گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نامه سرگشاده مادر مسعود باستانی به رییس قوه قضاییه، موج سبز آزادیمادر مسعود باستانی روزنامه نگاری که از تیرماه گذشته در زندان به سر می برد در نامه ای سرگشاده به رییس قوه قضاییه از رعایت نشدن آیین دادرسی عادلانه در جریان رسیدگی به پرونده فرزندش شکایت کرد. او همچنین از آیت الله لاریجانی خواست با توجه به ارجاع پرونده باستانی به دادگاه تجدی نظر امکان آزادی با وثیقه این روزنامه نگار را فراهم کند. مسعود باستانی در دادگاه بدوی به 6 سال زندان محکوم شده است. به گزارش هممیهن متن این نامه به شرح زیر است: ریاست محترم قوه قضاییه با سلام واحترام جناب رییس! جناب آقای دادگستر! حضرت آیت الله! من فرزندم را این گونه می دیدم و می بینم که فانوس به دست به دنبال روزهای خوشبختی برای کشور و میهنش بود. روزهایی که همه امروز از آن دم می زنند که یا در آنیم یا به آن می رسیم. به زودی. اما مسعود در تمام دوران زندگی اش بی قرار رسیدن به روزهای خوشبختی برای کشورمان بود. سخن به درازا نگویم جناب دادگستر که هر مادری فرزندش را پشت میله های زندان ببیند دلش به درد می آید. حال این که مسعود من که جرمش فقط وفقط نوشتن بود، برای من دردآورتر است و درد بیشتر و مضاعف آن است، این پسر که سودای پست و مقام و صندلی نداشت، امروز متهم به تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش است. جناب قاضی القضات! مستحضرید که در دادگاه بدوی که پسر من درآن محکوم شد حتی وکیلش اجازه حضور در دادگاه نیافت، دفاع بماند!! این که آیین دادرسی مدنی در خصوص فرزند من رعایت نشد و بعد از دو ماه و نیم انفرادی بدون دیدار با خانواده و بدون هیچ ارتباط با بیرون برای اعتراف پشت دوربین تلویزیون آورده شد، باز بماند. اما در این روزها که نسیم آزادی زندانیان اندکی وزیدن گرفته، به عنوان یک مادر که 30 سال درشهرها و روستاهای این سرزمین برای نظام و کشورم پای تخته های سیاه گچ خورده ام تا فرزندان برومندی برای امروز ایران تربیت شود، خواستار آنم که فرزندم را به من برگردانید و قرار بازداشتش را فعلا به وثیقه تبدیل کنید. جناب آقای لاریجانی بدانید که این صدای معلم درد کشیده ای است که این روزها با حقوق بازنشستگی زندگی می گذرانم ولی در ایامی که قرار بود زمان فراغت و استراحت من باشد باید صدای لرزان پاره تنم را از تلویزیون بشنوم. معصومه ملول Copyright: gooya.com 2016
|