين حکومت بطورسقوط آزاد درحال سرنگونی وفروپاشی است، وآنها هستند که بايد مصالح ومنافع، وادامه زندگی خود وخانواده شان را مورد ارزيابی وکندو کاو قراردهند. درحقيقت شعارهای جنبش سبز بايد بهمان اندازه که خامنه ای واحمدی نژاد وسرکردگان ومزدورانش را مورد خشم قرارميدهد، ازآنسو ضرورت دارد تا حامل پيام مهربانی وعشق وبخشش ودوستی برای نيروهای خيابانی واطلاعاتی وانتظامی وغيرو باشد که درعين نابخردی، بقول مير حسين موسوی با دريافت پاداش سرانه دست بهرجنايتی زده اند.
دراين صورت شعارها به آنها تفهيم خواهد نمود که تصميم بگيرند به سوی ملت بشتابند، يا دراردوگاه نظام مذهبی کماکان به کشتار وجنايت وسرکوب ادامه دهند.
شعارهايی که نظام مذهبی وعناصر آنها را هدف ميگيرد لازمست تا در هرتجمع اعتراضی بصورت ادبيات جنبش سبز بی وقفه تداوم يابد تا عوامل سرکوب رژيم در فردای فروريزی اين نظام آدمکش واستقرار يک حکومت آزاد ومبتنی به منشور جهانی حقوق بشر هيچ بهانه ای مبنی براينکه مامور بوده ايم ومعذورباقی نگذارد.

بخش خارجی:
عقب نشينی چين کمونيست و روسيه دو کشوری که بعنوان دوبازوی رژيم مذهبی درعرصه بين المللی عمل ميکنند، بواقع درزمره کشورهائی قراردارند که کارنامه سياسی شان درعرصه داخلی خودشان چندان تفاوتی با رژيم اسلامی ندارد. درزمينه رعايت حقوق بشرهم ميتوان ادعا نمودکه کارنامه شان چندان روشن ترازکارنامه سياه رژيم اسلامی نبوده است.
اما همين کشورها با تمامی شباهت هائی که با حکومت ملايان دارند، وخدا ميداند که چه باجهای کلانی، وچه امتيازات ومعاملات پرسودی درقبال صادرات اجناس بنجول، وهمکاريهای امنيتی وسياسی ومثلا" تکنولوژيکی توسط نظام مذهبی به آنها پرداخت شده، لاجرم تحت تاثير شعارهای جنبش سبز قرارگرفته، وبا يگ چرخش ۱۸۰ درجه ای آن کردند که همه برآن واقفند. خامنه ای واحمدی نژاد وديگرسرکردگان نظام مذهبی که چشم اميد به حمايتهای اين دوکشور دارای حق وتو درشورای امنيت، ودارای نفوذ در۱ +۵ دوخته بودند، با آنچه که روز جمعه درآژانس انرژی اتمی بوقوع پيوست، بطورقطع بايد دريافته باشند که انتظارشان چقدربيهوده، ودلبستگی شان به مشابه خودشان تاچه حد ابلهانه بوده است. آقايان ومجلس نشينان طماع وشريک درهمه جنايات وچپاولگريها، پس ازصدور قطعنامه محکوميت رژيم درآژانس اتمی وتائيد وامضای دوکشور روسيه وچين کمونسيت درذيل قطعنامه، متوجه اين واقعيت شدند که همه قماررايکجا باخته اند. اين موضوع نيزدرجای خود حائز اهميت است که دوکشورچين کمونيست و روسيه، صرفنظرازماهيت شان، با شنيدن صدای مرگ شان از زبان ميليونها ايرانی اثبات نمودند که همه حمايت شان ازرژيم فاسد آخوندی لزوما" جنبه فرصت طلبانه وباج گيری داشته، وهرلحظه آماده اند که بنا برمصلحت وحفظ منافع ملی شان ازحمايتهای سياسی خودچشم پوشی نموده، وازمنافع ناچيزاقتصادی درمقايسه با تراز بازرگانی چند صد ميلياردی شان با آمريکا، واروپا درچشم بهم زدنی فتيله ديناميت زيرپای رژيم را روشن، و درشورای امنيت هم ذيل قطعنامه تحريمها را نيزامضا ء نمايند.
اين تجربيات گرانسنگ را بايد قدر دانست و مد نظر قرارداد.
بايد اذعان نمود که باعث وبانی همه آنچه که ظرف هفته گذشته وپيش ازآن اتفاق افتاد ودرآينده نيزدرابعاد وسيعتری تداوم خواهد يافت، مرهون جنبش سبزوغريوفرياد خشمگنانه مردمی بوده که حالا دارد ميرود تا اکثريت قريب به اتفاق ملت ايران را با خود همراه نمايد. لذا برهرايرانی وهرسبزانديشی واجب ملی و ميهنی ومبارزاتی است که درهر تجمع وتظاهراتی شعارهای کوبنده نسبت به دوکشور يادشده، وهرکشورديگری که بخواهد دراين برهه حساس منافع ملت ايران (( ونه منافع دولت نامشروع اسلامی )) را ناديده بگيرد، درعين رعايت گفتمان وادبيات مسالمت آميزبا تند ترين شعارها چنين کشورهائی راهدف بگيرند، تاهرچه زودتر وبدون فوت وقت مواضع خود را روشن، و جدائی ونفرت مردم ايران از رژيم اسلامی را بهتر از گذشته دريابند، که ۱۶ آذربدليل اهميت تاريخی اش بهترين زمان برای سردادن چنين شعارهای کوبنده ای ميتواند باشد.
بهمين دليل است توصيه ميشود تا نظريه پردازان وتئوريسين های جنبش سبز، وهم چنين نحله های مختلف روشنفکری وفعالين سياسی، ولايه های مختلف صنفی واقشاراجتماعی، با درنظر گرفتن تجربيات کسب شده طی ۵ ماهه گذشته، بخصوص آنچه که ظرف هفته گذشته بوقوع پيوسته، اين مهم را درتمامی برنامه ريزی ها، بطوردقيق درنظربگيرند، تجمعات، ودرتنظيم شعارها، منهای شعارهائی که توده ها بصورت خود جوش سرميدهند، بگونه ای عمل نمايند که دو هدف اساسی مورد اشاره همواره دراولويت اول شعارها قرارداشته باشد.

ايران ۹آذرماه ۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016